کاشان نیوز: حد فاصل کاشان تا آران و بیدگل در مسیر جاده قدیم، منظره ای نامانوس به چشم می خورد، تعداد زیادی کوره آجرپزی که همچون غولهایی خفته بر خاک کویر و در میان گودالهایی عمیق، استوار و سترگ در جای جای این زمین لمیدهاند، دیوهایی خفته و سر در گریبان فرو برده، خاموش و ساکت بر کرانه کویر مدتهاست که تنوره نمی کشند و آتشی با آنها افروخته نمیگردد.
فخاری از دیرباز در این سامان از جمله مهمترین مشاغل و کم هزینهترین و البته پرزحمتترین مشاغل بوده است و هر سال ملیونها آجر در کورههای این محل پخته شده و راهی شهرهای دور و نزدیک میشدند. اما اندک اندک شرایط اجتماعی و اقتصادی و نیز عدم مدیریت صحیح اوضاع را دگرگون کرد.
این صنعت زمانی قابل توجه و مهم به شمار آمده و صدها و هزاران نفر را اداره میکرد. در زمانی که سوخت ارزان بود و خاک مجانی و تنها هنری ارزنده نیاز داشت که آنهم در اختیار هنرمندان زبردستی بود که از پدران خود آن را آموخته بودند و آماده بودند تا به آیندگان یاد دهند این تولید عامل رونق اقتصادی و اجتماعی منطقه بود.
اما این صنعت و شغل خود انگیخته و مولد سالهاست که بعلت عدم سیاست گذاری صحیح و رها شدن به حال خود، دچار بحرانی عمیق شده و علاوه بر گسستگی و پریشانی ناشی از مشکلات اقتصادی و شرایط اجتماعی که در این شغل لانه کرده است فشار بی امان مدیران دولتی که شناختی از عمل و عکس العمل اوضاع اجتماعی و اقتصادی ندارند بدون توجه به شرایط و مقتضیات موجود، در شرف نابودی قریب الوقوع قرار گرفته است. و کشتی شکستهای را میماند که که اگر مسافرانش را نجات ندهند هزاران نفر را با خود غرق خواهد کرد!
مدیران پشت میزنشین سعی می کنند بوسیله قدرت فائقه دولتی، با فشارهای جانبی و مستقیم، فخاران را به مکانی دیگر منتقل نمایند اگر چه اقدامات و تصمیمات ایشان نشان از تصمیم قلع و قمع این تولید در منطقه دارد نه قصد انتقال!
چرا که اگر قصد انتقال داشتند باید میدانستند که انتقال نیاز به بستر سازی دارد و بدون ایجاد بنیان و بسترِ صحیح انتقال، آنگونه که تا کنون واقع شده تنها تضعیف فخاری رقم خورده و در ادامه باید مطمئن باشند که بحران دیگری همچون انهدام صنعت نساجی در کاشان تکرار خواهد شد. باید بسی پیش از این فکری به حال محل انتقال آن به شکلی نوین و صنعتی میکردند و زمینی در اختیار فخاران نهاده و بستری برای نجات کاشان و آران و بیدگل و چه بسا فخارانی که در سختیهای صعب و جانکاه این شغل دست و پا می زنند میکردند. فخاران هرگاه از شدت آن مرارتها به جان میآیند همچون مسافران اسیر در طوفان، بریده و به میان موجها شیرجه میزنند، به امید رسیدن به ساحل امن! و در میانسالی یا کهنسالی این شغل را رها میکنند، و هر سال از تعداد ایشان کاسته میشود.
سالها قبل در زمانی که «شرکت تعاونی فخاران کاشان و آران و بیدگل» فعال بود اقداماتی برای گرفتن زمین، برای انتقال کورهها شروع شد. اما بعلت عدم همکاری نهادهای دست اندرکار این اقدام ابتر ماند.
در این رابطه از مدیر عامل اسبق تعاونی فخاران کاشان و آران و بیدگل سوال کردم، گفت: «تا زمین به فخاران ندهند امکان جابجایی آنها وجود ندارد. تا زمانی که تعاونی سر پا بود تلاش کرد تا زمینی برای فخاران مهیا کند حتی مقدمات اختصاس هزار هکتار زمین برای همه فخاران آماده شد، اما نگذاشتند کار را به نتیجه برسانیم .
حسین علیدوست افزود: بعدها شنیدم که این زمین واگذار شده، اما به افرادی خاص که در بین آنها اصفهانیها هم بودند! بسیاری از آنها هم زمینها را به دیگران واگذار کردند و سر فخارانی که واقعاً به کار آجر پزی مشغولند بی کلاه مانده است از طرفی این اراضی، امکاناتی مانند آب و برق و جاده هم نداشت. شنیدهام در ابوزید آباد هم 400 هکتار زمین اختصاص داده اند اما دست اندرکاران هر کدام 20 هکتار زمین برای خود گرفته و کاری برای دیگر فخاران نکردند.»
«فخار» که اصطلاحاً در عرف محلی «کوره پز» نامیده می شود در طول تابستان که در هوای گرم و کویری منطقه بارانی نمیبارد شروع به خریدن خاک میکند! و سپس کارگران خاصی را بعنوان «خشت زن» و بعد «کوره چین» و … را در کنار کارگران ساده بکار گرفته و یک تا چند کوره را تا یک ملیون خشت- البته ممکن است کمتر یا بیشتر هم باشد که بستگی به سرمایه کورهپز دارد- خشت را به روشی فنی و خاص بر روی کورههایی مخصوص که در زمین حفر گردیده چیده و پس از آماده شدن کورهها، به اتحادیه صنف فخاران مراجعه مینماید و با پرداخت مبلغی، معرفی نامهای برای شهرداری گرفته و شخصی که در شهرداری مسئول این موضوع است نیز با بازرسی از کورهها و تعیین تعداد آنها مبلغی بعنوان عوارض تعیین و اخذ نموده و معرفی نامه ای دیگر برای فرمانداری صادر و تحویل میدهد.
فرمانداری نیز مبلغی دریافت نموده و نامه ای به عنوان اداره بازرگانی صادر مینماید و در نهایت اداراه بازرگانی اقدام به صدور مجوز برای دریافت نفت کوره از شرکت نفت نموده و مجوز صدور نفت را در سایت اینترنتی شرکت نفت ثبت میکند و مبلغی هم بابت این اقدام از فخار میگیرد. و در این مرحله فخار با واریز پول نفت و تحویل حواله میتواند نفت کوره را خریداری و از پالایشگاه اصفهان حمل تا به مصرف سوزاندن کوره برساند، این پروسه اما مدتی است با دستور شفاهی فرمانداری آران و بیدگل متوقف شده است. آنهم پس از چیده شدن بیش از 400 ملیون خشت خام به کورههای منطقه!
به گفته فخاران منطقه از 92/05/30 با دستوری شفاهی از فرمانداری آران و بیدگل اتحادیه صنف فخاران از دادن معرفی نامه خودداری مینماید، و کسانی هم که قبلاً نامه اتحادیه را دریافت کرده اند نیز با مراجعه به شهرداری با مخالفت مسئول مربوطه روبرو شدهاند، بازرس مربوطه در شهرداری به گفته خودش بر اساس دستور شفاهیای که از یکی از کارمندان فرمانداری صادر شده از بازدید کوره خودداری نموده و طبعاً معرفی نامهای هم صادرنمیکند.
یکی از فخاران منطقه در پاسخ به اینکه اگر نفت به شما ندهند چه اقدامی می توانید انجام دهید؟ گفت: «فقط باید شاهد تخریب تدریجی خشتها باشیم، ما نمیتوانیم حتی یک خشت را از جایش تکان دهیم، دست به آنها بزنیم خاک میشود و تما سرمایه مان از بین میرود، و اگر کوره ها را روشن نکنیم هم با اولین باران پاییزی خشتهای چیده شده برکوره ها فرو میریزند و 400 ملیون خشت تبدیل به گل و خاک می شوند. ما تمام سرمایه زندگی مان را جمع کردهایم تا خشت هایمان را بزنیم، ما کارگریم و سرمایه دار نیستیم، سرمایه اندکی که هر فخار در چیدن این کورهها صرف کرده تمام زندگیاش محسوب میشود. زندگی فخاران منطقه نابود خواهد شد!»
فرمانداری وشهرداری آران و بیدگل خیال میکنند با فشار آوردن به فخاران موفق به سامان دادن بحران خواهند شد، اما غافلاند از اینکه سالهاست انهدام صنعت نساجی بحرانی را در کاشان رقم زده است که آثار آن تا سالها از جامعه محو نخواهد شد و سالهاست که کاشان دست به گریبان مشکلات آن است و اگر تصمیم فرمانداری آران و بیدگل مبنی بر عدم تحویل سوخت به فخاران تغییر نکند علاوه بر لطماتی که به مشاغل مرتبط آن وارد خواهد کرد ورشکستگی بیش از 250 فخار و بیکاری هزاران کارگر که بطور مستقیم و غیرمستقیم در این حرفه مشغولند را فراهم نموده، بحرانی بزرگ و گسترده را در منطقه رقم خواهد زد.بگذریم از تاثیر آن بر گرانی آجر و مسکن.
فخاران کاشان و آران و بیدگل از یک دهه قبل با اهرم نفت کوره تحت فشار قرار گرفتنه اند و از دیرباز قرار بر این بوده است که از میان دو شهر کاشان و آران و بیدگل به مکانی دور از مناطق مسکونی کوچ کنند. انها آمادهاند که برای سامان گرفتن شغلشان هم که شده به جای دیگر بروند و هر سال که معمولاً در موقع گرفتن نفت کوره است در شرایط اضطراری تعهداتی بین آنها و شهرداری و فرمانداری منعقد می شود، اما تا سال بعد هیچ اقدامی انجام نمیشود و تنها قسمتی از تعهدات که انتقال کوره است با فشارهای دولتی از فخاران خواسته میشود. که همین فشارهای فزاینده هم در سنوات مختلف هم منجر به کناره گیری بسیاری از فخاران از این شغل شده است.
این نقل و انتقال ابتدا به زمینی مناسب که درمجاورت خاک خاص فخاری باشد نیاز دارد و سپس فراهم نمودن شرایطی را طلب میکند که از نیازهای اولیه هر تولید است، مانند آب، برق، سوخت، راه و …کجا بروند فخارانی که نه زمینی در اختیار دارند و نه خاکی و نه سرمایهای؟ و ملیونها تومان سرمایه شان را در قالب کوره و پاچال و انبار نفت و …را به چه امیدی رها کنند؟
در جمع کوچکی از فخاران در کنار جاده قدیم ایستادم و از ماجرای انتقال کوره ها سوال کردم، یکی از فخاران مسن و کهنه کار میگوید: «فخاری که مثل شغل شما کارمندی نیست تا من بتوانم میزم را هرجا که خواستم ببرم، کوره و پاچال و انبار نفت و …ملیونها تومان هزینه دارد، تازه زمین که بدهند اینها را از کجا بیاوریم؟ دیگران اما اعتراض میکنند که: «این حرفها را نزن!… اگر زمین را مهیا کنند با جان و دل میرویم، اما شهرداری زمینی مهیا نکرده می خواهد زمینهای ما را بگیرد و حتی مدعی شده اند که 60 درصد از این زمینها مال شما است مابقی مال شهرداری است!! و تهدید کرده اند که اگر به اختیار خود نروید در زمان تصرف زمینها 40 درصد به شما تعلق خواهد گرفت و 60 درصد را شهرداری خواهد گرفت!!».
در دهه هشتاد «شرکت تعاونی فخاران کاشان و آران و بیدگل» تنها نهاد مقتدری بود که طرف گفتگو و طرف حساب دولتی ها قرار داشت و بشدت از حقوق فخاران دفاع میکرد.
مقاومت شرکت تعاونی فخاران کاشان وآران و بیدگل برای محافظت از حقوق صنفی فخاران عدهای را بر آن داشت که تعاونی را از تضعیف کنند، درحالیکه قاعدتاً باید آنرا تقویت میکردند.لازم به ذکر است یک از اقدامات مفید و موثر این تعاونی هم آهنگ کردن اندازه و کاهش وزن آجر بود که بخودی خود در روند تولید تحولی مهم بشمار میرفت، و پس از آن تصمیم هیئت مدیره نظارت بر قیمت آجر برای تثبیت قیمت و جلوگیری از گران شدن آجر بود.
«حسین علیدوست» مدیر عامل پیگیر و دلسوز وقت تعاونی سعی فراوانی در قدرت بخشیدن به فخاران با بسط توانایی تعاونی داشت، و به همین دلیل با خریدن دو دستگاه تانکر حمل سوخت با سرمایه تعاونی اقدام به کم کردن هزینه تولید و کوتاه کردن دست دلالانی نمود که با بهره و نزول شیره جان فخاران را میمکیدند. و دست به اقداماتی اصلاحی برای حفظ و بهینه فخاری زد اما…
اما، نارضایتی دلالانی که از قدرت گرفتن تعاونی زیان بسیاری را تحمل کردند و تعلل و عدم همکاری به موقع شهرداری و فرمانداری و دخالت های مخرب اداره بازرگانی، نقل و انتقال کوره های فخاری را با شکست مواجه وتنها به زمینگیر شدن تعاونی انجامید. نهادی که شایسته تقویت و حمایت بود عملاً وعلناً اقدام به تضعیف و تعطیلی آن نمودند.
تشکیل اتتحادیه صنف فخاران در مجمع امور صنفی آران و بیدگل و ایجاد مخالفت بین دو نهاد «تعاونی» و «اتحادیه صنف فخاران» باعث توقف حمل سوخت توسط تعاونی شد و سپس تعاونی که رتق و فتق امور بیش از یکصد عضو را بخوبی انجام میداد دچار مشکل شد وتعاونی از هم پاشید! بنابراین اتحادیه صنف فخاران زمام امور را دردست گرفت. اما سالی نکشید که اختلافات بین فخاران و صنف بر سر قیمت گذاری و حواله نفت کوره به افزایش قیمت آجر از تنی کمتر از 20 هزار تومان به قیمت گران تراز 30 هزار تومان انجامید، و در این مرحله یکی از نهادهای دولتی بدون رضایت صاحبان آن اقدام به فروش آجرهای تعدادی از فخاران نمود. از آن زمان دیگر تا کنون هیچ اقدامی برای تثبیت قیمت آجر موثر واقع نشد و اگر چه نباید تبعیت این روند از شرایط کلی اقتصاد را نادیده گرفت اما چنانچه سیاستی برای تحویل بموقع نفت کوره و نظارت بر فروش آجر وجود داشت قیمت آجر به 60 هزار تومان نمی رسید.
و امروز اما این شغل به بهانه آلایندگی تحت فشاری فزاینده قرار گرفته و در معرض نابودی است. و البته یک ازتوابع آن گران شدن روزانه آجر و به تبع آن افزایش قیمت مسکن است اگر فرمانداری به تصمیم خود مبنی برقطع صدور حواله نفت کوره ادامه دهد بطور قطع مشکل فخاری از منطقه با حذف صورت مسئله رخت بر خواهد بست. اما باید آماده مقابله با مشکلات اجتماعی ناشی از بیکاری دهها هزار نفر در آران و بیدگل باشد.
اکنون فخاری بعنوان صنعتی در خور توجه وجود دارد که در معرض خطری غیر قابل اجتناب قرار گرفته است. خطری که مدیران شهری، با عدم توجه، نابودی این شغل دیرپا را تسریع کرده اند. فخاری شغلی دیرپا است که در خانواده ای 250 نفره به حیات خود ادامه میدهد. اما نباید از نظردور داشت که آلایندگی فخاری هم در صورت ادامه در این منطقه باعث خطرات و مشکلاتی است که باید برای آن چارهای اندیشید ولی تنها با قطع کردن نفت کوره فخاران راه حل به دست نخواهد آمد. حال که فخاران آماده همکاری هستند شهرداری و فرمانداری باید با تمهید مکانی مخصوص شرایط نوینی برای تولید صنعتی آجر فراهم نماید. موقعیت بسیار مناسب است و تنها ارادهی مدیران شهر را طلب میکند.
دیدگاه شما