کاشان نیوز– مقداد نمکی: نقشهخوانی، همان پیاده کردن نقشه بر روی کار در حرفه قالیبافی میباشد.
نقشه، کاغذی شطرنجی است که از خانههای مربع شکل کوچک تشکیلشده و هر خانه معرف یک گره یا یک ریشه بوده که در دستههای صدتایی که هر ضلع آن ده خانه کوچک دارد، جای گرفتهشده است.
در کار بافت فرش مهم آن است که در موقع بافت و شروع به نقشهخوانی و زدن ریشهها برابر نقشه عمل شود.
در نقشهخوانی گاهی یک استادکار بدون آنکه خود ببافد از روی نقشه در پایین دار قالی، رنگهای هر نقطه در نقشه را با صدای بلند و با لهجه زیبای محلی در قالبی موزون زمزمه میکند و بافنده به همان ترتیب نقشه بافی میکند؛ گاهی اگر دو نفر بافنده در دو طرف دار قالی مشغول بافتن باشند، اگر دونیمه قالی قرینه باشد، یک نفر رنگ را خوانده و همزمان هر دو نقشه بافی مینمایند؛ گاهی هم مثل من و ننهجون؛ ننه ازیکطرف، نقشهخوانی و نقشه بافی میکرد و من هم واگیره ها را پشت سرش پر میکردم تا به آخر کار که ننه برای کوباندن پود زیرورو دست به «دفتین» میشد.
در کار نقشهخوانی و نقشه بافی، مهم دقت در تطابق کار بافنده با نقشه و خانه به خانه آن یا در جزءبهجزء آن، یعنی همان گرهها یا ریشههاست.
در کارگاه قالیبافی ننهجون، در طول روز، فقط این صدای نقشهخوانی ننهجون نبود که در آن فضای کسبوکار جاری باشد؛ هر صبحی که بعد از نماز روی دار قالی میرفتیم، نوای قرآن رادیوی اتاق ننه هم گوشنواز محل کار ما بود.
گاهی وقتها ننهجون که حتی سواد خواندن قرآن هم نداشت آنقدر این صوت و واژه واژههای قرآن را از طریق رادیو گوش کرده بود که او هم میتوانست برخی فرازها را زمزمه کند. آن زمان همه آنچه میشنیدیم به عربی بود و نه بهمثل امروز که هزاران نرمافزار صوتی و تصویری و لحن و ترجمه و تفسیر به همراه شبکههای مختلف تلویزیونی و مجازی و… وجود دارد؛ من تشنه درک معنی کلمات بودم.
حیف که این روزها، ننهجون را رمقی نیست تا به یاد روزهایی که نقشهخوانی میکرد و جزء خوانی میشنید، در محفل جزء خوانی زیارت فرزند علی (ع) هر صبح ماه مبارک به همراه نوه و نوشره ها با حافظان و قاریان همخوانی کند.
حالا هر صبح که تصویر زنده جزء خوانی قرآن از آبادی ما پخش میشود در یکلحظه همهچیز را میتوانی بشنوی و ببینی؛ صوت زیبای قرآن، زیارت فرزند علی (ع)، چهره فامیل و آشناها، کوچک و بزرگ و مهمتر از همه ترجمه آیه به آیهای که میتوان با واژههای عربی تطابق داد و فهمید که خدا با بندگانش چه میگوید و از آنها چه میخواهد؟ آن روزها ننهجون همینکه توفیق داشت فقط صدای قرآن از گوشش برود، کلی شکر میفرستاد؛ اما حالا ما که به برکت شهر قرآنی و مملکت اسلامی متنعم از سفره پرفیض قرآنیم چقدر شکر میفرستیم؟ چقدر توفیق عمل به آن داریم و چقدر موفق به خواندن آن هستیم؟ نمیدانم.
«توفیق» را در واژهشناسی جستجو میکنم به معنای ایجاد مطابقت و موافقت میان دو کار خیر و نیک آمده است؛ به این معنا که چیزی را موافق با دیگری انجام دهیم بهگونهای که تنافر و بیزاری از میان رخت بندد و موافقت، همراهی و همدلی پدید آید. توفیق را ازاینرو فضل و بخشش الهی دانستهاند که امری که انتظار آن نمیرفت، تنها به فضل خدا نصیب و بهره ما شده است. به کارگاه ننهجون برمیگردیم، همه دغدغه ننهجون به این بود که آنچه انجام میدهیم در تطابق با نقشه پیش رو باشد؛ او میگفت اگر از نقشه سر درنیاوریم و نفهم و اگر مطابق نقشه نبافیم، عمل ما لنگ میشود، کار خوب از آب درنمیآید و توفیقی در کار نیست و موفقیتی حاصل نمیشود. آن روزها کی گمان آن بود که من آیه به آیه قرآنخوانی رادیوی خانه ننهجون را بفهمم و بتوانم واژهها را چه در ادا کردن آنها و چه درک معانیشان، همراه کنم؟ چه برسد به اینکه حالا آیین جزء خوانی و هزاران محفل آموزش قرآنی و برپایی کلاسهای دانشگاهی حتی تا مقطع دکتری علوم قرآن وجود دارد و من … حالا خداواری اینهمه داشتههای قرآنی که نقشه راه یک زندگی جاودانی است، توفیق نیست؟ اینها جای شکر ندارد؟ پس اگر از اهالی رمضانی یا علی. تا دیر نشده شروع کن، نقشه پیش رویمان گسترده است؛ آغاز کنیم نقشهخوانی را با خانه خانه آن؛ باریشه ریشه آن؛ با جزءبهجزء آن؛ با حزب به حزب آن؛ با آیه به آیه آن؛ با واژه به واژه آن و به امید توفیق عمل به آن و استجابت دعای روز دوم ماه مبارک رمضان؛ باهم زمزمه کنیم: «اللهمّ قَرّبْنی فیهِ الی مَرْضاتِکَ و جَنّبْنی فیهِ من سَخَطِکَ و نَقماتِکَ و وفّقْنی فیهِ لقراءهِ آیاتِکَ برحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمین/ خدایا نزدیکم کن در این ماه بسوی موجبات خشنودیات و دورم ساز در آن از خشم و عذابت و موفقم دار در این روزبه خواندن آیات قرآنیات، به رحمت خود ای مهربانترین مهربانان.» آمین یا ربالعالمین…
دیدگاه شما