دکتر عبدالرضا مدرسزاده-بیستوهفتم شهریورماه در تقویم رسمی کشور، روز ملی شعر و ادب نامگذاری شدهاست که بهانهاش روز درگذشت استاد «محمدحسین شهریار» است.
با همه ایرادهایی که به «سید محمد خاتمی» رییس دولت هشتم گرفته شد که چرا روز ملی شعر و ادب با نام «فردسی» و «سعدی» و حتی «شاملو» آراسته نشدهاست، این نامگذاری هوشمندانه با هدف خلع بهانه مغرضان در کشور آذربایجان صورت گرفت، که «شهریار» را شاعر ملی و آذریزبان خود میدانستند که در کشور (!!!) آذربایجان جنوبی؟؟؟ ساکن بودهاست!!!
به هر روی، این مناسبت در کشور ما گرامی داشته میشود و کوشش بر آن است که به این بهانه حال و هوایی تازه در فضای ادبی کشور درست شود و به زبان فارسی توجه شود.
«محمود احمدینژاد» که به شگفتکاری و غافلگیری معروف است، صرفا بنا به پیشنهاد مجری مراسمی که در آن حضور داشت معاونت یا قائم مقام شعر و ادب هم در وزارت ارشاد به راه انداخت که نتیجه ملموس آن لوح و سکه دادن به تعدادی شاعر در هر مناسبت فرهنگی بودهاست (مانند همین دیشب در تالار وحدت با حضور ایشان)
همه اینها در حالی است که برخی دانشگاههای بزرگ دولتی دانشجوی کارشناسی ادبیات فارسی را پذیرش ندارند و دانشآموزان که هیچ افق شغلی را با خواندن رشته ادبیات پیش روی خود نمیبینند به دیگر رشتههایی میروند که البته وضع بازار کارش چندان مناسب نیست اما دستکم دیگر سرخوردگی رفتن به رشته ادبیات را برایشان ندارد.
دولت با همه کوششهایی که دارد میتوانست (و باید چنین میکرد) برای فارغالتحصیلان ادبی شغل و عنوانهای رسمی و اداری تعریف میکرد تا هم توجه به ادبیات به عنوان شغل در محافل رسمی و سازمانی جدیتر باشد، و هم جوان ایرانی با افتخار سر و دست بشکند که خود را به رشته ادبیات فارسی برساند.
کافی است در آزمونهای استخدامی دقت کنید کمتر شغلی تعریف شدهاست که بایست متقاضی آن مدرک ادبیات فارسی داشته باشد. نتیجه هم این میشود که در همه ادارات بیشتر نابسامانی نگارشی و گفتاری را مسوولان روابط عمومی و بخشهای فرهنگی دارند و در کشوری که مهد زبان فارسی است، از آگهی ترحیم تا کارت عروسی غلط و لغزش نگارشی و زبانی موج میزند.
شعر و ادب فارسی امروز چند ساعتی مهمان رسانه ملی و مطبوعات است و فردا به بعد کسی اصلا از آن یاد نمیکند و آن را تحویل نمیگیرد.
به این آشفتهبازار بیتوجهی به ادبیات باید صرف بودجههای فرهنگی و هنری در کارهایی دیگر و دعوای متولیان و مجریان ادبیات در برخی دانشکدهها و انجمنهای ادبی بر سر پارهای جاهطلبیها را هم باید افزود که جای تاسف و دریغ بسیار است.
متاسفانه با وجود تاکید بر اینکه در افق ۱۴۰۴ زبان فارسی زبان اول علم در منطقه خاورمیانه خواهد بود، مجموعه تلاشها و دلسوزیها و برنامهریزیها حرکت به این سمت و سو را نشان نمیدهد.
به امید ظهور نسلی جدید از امثال «دهخدا» و «قزوینی» و «نفیسی» و «زرینکوب» و داشتن وزیرانی چون «علیاصغر حکمت» و شاعرانی چون «بهار» و…
منبع: وبلاگ نویسنده
دیدگاه شما