کاشان نیوز-علی خالویی*:
جایگاه ویژه و خاص «منابع طبیعی» و «محیطزیست» بر هیچ اندیشمند و صاحب اندیشهای پوشیده نیست. تأثیرگذاری آیتمهای این دو بخش، عمدتاً فرا بخشی و بینالمللی است. فاکتورهای همچون ریزگردها که بخشهای وسیعی از جنوب کشورمان را در سیطره خود گرفته و یا سیلهای دهشتناک چندساله اخیر در آذربایجان و جنوب و شمال و غیره و یا خشک شدن دریاچه ارومیه که خود به یکی از کانونهای مهم تولید گردوغبار و نمک غرب کشور میتواند تبدیل گردد؛ و این آخری که شاید بهزعم کارشناسان این بخش، تأثیرات جبرانناپذیری بر محیط زندگی بیش از ۵۰ درصد ایران بگذارد، ساخت سدی در ترکیه است به نام «سد ایلیسو»؛ که میتواند به یک «مناقشه منطقهای و بینالمللی» تبدیل گردد که رخداد عوامل فوقالذکر ماحصل شکنندگی عوامل منابع زیستمحیطی است.
و اما حکایت نامبارک این آخری ازاینقرار است که در هفته اخیر، پایگاه خبری و تحلیلی دیدهبان ایران؛ گزارشی مبنی بر ساخت روند ساختن سد «ایلیسو» بر روی دجله ادامه دارد/ استراتژی آبی ترکیه علیه ایران، تهیه و منتشر کرد و عنوان نمود که با اقداماتی که ترکیه در پیشگرفته، ٣٠ میلیارد از ٨٠ میلیارد مترمکعب آبی که به کشورهای پاییندست سرازیر میشود را، قطع میکند، ماحصل این کار؛ به نظر کارشناسان فن، افزایش ریزگردها و درنتیجه کاهش شدید کیفیت زندگی مردم ایران و عراق، است که با ادامه ساخت این سد و بهرهبرداری آن تا سال ١۴٠۵، این کیفیت به حداقل خود خواهد رسید.
این موضوع و صدها موضوع دیگر، نمونههای از تأثیرگذاری این دو بخش سترگ و اهمیت آن بر زندگی و حیاط در کشور عزیزمان ایران و حتی منطقه است.
هرچند هماکنون دولتی زیستمحیطی سکاندار اجرایی کشور است و خوشبختانه به نقل از مهندس درویش، یکی از زیستمحیطیترین دولتهای ایران، همین دولت یازدهم است و امید آن میشود، تداوم آن در دولت دوازدهم میسر باشد، دولت یازدهم افتخارات قابل قبولی در بخش ارتقاء سطح کیفی و کمی منابع زیستمحیطی ایران در چهار سال گذشته داشته است. ولی از آنسوی و بالطبع آن انتظار میرود، مردمی بهمراتب زیستمحیطیتر از دولت و مطالبه جلوتر از دولت، داشته باشیم و شاید هم نداشته باشیم.
برخی از اقدامات دولتی را که میتوان برشمرد، عبارتاند از: برگزاری «اجلاس جهانی گردوغبار در تهران» در ماه آینده در تهران که با ابتکار دیپلماسی محیطزیستی دولت یازدهم که با دعوت از عالیترین مقام سازمان ملل متحد به همراه وزرای خارجه و محیطزیست ۵۳ کشور جهان در تیرماه سال جاری در تهران جمع میشوند؛ تا تداوم «افزایش سطح آب دریاچه ارومیه» برای دومین سال پیاپی در سال ۹۵ تا «افتتاح دو نیروگاه ۷ مگاواتی خورشیدی» در همدان و آغاز پررنگ تغییر راهبردی در تولید انرژی؛ تا توقف همیشگی ساخت ۵۰ سد در ایران؛ تا جلوگیری از صدور مجوزهای ساخت طرحهای انتقال آب بین حوضهای در سرشاخههای کارون و دریای خزر به سمنان تا ساخت ۷۶۵ کیلومتر مسیر ایمن دوچرخهسواری در ۱۴ شهر و پیاده راه در اصفهان، رشت، همدان، تهران، تبریز، قزوین، یزد و غیره؛ تا احداث و ایجاد بیش از ۴۶ مدرسه طبیعت در ایران بهمنظور تربیت نسلی محافظ ارزشهای زیستمحیطی تا آبگیری حدود ۷۰ درصد از بخش ایرانی هورالعظیم؛ تا به گفته خانم ابتکار که «اکنون شمار سمنهای محیطزیستی به ٩٠٠» رسیده است؛ و تا «آبگیری بیش از ۱۰۰ هزار هکتار از وسعت ۱۲۷ هزار هکتاری هورالعظیم» در بخش جنوبی ایران که هماکنون نیز آب دارد؛ همه و همه نوید افزایش پتانسیل بخش محیطزیست و منابع طبیعی در بدنه دولت یازدهم و بخشی از جامعه است.
حال سؤال اینجاست که چرا مطالبات مردمی و تقاضاهای زیستمحیطی با دامنه ای از تأثیرات غیرقابلاغماض، در انتخابات شوراها و ریاست جمهوری به کمترین حد، تنزل یافته است. نکند به این ذهنیت برسیم که سواد محیطزیستی ما مردمان اهل تاریخ هزاران ساله پائین بوده باشد و خود خبر نداشته باشیم.
چگونه میشود که در بعد کلان کشوری و مملکت داری، در مناظره های تلویزیونی و یا رادیوئی، پرسشی از دغدغه های نامزدان محترم، درباره مسئله «حیات و زندگی مردمان»، خصوصاً «آب» و یا مثلاً «ریزگردها» نمیشود و چرا منابع زیستمحیطی در این میان جایگاهی قابلتوجهی ندارد؟ چطور میشود که در مابین نامزدان شورای شهر کمترین آثاری از گفتمانها و برنامههای انتخاباتی زیستمحیطی یا شعاری ازایندست مطرح نمیشود؛
چطور میشود که در موضوع برداشتهای بیرویه آب و کشاورزی با کمترین بهرهوری که منجر به فرونشستهای زمین در جایجای پهنه کشور عزیزمان و به قول «مهندس درویش، «فاجعه بزرگ» بیخ گوشمان»، میشود، سخنی به میان نمیآید؟ چگونه میشود با فرونشستهای زمین در جادههای مواصلاتی، «راهآهن» و حتی در «شهرهای بزرگ و تهران»، بیتفاوت بود؟ و در لیست مطالبات مردمی از نامزدان انتخاباتی شورای شهر و روستا و یا ریاست جمهوری این مهم را مطالبه نکرد.
و یا چگونه میشود نسبت به «خشکی ۴۰ میلیون پایه از درختان کهنسال شمشاد» فقط در ۴ سال، نشانه فروپاشی بوم شناختی هیرکانی شمال، بیتفاوت بود و در لیست مطالبات مردمی قرار نداد؟
و شاید عدم آشنایی با اینگونه مطالبه گریهای مردمی و عدم چرائی آن را باید در شیوههای زندگی مردم کنونی ایران جستجو کرد، آمارهای نگرانکنندهای که مثلاً، «ایرانیان ۵ برابر مردمان انگلستان، غذا هدر میدهند!».
و یا اینکه؛ مثلاً «هر ایرانی، پنج برابر هر هندی، CO2 تولید و کره زمین را آلوده میکنند!» این در حالی است که ما ازنظر منابع آموزشی و ذخایر دانشگاهی نسبت به آمار جهانی کمبودی نداریم که هیچ، طبق آمار؛ ایران ۵ برابر کشورهای پیشرفته دانشگاه و مراکز تولید علم دارد. مثلاً همین هند، در کشور هند حدود،١۶٢٠ دانشگاه وجود دارد، درصورتیکه ما در ایران چیزی حدود ۲۶۴۰ دانشگاه و مراکز آموزشی داریم!
وقتیکه مطالبه گری زیستمحیطی در نگرش مردمان این سرزمین نقش برجستهای نداشته باشد؛ اینگونه میشود که بیش از سه سال است بررسی و تصویب لایه هوای پاک در مجلس شورای اسلامی خاک میخورد.
وقتی مطالبات منابع طبیعی به کمترین سطح خود کاهش میابد، طرح تنفس جنگلهای هیرکانی شمال که کارشناسان از آن به «نقطه عطفی شبیه ملی شدن صنعت نفت» نام میبرند، طرحی که توسط دولت و کارشناسان بنام این حوزه تهیه میشود؛ در مجلس شکست میخورد؛ و متأسفانه لابی قدرتمند مخرب منابع و ثروت خدادادی رسماً «طرح توقف بهرهبرداری از جنگلهای هیرکانی شمال» را یا همان «طرح تنفس» را به بایگانی منتقل میکند و جامعه هیچگونه اعتراضی نشان نمیدهد.
و در آخر این میشود که به نقل از مهندس درویش؛ Numbeo؛ (پایگاه جهانی دادهها)؛ در ردهبندی سال ۲۰۱۷، اطلاعاتی منتشر میکند که برای ایرانیان میتواند بسیار تأملبرانگیز باشد:
کیفیت زندگی ایرانیان مابین (١٧٧ کشور)، در تهران ۱۲۹ است، زمان صرف شده برای رفتوآمدهای شهروندان مابین (۶٧ کشور)؛ ایران اولین است، از منظر آلودگی مابین (۶٧ کشور)، ایران هفتمین است و درنهایت از منظر اقلیم در مابین (۶٧ کشور) ایران، ۲۴ کشور است. این فاکتورهای ارتباط مناسب شهروند با طبیعت و منابع زیستمحیطی کشورشان است. کیفیت زندگی بر اساس آلایندههای که شهروندان تولید میکنند.
هرچند که بهرغم پیشرفتهای قابلتوجه دولت زیستمحیطی یازدهم و راههای رفته بسیار، توفیقاتی نیز حاصلشده و بهزعم کارشناسان فن، «هوشیارتر شده نسبت به اینگونه مسائل»، ولی؛ هنوز راه نرفته و کارنکرده، فراوان پیشِ روی ماست.
اگرچه اهالی این مرزوبوم انتظاراتی و مطالباتی از منتخبین و نامزدان انتخابات، نداشته، ولی یادمان باشد این مشکلات به قوت خود بایست، گرچه شاید دولت زیستمحیطی آن را در برنامههای مدیریتی خود بگنجاند، ولی این بازهم مرهمی بر کمبود سواد زیستمحیطی ما مردمان نمیگذارد. مردمانی که خالق قنات و بادگیرهای جهانیاند؛ و این نشان از طبع بلند دوستی با طبیعت این اهالی است.
*کارشناس حوزه محیطزیست و منابع طبیعی
دیدگاه شما