کاشان نیوز- امیرحسین ایزدپناه: شامگاه دوشنبه ۲۷ تیرماه ۱۴۰۱ مصادف با روز عید غدیر، در مسجد میرنشانه کاشان، نشستی با حضور دکتر فرشاد مؤمنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، با موضوع «واکاوی تجربه اقتصاد ایران در دهه نود و دلالتهای آن بر آینده کشور» برگزار شد.
این نشست با قرائت قرآن و خوش آمدگویی مجری شروع شد. در بخش نخست برنامه، حاج حسین فتاحی از مرثیهسرایان قدیمی کاشان، دقایقی را به مدح امیرالمؤمنین علی (ع) پرداخت و پسازآن بخش اصلی برنامه یعنی سخنرانی فرشاد مؤمنی آغاز گشت.
وی در ابتدای صحبتهای خود با تبریک عید غدیر، از حضور در کاشان ابراز خرسندی کرد و گفت: «برای من مایه مباهات است که در این روز شریف در خدمت مردم عزیز کاشان باشم. روز مولا، روز «عدالت» است و تعبیر بزرگان دین است که اگر بخواهیم منزلت عدالت را خوب درک کنیم، باید بگوییم علی بن ابیطالب شهید راه عدالت است. بسیار غمانگیز است که ما با همه ادعاهایی که از پیروی از علی داریم، کمترین اهتمام را در ساحت نظر و عمل به مسئله عدالت نشان میدهیم. برای اینکه منزلت عدالت بهتر درک شود، من ذکر خیری از آیتالله شهید دکتر بهشتی میکنم-که به نظر من، ایشان برجستهترین اسلامشناس قرن بیستم محسوب میشود. ایشان در کتاب «حق و باطل از دیدگاه قرآن»، با استناد به آیات قرآن میگویند: هرگاه دیدید اوضاع جامعهای به سامان نیست، آنها که مقصر این نا به سامانی هستند، تلاش میکنند، ذهن مردم را درگیر مسائل حاشیهای و جانبی کنند و نباید فریب بخورید! هرگاه جامعهای به سامان نیست، سردمداران آن جامعه حاملان حق و عدل نیستند.»
رئیس مؤسسه دین و اقتصاد، در ادامه، توصیههای مشفقانه خود خطاب به مسئولان امر را بیان کرد و گفت: «اگر بخواهیم از باب شفقت و مهر با حاکمان گرامی سخن بگوییم، باید بگوییم اگر کارها به سامان نیست، برای آسیبشناسی باید از دریچه عدالت وارد شویم. بنده در سال ۱۳۹۶ از موضع اتمامحجت ِ اندیشهای با ساختار قدرت کشور، کتابی منتشر کردم تحت عنوان «عدالت اجتماعی، آزادی و توسعه در ایران امروز». در آنجا ازجمله استناد کردم به نامه تاریخی میشل فوکو به زندهیاد مهندس بازرگان. در فرازی از آن نامه، میشل فوکو از این تعبیر استفاده کرده بود که عدالت و بیعدالتی نقطههای حساسی هستند تا جایی که انقلابها اغلب بهواسطه آن موضوعیت پیدا میکند و تا جایی که اغلب از آن منحرف و مضمحل میشوند. آقای دکتر پناهی، همکارم در دانشگاه علامه هم چند سال پیش، یک کار تحقیقی جالب انجام داده که آنهم تحت عنوان کتاب «واکاوی ریشههای انقلاب اسلامی از دریچه شعارهای اعتراضی مردم» چاپ شده است. ایشان در آنجا نشان دادهاند که بیش از نود درصد شعارهایی که مردم میدادند که مشروعیت حکومت پهلوی را به چالش میکشیده مربوط به حیطه فقر و نابرابری و بیعدالتی بوده است. حال میتوان از حاکمان و از نخبگان این پرسش را مطرح کرد که: شما که تجربه سقوط رژیم پهلوی را دیدید و مطالعات هم نشان میدهد که منشأ سقوط، بیتوجهی به عدالت بوده است و ما در مقام ادعا، پیروی مولا علی را داریم، چرا حرف و عمل بر محور عدالت، در جامعه ما در حاشیه قرارگرفته است؟ ازاینرو، بهترین دریچه برای ورود به مسئله اقتصادی کشور، مسئله عدالت است. شهید مطهری هم دراینباره گفته است: اگر حکومتی پشت به عدالت کند، آن حکومت مانع رشد علم، عقل و اخلاق میشود. پس اگر کسانی منافعشان در این بود که به نام دین، کرکره عقل را پایین بکشند و نادانی و بیاخلاقی بین آنها حرف اول را بزند، نشانه این است که آن حکومت، پشت به عدالت کرده است. شهید بهشتی در تعبیری دیگر گفتند: حکومتهای ستمگر، به سیره امویان، عدالت را باهدف استفاده ابزاری از دین، به حاشیه میرانند. در اینجا جملهای از زندهیاد علامه حکیمی در منزل زندهیاد میرمصطفی عالینسب نقل میکنم که ایشان به جهتگیریهای ظاهری دینی در جمهوری اسلامی بهشدت معترض بودند».
عضو حزب جمهوری اسلامی و مشاور اقتصادی دولت مهندس میرحسین موسوی، در ادامه صحبتهای خود به پارهای از ویژگیهای ساختار اقتصادی حکومت امام علی (ع) اشاره کرده و بیان داشت: «امام علی در خطبهای که بعد از سه سال از خلافتشان گذشته، بهعنوان گزارش کار به مردم، میفرمایند: در این سه سال که من بر سر کار بودم، سه دستاورد قابلاعتنا حاصلشده: یک: در کل پهنه سرزمین تحت قلمرو من، امروز هیچ انسانی شب را گرسنه سر به بالین نمیگذارد. این به معنی رفع فقر است. دو: در کل سرزمین تحت کنترل من، یک نفر نیست که شب را در یک مکان غیر مسقّف به صبح برساند؛ یعنی مسئله مسکن را حل کردهام. سه: در کل سرزمین من، هیچکس نیست که دسترسی به آب گوارا و بهداشتی نداشته باشد. به گزارش سازمان ملل در سال ۲۰۰۶، هیچ عنصری بهاندازه بیعدالتی و نابرابری، قادر به توزیع بحران آب نیست؛ بنابراین بخش نخست عرایض من این بود که از دریچه عدالت وارد بشویم و به «توسعهی عادلانه» فکر کنیم و راه برونرفت از بحرانی که کشور با آن مواجه است را بیابیم».
نویسنده کتاب «اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز» در بخش بعدی صحبتهایش بهطور جزئیتر به مسائل اقتصادی ایران پرداخت و گفت: «در بخش دوم عرض میکنم که چرا بهتر است در صحبتهای عمومی، کارنامه اقتصاد ایران در دهه ۹۰ را زیر ذرهبین قرار بدهیم؟ امسال سال تدوین برنامه هفتم توسعه است و پیشبینی تأسفآور من این است که در برنامه هفتم هم مثل برنامه ششم توسعه، ما ادای برنامهریزی دربیاوریم! درواقع به تعبیر من، برنامهریزی بهمثابه یک مناسک حکومتی درآمده است؛ درحالیکه با شیوه برنامهریزی کنونی، هیچ راه نجاتی برای اقتصاد کشور، قابلتصور نیست. کشوری که به شرایطی رسیده است که بیشمار بحران کوچک و بزرگ دارد. در این شرایط، شیوه اداره بدون برنامه، قطعاً با شکست مواجه میشود. حال باید پرسید چرا حاکمان گرامی، اهتمامی به برنامه ندارند؟ به نظر من، چون مسائل کشور را جزیرهای و جدا از هم مطرح میکنند. یک مسئله را بدون توجه به مسائل دیگر بررسی میکنند و وقتی شکست خوردند، میروند سراغ مسئله بعدی. بهعنوان نمونه، دو مثال ذکر میکنم. یکی شیوه مالیات ستانی است که با روند کنونی، بار اصلی روی دوش تولیدکننده و مردم میافتد و معافیتهای کانالیزه شده به سمت غیرمولد ها و رانتیها میرود. یا مثال دوم میتواند موضوع پرداخت یارانه باشد. دولتی که در تأمین هزینههایش مشکل دارد و همان یارانه ۴۵۰۰۰ تومانی را با مشکل پرداخت میکرده است و خودشان هم اذعان داشتهاند که باید حذف شود، ولی وقتی نرخ ارز را تغییر دادند، دستپاچه و بدون برنامه مجبور شدند که مبلغ یارانه را بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان بالا ببرند. موضوعی که اصل آن غلط و خسارتبار بود، حالا چند برابر شده است. در همین ۴ ماهی که از سال جاری گذشته است، بنده بهعنوان کارشناس اقتصاد، دهها تناقض در جهتگیریها مشاهده کردهام. دولتی که کسری مالی جدی دارد، با تصمیمات اینچنینی باعث شده شهرها ملتهب شده و نیروهای نظامی و انتظامی آمادهباش هستند و آقایان متوجه هزینه این امنیتی شدن فضا نیستند. طنز تلخ ماجرا اینجاست که حالا که حکومت یکدست شده است، آقایان دنبال بانیان وضع موجود میگردند! دهه ۹۰ از جهتی دیگر هم مهم است. در این دهه، چیزی حدود ۷۰۰ میلیارد دلار منابع ارزی کشور و چند برابر آن منابع ریالی کشور، هزینه شده و برآیندها نشان میدهد که بر اساس گزارشهای حکومتی، جمع جبری رشدهای مثبت و منفی در این دهه، صفر بوده است! به همین دلیل آن را «دهه ازدسترفته» نامیدهاند؛ بنابراین از این نظر دهه بسیار عبرتآموزی است. اگر ما ازآنچه رفته است، ارزیابی عالمانه نداشته باشیم، در معرض تکرار این مسیر پرخطر و قهقرایی قرار میگیریم. تازه وقتی وارد جزئیات میشویم، مشاهده میکنیم که این روند قهقرایی، شکل خطرناکتری گرفته است. حدود یکسوم از این دهه با پدیدهای مواجه بودهایم که در ۷۰ سال گذشته بیسابقه بوده است و آنهم این موضوع است که در این مدت یادشده، کل سرمایهگذاریهایی که در ایران صورت گرفته، قادر به جبران استهلاک سرمایه در آن سال نبوده است. حال باید پرسید چه فضایی برای کسبوکار ایجاد شده که رغبت سرمایهگذاری مولّد هم در بخش خصوصی و هم توان سرمایهگذاری مؤثر دولتی، از بین رفته است؟ تحت چه شرایطی مردم انگیزهی سرمایهگذاری را از دست میدهند؟ اگر دولت بهجای آنکه ایجاد ثبات و امنیت کرده باشد، برعکس عمل کرده باشد؛ یعنی شوکهای آینده هراسانه به سرمایهگذار وارد کند، سرمایهگذار از سودهای اقتصادی صرفنظر میکند و ریسک سرمایهگذاری در یک کشور دیگر مثل ترکیه را میپذیرد».
استاد دانشگاه علامه طباطبایی تهران، در بخش پایانی صحبتهای خود به راههای برونرفت از وضعیت فعلی پرداخت و با بیان این پرسش که «راه نجات چیست؟»، در مقام پاسخ، اظهار داشت: «به نظر من باید حاکمیت گرامی به علم تمکین کند. اگر به علم تمکین کنند، میتوان کشور را نجات داد. باید شهروندان را در تصمیمگیری مشارکت داد. راه دیگر، به رسمیت شناختن حقوق سیاسی و اقتصادی مردم است. وقتی در مشارکت سیاسی اختلال ایجاد شود، آثارش در اقتصاد هم ظاهر میشود. از دریچه عدالت، هیچ کفران نعمتی برای حکومت، زیانبارتر از کفران نعمت نیروهای انسانی باکیفیت نیست. در سال ۱۳۶۵ کل جمعیت دانشگاه دیدهی کشور ما حدود ۱۸۰ هزار نفر بوده است؛ درحالیکه در سال ۱۳۹۵، این جمعیت از مرز ۱۳ میلیون نفر عبور کرده است. این پتانسیل عظیم و قوی نیروی علمی کشور، کجا استفادهشدهاند؟ وقتی دلالها، رباخوارها و واسطهها تقویت میشوند و تولیدکنندهی واقعی ضعیف میشود، جوانها با سرخوردگی از کشور خارج میشوند و متأسفانه بخش اعظم آنها به همانجایی میروند که حاکمیت به آنها استکبار جهانی میگوید؛ یعنی ای حاکمیت گرامی! تو داری با سیاستهای غلط، به همان دشمنانت سرمایه میدهی! بنابراین وقتی فهم ما از عدالت مشکل دارد، درک از استکبار هم مشکل پیدا میکند. بر اساس گزارشهای رسمی، در دهه ۹۰، با سقوط ۳۶ درصدی درآمد سرانه کشور روبرو شدهایم؛ یعنی سفرههای مردم را بیش از یکسوم کوچک کردهایم. جمعیت فقیر ایران در سالهای ۹۷ تا ۹۹، دو برابر نسبت به قبل شده است؛ و ما از روی مهر و شفقت به حاکمیت میگوییم که وقتی مردم را به فلاکت بیندازی، جز آنکه با عدالت ناسازگار است، با سیاستهای صلاح و بقای خودت هم ناسازگار است.
در اینجا اشاره میکنم به جملهای از کتاب «در هوای حق و عدالت» از دکتر محمدعلی موحد که: جامعه وقتی به سمت فقر میرود، امنیت حقوق مالکیت متزلزل میشود و ادامه این مسیر منجر میشود که ثروتمندان و حکومت هم امنیت نداشته باشد؛ بنابراین به نظر من نیاز به یک گفتگوی ملی جدی داریم تا آسیبشناسی کنیم که چه شد که وضعیت اینجور شد؟ اگر مردم بیانگیزه شوند، از همه بیشتر، خود حاکمیت ضرر میکند، بنابراین خود آنها باید به فکر بیفتند و بابی باز کنند وگرنه همه ضرر میکنیم. وجه دیگر جامعهای که تولید سرانهاش طی ده سال، ۳۶ درصد سقوط میکند و در سه سال جمعیت فقیرش دو برابر میشود، این است که جایگاهش در نظام بینالمللی هم متزلزل خواهد شد. امروز در نظریههای روابط بینالملل، مهمترین رکن قدرت کشورها، بنیهی تولید ملی است. وقتی در حکومتی، انگیزه سرمایهگذاری تولیدی کم شود، امنیت ملی هم در آن جامعه به خطر میافتد. توجه شما را به این واقعیت تلخ جلب میکنم که میانگین تورم در این دهساله، بیش از ۳ برابر میانگین عراق و افغانستان شده است. در شاخصهای وزارت صمت، شاخصی داریم به نام رابطه مبادله قدرت کشورها؛ اگر کشوری در این شاخص، بهای کمتری از صادرات دریافت و بهای بیشتری بابت واردات پرداخت کند، روبهزوال است. ما در دهه ۹۰، بیش از ۳۰ درصد سقوط در رابطه مبادله را تجربه کردهایم. اینها مسائل سرنوشت سازی است و لازم است همه، بهقدر وسع خود، مسئولیتی که بر عهده داریم را تقویت کنیم. این تصور که اگر حرف نزنیم به نفع کشور است را باید کنار بگذارند و حاکمیت باید به توصیههای مشفقانه گوش دهد. جامعهای که مشکلاتش زیاد میشود، باید باب گفتگوی مشفقانه و عادلانه را باز کند. با امید به اتخاذ چنین رویکردی و حرکت به سمت نگاه عالمانه به اقتصاد، صحبتهایم را به پایان میرسانم».
بعد از اتمام سخنرانی فرشاد مؤمنی، وی به تعدادی از پرسشهای کتبی مخاطبان برنامه، پاسخ داد.
دیدگاه شما