سرگشاده برای میراث فرهنگی نمکشیده کاشان*
… و اینچنین دست تطاول به خود گشادهایم
– جابر تواضعی –
میراث فرهنگی کاشان دیگر شورش را درآورده است. سالی، فصلی و حتی ماهی و هفتهای نیست که خبر دستهگل جدیدی را از این اداره فخیمه نشنویم و نبینیم و نخوانیم. بعد از قطع ۲۰۰ سروناز ۴۰۰ ساله، سرقت کوبههای درب مسجد آقابزرگ، شکستن شیشه ویترین و بعضی اشیای موزه باغ فین، قطع چنار هزار ساله نیاسر و موارد دیگری که شاید خبرش به گوش من و شما هم نمیرسد، هفته پیش خبر خراب کردن گذر تاریخی «تبریزیها» را از زبان «حمیدرضا زیارتی» معاون این اداره خواندیم و اینکه شهرداری بدون اجازه میراث این کار را کرده. بعد هم شاهد پاسکاری جناب شهردار بودیم که، این نتیجه بیتوجهی خود میراث بوده و ما فقط آواربرداری کردهایم. این هفته هم دوباره خبر نمکشیدن دیوار حمام فین را خود سرپرست اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان کاشان، شخصاً اعلام فرمودهاند تا مثل خبر از بیخ کندن چنار قدیمی نیاسر توسط هیأت امنای مسجد، خدایناکرده شایعه بودن خبر آزارمان ندهد.
حالا حمام قدیمی فین کاشان نمکشیده و در حال تخریب است؛ به همین سادگی. به گفته آقای سرپرست، مقصرش هم پیمانکاری است که از ۱۵ فروردین مسئولیت این پروژه را بر عهده گرفته. خبر نمکشیدن حمام، ۱۲ اردیبهشت منتشر شده و این یعنی جناب پیمانکار آنقدر شایستگی داشتهاند که ظرف مدتی کمتر از یکماه چنین بلایی را بر سر این بنای با ارزش آوردهاند. خب، مسئولیت انتخاب این پیمانکار با چه کسی بوده؟ آیا این وظیفه با تحقیق درباره سوابق و میزان توانایی به او سپرده شده یا ایشان اولین کسی بودهاند که از جلوی خانه بروجردیها یا همان درب باغ فین رد میشده؟ این فرافکنی و بازی «من نبودم، دستم بود» تا کی میخواهد ادامه پیدا کند؟ تا کی میخواهیم از خودمان سلب مسئولیت کنیم و همه تقصیرها را به گردن دیگران بیندازیم؟
حضرات بزرگوار! چی از جان این اشیاء و در و دیوار –بهزعم خودتان- کهنه و بیارزش میخواهید؟ چرا خودتان را در پس تفکر حامیان میراث فرهنگی پنهان کردهاید؟ از روز روشنتر است که علاقهای به حفظ چیزی که میراثش میخوانند، ندارید. پس این نقابی که بر چهره زدهاید، برای چیست؟ چرا نمیگذارید دل من و امثال من به همینها خوش باشد؟ کاری که به شما محول شده، در درجه اول یک کار عاشقانه است. حالا عشق پیشکش؛ به چشم یک وظیفه نگاهش کنید. وظیفهای که بابتش پول میگیرید. به حلال و حرام که اعتقاد دارید. بگذارید نانی که بابت انجام این کار برای زن و بچهتان میبرید، حلال باشد.
ما که برای آیندگان چیزی نمیسازیم. پس بیایید فقط چیزهایی را که دیگران ساختهاند، حفظ کنیم. به خدا این کار سختی نیست. میدانم که شاهان گذشته همه فاسد بودهاند، اَخ بودهاند، بد بودهاند، مال این ملت را بالا کشیدهاند، همهاش پی عشق و حال و خوشگذرانی خودشان بودهاند. میدانم وقتی روی سنگفرشهای باغ فین قدم میزنید، چندشتان میشود که یک زمانی ناصرالدینشاه بیشرف و زاد و رودش آنجا قدم زدهاند. ولی باور کنید به حول و قوه الهی آنها همهشان سقط شدهاند، به درک واصل شدهاند. شکر خدا اسمشان را از صفحات تاریخ کتابهای مدرسه هم پاک کردیم و حالا دیگر همه میدانند که ازلِ تاریخ با ما شروع شده و قبل از ما همه آنقدر فاسد و در عین حال ناچیز بودهاند که بهتر است فرض کنیم اصلاً نبودهاند. حالا این آب و ملکشان به ما ارث رسیده و ما وارث داراییهای آنهاییم. ارث هم که میدانید، از شیر مادر حلالتر است. هیچ وارثی بهخاطر نفرت از پدرش، میراث او را نابود نمیکند. برعکس حسابی از آنها استفاده میکند و به ریش پدرش میخندد.
حالا کلیددار کعبه شمایید، میراثدار شمایید. شما را به خدا بیایید از این میراث استفاده کنیم و بعد با هم به روح صاحبانش فحش و لعن و نفرین بفرستیم. اصلاً فرض کنیم من هم مثل شما از این یک مشت خاک و گل و سنگی که روی هم گذاشتهاند، متنفرم و طرفداران میراث فرهنگی را هم –با عذرخواهی از همه آنها- یک مشت احمق میدانم. بگذارید چهار تا احمق دیگر از بلاد کفر به هوای دیدن این مزخرفات بیایند اینجا که چرخ آسیاب این شهر و این مملکت بچرخد. فرهنگ به جهنم، اقتصاد را بچسبید. مگر امسال سال «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» نیست؟ مگر پارسال سال «جهاد اقتصادی» نبود؟ خب از این خرت و پرتها هم پول درمیآید. ملت میآیند و بهخاطر تماشای این شوی اضمحلال و نابودی به من و شما پول میدهند. پولی که اگر فقط بخشی از آن صرف خودش بشود، به نمایش آبادی میرسد. خب این یعنی تولید، یعنی ارزش افزوده. جهاد اقتصادی قبل از هر چیز یعنی حفظ سرمایه موجود. این سرمایه که حفظ بشود، از کنارش همهچیز در میآید. اعتبار فرهنگی، پول، گردش اقتصادی، همه چیز.
این هم از بازیهای روزگار است که کاشان باید در حسرت روزهایی بسوزد که بازی چپ و راست بسیار پررونق بود و در نهایت آس نهایی را راست رو میکرد. میراث کاشان آن روزها چه اوقات خوشی داشت. سال به سال، دریغ از پارسال. باید سرسلامتی بگوییم به مهندس امینیان و مهندس محلوجی. در دوره آنها بود که همین خانههای تاریخی از زیر خروارها خاک درآمد و جانی به میراث فرهنگی شهر داد. و همینجا دست مریزاد میگویم به مهندس محلوجی که خواسته یا ناخواسته باعث و بانی خروج آثار سهراب از کاشان شد. در گزارشی که همان سال با عنوان «اهل کاشانم، موزهام در کرمان» نوشتم، تلویحاً همه نقصیرات متوجه او بود و مجموعه بنیاد فرهنگ کاشان. ولی حالا اگر او مسبب رفتن آثار سهراب سپهری به موزه صنعتی کرمان بوده باشد، من با کمال فروتنی و تواضع از او سپاسگزاری میکنم. وقتی درهای عتیقهمان را میدزدند، وقتی به موزهمان دستبرد میزنند، وقتی توانایی نگه داشتن چهار تا درخت را نداریم، معلوم نبود قرار است چه بلایی سر آثار سهراب بیاوریم. حالا لااقل اگر اتفاقی هم بیفتد، دلمان خوش است که پای غریبهها وسط است.
فکر کردن به عملکرد مسئولان میراث کاشان و کلاً رویکرد ما در برابر چیزهایی که بهعنوان فرهنگ میشناسیم، جز تأسف و تأثر چیزی ندارد و من هربار به یاد شعر «عقوبت» شاملو میاندازد: «میوه بر شاخه شدم/ سنگپاره در کف کودک/ طلسم معجزتی/ مگر پناه دهد از گزند خویشتنم/ چنین که/ دست تطاول به خود گشاده/ منم!»
و حالا در این عرصه، ماییم که اینچنین دست تطاول به خود گشادهایم؛ واقعاً و جداً هیچکس جز خود ما دست تطاول و چپاول و غارت و نابودی به سمت ما و داشتههایمان دراز نکرده است و انگار چیزی جز طلسم معجزهوار ما را از گزند خودمان حفظ نخواهد کرد.
به گمان من قطع درختان باغ به تنهایی برای اعلام جنایت به یک دادگاه ملی کافی است. بعد از گذشت اینهمه وقت هنوز فکر کردن به این اتفاق درونم را ریش میکند. میشود برایش مرثیهها سرود و سالها مجلس ختم و عزاداری برپا کرد. چهارصد سال سبزی و نشاط را یک شبه نابود کردن کممصیبتی است؟ شاید مستند کوتاهی را که سال ۸۹ ساختم و از تلویزیون پخش شد، دیده باشید. این مستند چهار دقیقهای به لطف دوستان در شبکههای اجتماعی و یوتیوپ موجود است و خیلیها هم از طریق بلوتوث آن را در تلفن همراهشان دیدهاند. تا حالا بهخاطر مطرح نکردن خودم به همان اکتفا کرده بودم. ولی حالا دیگر صبر و درنگ را جایز نمیبینم. به زودی گزارش کاملی را از اینکه این مستند با چه دردسر و مصیبتی ساخته شد، برایتان خواهم نوشت.
* توضیح مدیر سایت:چند روزی است که در صدد تهیه مطلبی با همین موضوع بودم. اما زمانی که رنجنامه آقای تواضعی که از سر درد نگارش یافته بود بدستم رسید بی درنگ این یاداشت را جایگزین کردم.حال که مدیران شهر جز فرافکنی هنری ندارند کاش دیگر شهروندان نیز اندکی احساس مسئولیت میکردند.
امیدوارم هرچی این بالا خوندم حقیقت نباشه و فقط یه کابوس باشه.خواهش میکنیم بیشتر رسیدگی کنید
خوب حالا باید چی کار کنیم.یه کاشانه و یه اثار تاریخیش همه اینو میدونن.انگار میخوان عمدا بذارن خراب بشه.شاید رییس میراث فرهنگی کاشونی نیست که دلسوز باشه.اگه کاشونی نیست باید بخواهیم عوضش کنند.اگر هم هست که هزار افسوس که از ماست که بر ماست.
درختان باغ فین موضوعی نیست که در دوره مدیریت فرد خاصی بوجود آمده باشد مریضی کنه را از زمان پهلوی داشته اند و اسنادش هم موجود است الته اگر از بین نرفته باشد آقای تواضعی ممنون که دلت برای میراث می سوزد اما تا قبر فاصله چندانی نیست خودت را مدیون نکنی بهتر است
در مورد چنار نیاسر شما بیا نیاسر اگر چنار سر جایش نبود اونوقت فک بزن. حواست به حرفایی که میزنی باشه!!!!!!!!!!!!!!!!!
دیدی گفتم نظرات ما صفر اند می شه راحت حذف کنی
توضیح مدیر سایت: این نظر ضمن قدردانی از نویسنده محترم با عنوان «خسارت این حادثه به نظر شما چند است» در قسمت یادداشت درج گردید.
سلام آقا جابر (یا هر کس دیگه ای که این متن رو خونده ای و یه نسنجیده ای رو نثار مثلاً مسببانش کردی) این که از دیدن خرابی چند اثر تاریخی شهرت ناراحت بشی قابل درک است. این که عصبانی بشی قابل درک است. این که فریاد اعتراضت بلند بشه قابل درک است. این که بخواهی پا شی و دنبال مقصرش بگردی، پیداش کنی و حق و سهم خودت رو از اون اثر تاریخی ازش طلب کنی هم قابل درک است(آثار تاریخی متعلق به همه مردم است). ولی این که تحت تاثیر این عصبانیت، تحقیق نکرده در موردش حرف بزنی و حکم صادر کنی و تیغ قلمتو تیز بکشی رو گردن اولین کسی که به ذهنت می رسه که بدیهیست رئیس میراث فرهنگی یا معاونای اون خواهند بود دیگه اصلاً قابل درک نیست. آخه تو ی خبرنگاری، اونم با سابقه و حرفه ای. به حلال و حروم و شرعیات هم که اعتقاد داری. مهندس هم که هستی و میدونی هر موضوعی رو باید دو دوتا چهارتا کرد، بررسی کرد، بعد براش نظر داد. دوستت که تو میراث کار می کنه. یه زنگش بزن، دو کلمه ازش بپرس بعد بنویس. من ازش پرسیدم. یه جمله ای می گه : نگهداری آثار تاریخی، اونم تو شهری مثل کاشون با این همه اثر ارزشمند، تو این وضعیت فعلی، کار خیلی خیلی سختیه. خیلی خیلی سخت. ببخشید، ببخشید ... یکی از سختیهاش هم اینه که همه خودشون رو کارشناس اون میدونن و راحت دربارش نظر میدن و مطمئن هم هستند که نظرشون درسته.
ما همه خوابیم. چه در کاشان و چه در هرکجای ایران زمین. این قصه هم مال امروز و دیروز نیست اما کاش فرجام درستی بیاید و دیگر قصه فردا همین نباشد.
اولا اين عكسي كه نشون داديد ربطي به حمام باغ فين نداره. ثانيا شما اين همه نكات مثبت رو مثل ثبت جهاني باغ فين و افزايش بودجه هاي مرمتي و بهبود سيستم اداري و... تو ميراث كاشان رو نمي بينيد و چسبيديد به چند تا نقصي كه در برابر كارهاي انجام شده به حساب نمياد.ثالثا بحث هاي تخصصي مرمتي رو بسپريد به اهلش . رابعا شما اون زماني كه طرف 700 ميليون بالاكشيد كجابوديد كه افاضات بفرماييد.خامسا موضوع درختان باغ فين در زمان مديران قبلي اتفاق افتاد. سادسا به جاي اين همه تهمت و افترا فكر پل صراط باشيد كه اون موقع نمي توانيد اين جوري نيشتون رو باز كنيد....
امروز اتفاقی در یکی از سایت ها فیلم فحاشی و هتاکی یکی از سینه چاکان ....را می دیدم که خاندان هاشمی را به خاطر ..................به باد فحش و .... گرفته بود ...........این از خاصیت های دنیای سیاست در کشور ماست که البته با حمایت برخی از افراد گروهی یا اشخاصی با اطمینان حمله می کنند و ....اما در تعجبم چرا برای اینگونه خسارات های ملی کسی یا گروهی و یا .....یقه فلان مسئول را نمی گیرد و دم نمیزند ........
بهتره به جای خضعبلاتی که می نویسی و معلوم نیست که بابتش از کی پول میگیری همون تئاترتو بازی کنی چون در نقش دلقک بهتر از نویسندگی جواب میدی و از این آشفتگی ذهنی هم درمیای
بازم هزار مرتبه به شرف ناصرالدین شاه تف به روی آدمایی مثل شما که اندازه گاو شعور ندارید و خودتان بازیگر اصلی این بازی چپ و راست هستید یک مشت آدم بی سواد و ابله که اصلا نمیدونید بنای تاریخی یعنی چه فقط به خاطر یه مشت ادم گاوتر از خودتون یه عده ادم شریف و باسواد رو میخواید تخریب کنید از مدیریت مقترانه حال حاضر هرچه بگویم کم گفته ام که ایشان هیچ کاری را بدون مشاوره با بهترین اساتید در زمینه خودش انجام نمی دهد از همان قطع درختان باغ فین گرفته تا بقیه قضایا .شما مردم بیشعورید که قدر اثار تاریخی را ندارید دزد از میان خود شماهاست.شما که دم از خدا میزنید یه مشت کافر احمق بیسوادید از یک نم کوچک یک کلاغ 40 کلاغ درست می کنید دست خودتونم نیست ذاتا فضولید .
جناب آقای مهندس تواضعی عزیز .دغدغه گرانسنگ شما به دلم نشست .اما درخواست من این است که خیلی از این بابت نگران و ناراحت نباشید. مسوولان نالایق و بی کفایت یکی از آفت های گسترده این مملکت شده .و بهتر است که خیلی رنج نکشیم .چون در این صورت به جای زندگی نامه باید رنجنامه خونین بنویسی. توکلت علی الله. امید وارم خداوند شر مدیران نالایق و بد نیت را از این ممکلت کم کند .
سلام دست میفرمایید من نمیدانم چرا مسئولین مربوطه به فکر نمیروند آثاری که شهر کاشان دارد را قدر نمدانند من امسال به مهریز سفر کردم یکی از جاهای باستانی اطراف مهریز یه کاروانسرای قدیمی( نه چندان قدیمی ) بود نمدانید مسئول آنجا چقدر با آب و تاب این کاروانسرای معمولی را به توریستها توجیح میکرد من و همراهانم مقایسه ای با آثار با قدمت کاشان کردیم به خود افتخار کردیم ولی افسوس که میبینیم هیچ کس زیر بار خرابیهای آثار باستانی نمیرود و مسئولیت قبول نمکند .