کاشان نیوز-محمود ساطع: این روزها، به تأسفی و به اندوهی، کمحوصلهام. اگر روزی مولانا شمس تبریزی، آن دانستهی راههای آسمانی نوشت: «آن خطاط سه گونه خط نوشتی:
یکی او خواندی، لاغیر… یکی هم او خواندی هم غیر… یکی نه او خواندی نه غیر… .» امروز در سدهای دیگر، این نافهم کرده آن راهها، به ناچاری و به اضطراب از خطی برای عابر پیاده مینویسد. به ناچاری و ناامیدی مینویسد که نوشتن از شهر و خطوط شهری، گوشی شنوا میخواهد و به اضطراب مینویسد ازآنرو که هر زمان که در کوی و خیابان شهر تاریخیاش میپیماید، جدال مرگ و زندگی خود و عزیزانش را به چشم میبیند.
از جمعه پنجم مهرماه تاکنون که بامداد نهم مهر است، در خود و بیرون از خود و میان خطوط ناروشن عابر پیاده شهرم کاشان، پیچوتاب میخورم. به این فکر میکنم در آستانهی پاییز و بازگشایی مدارس، چرا شهرداری و شورای محترم ترافیک و دیگر مدیران شهری، هیچ اندیشهای برای نو کردن خطوط عابر پیاده خیابانها نکردهاند.
در بسیاری از خیابانهای کاشان، خطوط عابر پیاده، به تیرگی یا به ساییدگی گراییدهاند و پارهای نیز محوشده و پارهای از جاها، از مهم جایها، هیچ خط عابر پیادهای نیست که نیست تا به چشم آید. ایمنی تردد عبور عابر پیاده از خیابان، آنهم کودکان و نوجوانانی که با سرخوشی و گاه سر به هوایی از حصار مدرسه میگریزند یا بدان پناه میبرند؛ در کوی و خیابانمان بر عهدهی کیست؟ بارها شنیده و خواندهاید: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَا بِغَیرِ نَفْسٍ أوفَسادٍ فِی الأَرضِ فَکانَّما قَتَلَ النَّاسَ جمیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَکأَنَّما اَحیا النَّاسَ جمیعاً». (مائده، آیه ۳۲) نجات یکتن، نجات آدمی و مرگ یکتن، مرگ همگی است.
از خیابان فاضل نراقی که به قول احسان نراقی، مسقطالرسِ من است، سمت میدان کمالالملک میرفتم. سهراه علوی، تبلیغات روز جهانی گردشگری، به یادبود و گرامی داشت آن اشاره داشت. نگاهم به خط بیرنگ عابر پیاده پایین آن افتاد؛ و یاد بارها باری افتادم که گردشگران خارجی را دیده بودم که بهسان مرغی پرکنده در عبور از خیابانهای کاشان، پرپر میزدند. چراکه ماشینهای این شهر، فهمی از توقف و ایستادنِ، نیافتهاند. ازآنجا به خیابان علوی پیچیدم. پرترددترین نقطه، یکی محوطه روبهروی حمام سلطان امیر حمد است که آنجا نیز خط عابر پیاده، روح و راه خویش را ازدستداده بود. بهراستی پنجم مهر باشد. روز جهانی گردشگری باشد. در شهر گردشگری کاشان باشد، ایمنی تردد و عبور گردشگرانش را کدام نهاد، کی و چگونه میخواهد تأمین کند.
روبهروی مسجد آقابزرگ همان، میدان کمالالملک همان و بعد حوالی چهارراه نیز همان. از چهارراه سمت سهراه غزنوی پیچیدم. بعد خ مدرسه (خ سپاه) و بعد بلوار مطهری. بهتقریب همهجا، خطهای بیرنگ عابر پیاده درون چشمهایم ریخت. کاشان را دور زدم. کمربندی، خ طالقانی، چهارراه امیریه، خ نطنز و خ غیاثالدین. میدان قاضی اسد و خ ملامحسن فیض، خیابان به خیابان چرخیدم. ناباورانه و در خود گفتم: وای بر من و بر روزگار من! چرا توجهم به حضور چند هزار کودک و نوجوانی نیست که این روزها از کوی و خیابان میگذرند.
در این گشتوگذار بیفیض در آدینه روز خیابانهای کاشان، قریب سی عکس گرفتم از خطهای عابر پیاده که چندی از آن را به گواه میگذارم. ناگفته نماند پارهای جایها، مهم جایها، هیچ خطی برای عابر پیاده نیست. نمونه روشنش، ابتدای خ نطنز، در مجاورت تالار و کتابخانه ملامحسن فیض و کانون پرورش فکری و کودکان این شهر است.
اگر نگویم صدها که روزانه دهها کودک و نوجوان و عابر پیاده، ناچار به عبور از خیابان هستند. دریغ از خطی ولو خط ساییدهای از عابر پیاده. نیز خ غیاثالدین، در ورودی مزار دشت افروز؛ و لابد فراوانی جاهای دیگر که بایسته است برای عبور عابر پیاده، خطی اندیشیده شود.
با معاونت محترم حملونقل و ترافیک شهری گفتوگوی کوتاهی داشتم که در پاسخ، سه مسئله را بهوضوح بیان کردند. نخست بودنِ خطوط عابر پیاده اما کمرنگ شدن آنها در زیر لایهی چربی و سیاهی لاستیک ماشینها، دوم نبود بودجه کافی و نیامدن پیمانکاران برای تازه کردن خطوط. سه دیگر؛ ناچیز بودن چنین مسائلی در چشم و ذهن و دل مدیرانِ شهری و مهم انگاشتن پروژههای پرطمطراق و بهچشمآمدنی.
از سویی دیگر آشکارم کرد که بر اساس ماده بیستوسه قانون رسیدگی به تخلفات راهنمایی و رانندگی، از درآمد حاصل از جرائم، از سال ۹۱ تا ۹۷، تنها سی درصد مبالغ تخصیصی از استان پرداخت و هفتاد درصد الباقی آن پرداخت نشده است. بهعبارتدیگر، طی این سالها جمعاً مبلغی برابر یک میلیارد و هشت میلیون تومان وصول شده و این در حالی بوده است که شهرداری کاشان، تنها در یک سال مالی و تنها برای یک فعالیت اجرایی در خطکشی معابر، در حدود دو میلیارد تومان هزینه کرده است. مخفی نماند که دهها پروژه تأسیسی و اصلاحی دیگر؛ نظیر اصلاح طرح هندسی معابر، نوسازی و ساماندهی حملونقل عمومی، احداث پلهای روگذر، پیگیری و انجام سه فاز نخست سند مطالعات جامع حملونقل و…، با اقلِ تأمین هزینه، پیش رفته و بهپیش میرود.
واقعیت آن است که دانستن این مسائل، فشار مضاعفی بر نویسنده تحمیل کرد. از سویی، مطالبهگرانه پی جوی مطالباتی بوده که ایمنی تردد در شهرمان، خاصه برای عابر پیاده را افزایش دهد و از سوی دیگر، درمییابد که شهرداری بهعنوان یکی از دستگاههای عامل، فراتر از توانی که قانونگذار برایش تعیین کرده، عمل کرده و از کوششی فروگزاری نکرده است. دانستن این دادهها، هرچند انصاف آدمی را در نوشتن فزونی میبخشد، اما تغییری در واقعیت جاری و وضعیت موجود معابرمان به وجود نمیآورد.
از این منظر همچنان ضروری و بهحق و بایسته میدانم نهتنها شهرداری که همهی مدیران محترم شهری و اعضای محترم شورای شهری و همشهریان گرامیام را مخاطب خود بپندارم.
شمار فراوانی از فرزندان دلبند و نوههای گرامیتان، راه خانه تا مدرسهشان را با سرویس مدرسه میپیمایند. دقیقن از آستانهی درهای خانه تا آستانهی درهای دبستان و مدرسه را با سرویس خصوصی و با ماشین طی میکنند و طبیعی است برای شما که چندان وقعی بر حالوروز کوچه و خیابان و ناامنی و ناایمنیهای پیداتر از پیدای آن ننهید؛ اما یادتان باشد هر کودکی که در کوی و برزن، از کوچه و خیابان شهر ِپرآشوبی چون کاشان بگذرد، مسئول حفظ جان و امنیت او نیز به شمار میآیید. حضور اینهمه سرویس مدرسه در شهری مثل کاشان، نشانهی روشنی است بر این ناامنی و ناایمنی راه و کژ راه کوچه و خیابانهامان. لابد زهی خوشبختی و سعادت ما!
واقعیتی است که کمرنگی و بیرنگی و غیاب خطوط عابر پیاده، بیتوجهی همشهریان فهم ناداشته از عابر پیاده را افزایش میدهد. واقعن در روشنای روز و تاریکنای شب، این خطوط کمرنگ و بیجان عابر، هیچ توجهی را به خود جلب نمیکند. کافی است کمی فرصت گذاریم و به گوگل سری بزنیم. مشخصات و مختصات خط عابر پیاده و چندوچون و بایستگی آن را بازخوانی کنیم. بهتقریب نمونههای فراوانی از خطوط عابر پیاده را میبینیم که بهواسطهی رنگآمیزی مضاعف، و گاه استفاده از دیگر خطوط گرافیگی، سبب بیشتر شدن توجه رانندگان و عابران میشوند.
ناگفته نماند مای سوار شونده بر ماشین نیز، نهتنها پشت چراغ راهنمایی چهارراهها، که هر جا روندهی پیادهای بر خط عابر پیاده میبینیم، موظف و مسئول به ایستادنیم. نیروی محترم راهنمایی و رانندگی، همانگونه که کوشش بایستهای کرد تا بستن کمربند ایمنی را آموزش داده و برای نبستن آن جریمه گرفت، موظف به جریمهی من است هنگامیکه به خطوط عابر پیاده بیتوجهم. همانگونه که موظف به آموزش صحیح و عمومی در جهت ارتقای فرهنگ رانندگی و حملونقل است.
از سوی دیگر، ما؛ مای همهی مردم شهر، ضرورت دارد همانگونه که بر چهاردیوار خانههامان و آبادی و عمرانش همت میگماریم، درک و فهم و دانستگیمان را از شهرمان فزونی بخشیم و به آبادی و عمرانش دل ببندیم. یادمان باشد شهر بی عابر پیاده، شهر بی دوچرخه و دوچرخهسوار، شهر بی خطوط فراگیر و مناسبِ حملونقل عمومی، قبرستانِ سنگین و مهیب و آلودهای میشود از ماشینهایی که آرام و گاه تنداتند، عرصه را بر زندگان خواهند بست. پیاده راههای شهری، فاقد ایمنی درحرکت، فاقد جذابیت بصری و متأسفانه بسیاریشان فاقد شرایط قدم زدناند؛ و این مسئله، ضریب حضور ماشین را در شهر افزوده است. دوگانهی نابرابر ماشین ـ انسان را با حضور پیادهمان، با دوچرخهسواریمان و با استفاده از وسایل نقلیه عمومی، به نفع انسان تغییر دهیم و یادمان باشد شهر انسانی، با حضور و زیستِ ایمن انسان، معنا پیدا میکند.
دیدگاه شما