کاشان نیوز-سعید غلامیان: بازهم گردش ایام به مناسبت «روز خبرنگار» رسید، روزی که به نام من نامگذاری شده است اما متعلق به من نیست! و برای من و شهرم اسمی است بی مسمی! هرکسی که مرا لازم دارد میخواند و اگر من سودی برایش نداشتم مرا میراند، هیچکس به نفع جامعه نمیاندیشد، همه نفع خود را میطلبند
هر که نقش خویشتن بیند در آب، برزگر باران و گازر آفتاب
من خبرنگارم، اما از من خبری نیست، کسی از من خبری ندارد! من در لابهلای اخباری که منتشر کردهام گمشدهام! تلاشم برای خبررسانی به جامعهای است که مدیرانش فقط یک روز در سال و از سر رفع تکلیف مرا به این نام میخوانند و در بقیه ایام مشکوک و از روی بیتوجهی به من مینگرند!
سالهاست هیچکس نتوانسته یا نخواسته است پناهگاهی صنفی و تخصصی برای خبرنگاران و روزنامهنگاران این شهر فراهم نماید.
مدتهاست که خبرنگاران کاشانی درصدد تمهید سرپناهی برای روزنامهنگاران و خبرنگاران کاشاناند اما جز وعدهووعید هیچ عایدشان نشده.
از سال ۱۳۷۸ که اولین اجتماع روزنامهنگاران و خبرنگاران کاشان بهمنظور ایجاد خانه مطبوعات اتفاق افتاد بارها اجتماعاتی مشابه تکرار شده است اما بیثمر.
اگرچه دو سال قبل رئیس سابق اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان کاشان کاری کرد کارستان، کارنامهای فراهم کرد دیدنی و شنیدنی، وی بدون توجه به قانون، عدم لحاظ شرایط شهر کاشان و بدون ضابطه و بدون رعایت مقررات اداری با طراحی از قبل، موسسهای را بنیاد نهاد که پس از اولین بهاصطلاح مجمع عمومی فقط در بعض جلسات نامش شنیده شد و ازجمله هنرنماییهای این موسسه، علاوه بر مواردی که قبلاً گفتهشده است و این مورد جدیداً نقلشده- اینکه در جلسهای که با نام مجمع عمومی برگزار شد تعداد حاضران در بدو ورود کنترل نشد و علاوه بر آن قبل از جلسه عدهای خاص وکالت در رأی را به تنی چند از حاضران بهصورت عادی و مخفی تنفیذ کرده بودند بدون اینکه نام ایشان خوانده شود و وکالتنامهشان دیده شود به نفع شخصی خاص رأیشان به صندوق ریخته شد، امکانی که مختص اشخاصی برگزیده بود و نه دیگران، غافل از اینکه این شگرد بار کج بود که قاعدتاً نباید به منزل میرسید.
موسسه مذکور چنان حامی صنف اصحاب رسانه است که بعد از دو شکایت از دو رسانه مطرح کاشان هیچ صدایی –به تأیید تا تنکیر-از این موسسه بهاصطلاح حامی رسانه درنیامده که هیچ، شادی بعض اعضای موسسه از این شکایتها هم مخفی نماند، موسسهای که باید حامی اصحاب رسانه باشد فعالان رسانهای را به چشم رقیب میبیند، این از نتایج مدیریتی بیبدیل در همان دوره است.
سالی بعد فرماندار جدید شهرمان در ملاقاتی با اصحاب رسانه وعده و دستور داد که اگر تاکنون نشده گذشته و اگر کسی اقدامی نکند حتی اگر شده در همین ساختمان مکانی برای اصحاب رسانه شهر فراهم و سروسامانی به این قشر داده خواهد شد.
اما وی علاوه بر اینکه خطاب به اصحاب رسانه، سهم این قشر یکلاقبای خودانگیخته که از جیب شخصیشان کار را تا اینجا رساندهاند پرسید که چقدر در توسعه شهر سهم دارند؟ پس از آن نیز از یکی از رسانههای فعال شهر به جرم نشر عکسی خلاف عفت عمومی شکایت کرد درحالیکه همه میدانستند این بهانهای بیش نیست و علت اصلی موضوعی دیگر است؟
در همان حوالی شهردار جدید شهرمان در نشستی خبری وعده داد که سرای خبرنگار ایجاد خواهد شد و نیز گفت که امکاناتی برای هر رسانه در این مکان ایجاد خواهد شد… .
اما هنوز خبری از آن نشده بود که با انتشار فیش حقوقی یک کارمند شهرداری، همان شهردار از کاشان نیوز به جرم نشر واقعیت شکایت کرد.
بلی، من خبرنگار بی جیره و مواجب شهرم هستم و به آن افتخار میکنم؛ اما معنی آن این نیست که مدیران شهرم مسئولیتی ندارند. این به این معنی نیست که خبرنگاران کاشانی برای همیشه متفرق و بیسروسامان باقی خواهند ماند.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
«روز خبرنگار مبارک»
به نام قلم . دلم نمی خواست روزی که همه بزرگترین رسالت تاریخی را قرار است برآن مهرتایید بزنیم دوباره با گله واواگویه یی بیان کنم از آنجهت که عزم برآن داریم با حضور دوستان و شاید دست پرورده هایمان سرمان را بالا بگیریم و شاید با آمدن امثال جوادی عزیز جوری دیگری به ابن صفحه بی چون و چرای کاغذ که تنها ابزار ماست بنگریم اما ثبت اوراق تاریخی - همچون بالا- همیشه از پیوست حلقه دیرینه مهربانی ها و گسستن آن بدست ... رنج می برد. می دانم با هم بودن و برای هم بودن در سایه همدلی و همزبانی باز خلق بی بدیل بهترین همایش خبری را خواهد داشت . یادشان بخیر رضای صفی پور، گلی زاده و.. که چه خون دل ها خورده اند! یادشان بخیر امیرعباس مهندس که حتی نمی خواهد دیگر امیر عباس باشد/یادش بخیر ابوالفضل بانی.کجاست عباس شافعی . و یا خودت آقای غلامیان و شاید من و شاید میثم عزیز نمکی و ...دوران باز با همدلی طلایی می شود . سلام ما را به آزادبخش عزیز و حالا جوادی بزرگوار برسان و بگو مرقومه بالا هرسال کهنه تر و تاریخی تر می شود . مینگارم باز از سر دل می سرایمتان باز
درود و صد درود بر سعید غلامیان عزیز، امید که با پیگیری وی و همیارانش شاهد شکل گیری پاتوقی همیشگی برای اهالی واقعی رسانه - و نه کسانی که که همه هنرشان مجیز گویی از این و آن است- باشیم.امیدوار به این رخداد مبارک.
سلام .انصافا شهرداری به وعده اش در ایجاد سرای خبرنگار عمل کرد واین مکان آماده افتتاح شد اما به خاطر این که این شائبه به وجود نیاید که خبرنگاران وام دار شهرداری شوند واستفاده ابزاری از آنان نشود بعضی عزیزان نخواستند این اتفاق بیقتد.خلاصه امان از خط وخط بازی که سیاست-فرهنگ واقتصادو........را قربانی خود می کند.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست