کاشان نیوز-ابوالفضل نجیب: پخش آنچه همواره به اعترافات اجباری تعبیر میشود، این بار توسط یک دختر مخالف حجاب اجباری از تلویزیون جمهوری اسلامی واکنشهای وسیعی از جانب اقشار مختلف اجتماعی، اصحاب رسانه و قلم و همچنین فعالان و کنشگران سیاسی را برانگیخت. آنچه در این میان قابلتأمل بود واکنشهای اعتراضی بخشی نیروهای موسوم به اصولگرا و ایضن حقوقدانها به این رویه کلیشهای بود. رویهای که تاکنون برخلاف اهداف فرضی آمرین و عاملین اینگونه اقدامات، به نتایج معکوس منتهی گردیده است. ازجمله مهمترین تبعات این رویکرد را میتوان تشدید بیاعتمادی و به همان نسبت ایجاد حس همدردی و همذات پنداری جمعی با قربانیانی ازایندست یادآوری کرد.
اعترافات اجباری هرچند پدیده تازهای نیست، اما حداقل به لحاظ هدفگذاری و نتایجی که در طول تاریخ این پدیده بهجامانده، نتیجهای جز نفرت و حداقل سلب اعتماد عمومی از صاحبان قدرت بجا نگذاشته است. این پدیده در ایران و تاکنون ابعاد متنوع و گسترده و تقریبن در تمامی عرصهها و حوزهها را در برگرفته است.
اعترافات از این جنس و تا آنجا که حافظه تاریخی در خود ثبت و ضبط کرده هیچگاه مغفول و پنهان نماندهاند.
اگر اعترافات اجباری گالیله در دادگاههای تفتیش عقاید قرونوسطایی را بهنوعی از مهمترین گونه و دستهبندی تعبیر کنیم تا امروز شاهد پروژههای گرفتن اعترافات اجباری و غالباً در حوزههای سیاسی و ایدئولوژ
یکی بسیاری بخصوص در دوران تسلط احزاب کمونیستی در کشورهای اروپایی و با الگوبرداری از روشهای استالینی بودهایم. در اهمیت این رویکرد میتوان به تولید آثار سینمایی، داستانی و … اشاره کرد. ازجمله مهمترین و مشهورترین آنها رمان ظلمت در نیمروز نوشته آرتور کویسلر و برساخت سینمایی اعتراف ساخته گوستاگاوراس را.
اعترافات اجباری سوای موضوع و در طول تاریخ از گالیله گرفته تا اعترافات اجباری دوران استالین و … شباهتهای گریزناپذیری با همدیگر دارند. این شباهتها چه در لحن و نثر و دایره واژگانی و حتی میزانسن و اکساسسوار اعترافات رسانهای، بر اراده ظاهرن پنهان بهعنوان آمر و همان نسبت عاملی که قابلمشاهده است اشاره و تأکید دارد. آنچه شباهتهای محتوایی اعترافات اجباری را تأملبرانگیز میکند، شاید ارجاع به متن اعترافات اجباری گالیله بهمثابه یک رفرنس و نمونه تاریخی است. ترجیح من در اینجا بازخوانی متن کامل اعترافات گالیله و مقایسه مؤلفههای آن و حداقل با خیل اعترافاتی است که طی چهلساله گذشته در سطح رسانه ملی و در پروژههایی چون هویت و چراغ و موارد موضوعی و مقطعی ازجمله در خصوص فعالان سیاسی حزبی چون طبری و کیانوری و عمویی و ایضن متهمان امنیتی و حتی فعالان و کنشگران مدنی و اجتماعی و … شاهد بودیم.
متن اعترافات گالیله
«من، گالیلئو گالیله، فرزند وینچنزو گالیله اهل فلورانس، در سن هفتادسالگی، در حضور دادگاه عادل، در برابر شما زانوزده و در برابر کتاب مقدس که در برابر من است سوگند یاد میکنم که همواره به جمله جمله این کتاب و آنچه پاپ مقدس و کشیشان کلیسای کاتولیک میگویند اعتقاد داشته و به لطف خداوند متعال در آینده نیز اعتقاد خواهم داشت.
اعلام میکنم که نظر من در مورد اینکه خورشید ثابت است و زمین به دور آن میچرخد، یک تفکر باطل، الحادی و نادرست و گمراهکننده بود که نمیبایست در هیچ جا، تدریس شود، موردبحث قرارگرفته یا مورد استناد قرار گیرد. واقعیت مشخص و روشن این است که زمین مسطح و ثابت است و همانگونه که هرکسی میداند و هرروز میبیند، این خورشید و تمام ستارگان هستند که به دور زمین میچرخند. این اعتقاد من است و در آینده نیز از این اعتقاد برنخواهم گشت.
میخواهم در برابر شما اعلام کنم که در خلوت خود، نور حقیقت در دل من راه یافته و بهخوبی درک کردم که آنچه قبلاً گفته بودم اشتباه بوده و از کرده خود پشیمانم و هر محکومیت و جزایی که برای من تعیین شود با خوشحالی پذیرا خواهم شد و امیدوارم به سزای خود در گمراهی بخش زیادی از جامعه برسم.
درصورتیکه از هر یک از موارد فوق تخطی کرده و در آینده به تفکر نادرست خویش بازگردم، مسئولیت و تبعات این خطای نابخشودنی را بهطور کامل میپذیرم. من برای اینکه از صحت و دقت اعترافات خود مطمئن باشم همهچیز را از قبل روی این برگه نوشته و برای شما خواندم و اعلام میکنم که این برگه، رسمالخط خود من و ذهنیات و اعتقادات شخصی من بوده و بدون هرگونه فشار و تأثیری از بیرون، نگاشته شده است….»
اعترافات گالیله را میتوان با دهها اعتراف با موضوعات سیاسی و امنیتی و فرهنگی و ایدئولوژیکی و … در طی چهل و اندی سال گذشته مقایسه کرد.
اعترافات اجباری از زمان گالیله تا امروز بر چند مؤلفه و نشانه مشترک بنا گردیده. میتوان این شباهتها را به چند محور مشترک تقسیمبندی کرد.
نقش ایدئولوژی در اعترافات اجباری
خودانتقادی تا مرز خودویرانگری
انکار اجبار در اعترافات
طلب بخشش و رئوفت
اظهار امیدواری برای جبران
پذیرش هرگونه محکومیت
مکتوب شدن اغلب اعترافات
این نشانهها را همچنان که در اعترافات اجباری گالیله در تمامی اعترافات مشابه تاریخی ازجمله اعتراف گیریهای دوره استالین و در طی چهل و اندی سال گذشته قابل ردیابی است.
یک نمونه اعترافات سعیدی سیرجانی برای تداعی این شباهتها شاید کفایت کند. او در بخشی از اعترافات خود میگوید؛
«آنچه که باعث شد من امشب خودم خواهش کنم که بیایند این برنامه را ضبط کنند صحبتی است که از دو روز پیش شروع شده ولی شاید ده دقیقه قبل یک تلنگر سفتی به روح من خورد. میخواستم این صحبت را بکنم که این چیزهایی که در طول این مدت من نوشتم، همه رگههایی از لجبازی شدید دارد و شدیداً پشیمانم از این کار.»
شاید از متأثرکننده ترین اعترافات امنیتی طی دهههای اخیر بتوان به اعترافات اجباری همسر سعید امامی اشاره کرد. هرچند پخش این اعترافات در صورت ظاهر چندان رسانهای نشد، اما واکنشهای وسیعی در سطوح بالای حاکمیت و بدنه اجتماعی برانگیخت.
از نمونه قابلتوجه دیگر میتوان به اعترافات ایدئولوژیکی احسان طبری اشاره کرد که طی آن مدعی بود تحت تأثیر آثار مرتضی مطهری و علامه طباطبایی و بخصوص اصول فلسفه و روش رئالیسم تغییر ایدئولوژی داده است. این در حالی بود که طبری پیشتر از منظر ماتریالیستی جدیترین نقدها را بر همین منابع نگاشته بود.
آنچه شاید این رویکرد را بیشتر تأملبرانگیز میکند بیاعتنایی رسانه بهاصطلاح اسلامی(ملی) به هشدارها و واکنش اهل دین و مراجع و از حیث دفاع از کرامت انسانی و ایضن از موضع دفاع از حقوحقوق و شانیت اجتماعی و دینی قربانیان است. تا آنجا که ادامه این رویه را علاوه بر لجبازی تا حد اهانت آشکار به شانیت مراجع تقلید و مخدوش کردن احکام فقهی در باب حفظ شانیت انسانی و حتی مسلمان تنزل دادهاند.
دیدگاه شما