کاشان نیوز-علی اکبر حسینی سده*: کتاب «زندگینامه علی بن عبدالله بن جعفر طیار فرزند بلافصل حضرت زینب سلامالله علیها» ظاهراً به سفارش هیئتامنای امامزادگان روستای ازوار [واقع در بخش برزک] و باهدف مستندسازی و تلاش در جهت اثبات ادعای مطرحشده در خصوص انتساب بقعهای واقع در روستای ازوار به فرزند بلافصل حضرت زینب سلامالله علیها و برای جامعه مخاطب عام و بخصوص مجاوران بقعه فوقالذکر به رشته تحریر درآمده است.
مقدمه
در بازار بلبشوی کتاب و کتاب نویسی بهویژه در حوزه دینی و مذهبی، هرروزه شاهد ظهور کتابهایی هستیم که در موضوعاتی مناقشه برانگیز و غالباً سفارشی با سوءاستفاده از غفلت و بیکفایتی متولیان این حوزه روانه بازار میشود.
جامعهی مخاطبِ کتاب نخوان با دیدن عناوین کتابها و بدون مطالعه و توجه به متن و محتوای آنها بهسادگی از کنارشان گذر میکند و نمیداند که سکوت در برابر پدیدههای اینچنینی چه خیانتی به درخت تنومند باورها و عقاید دینی و مذهبی مردم روا میدارد.
حیرتانگیزتر آنکه روند جعل و تاریخسازی پیرامون ادعاهای ساختگی و بیاساس که غالباً باهدف تأمین منافع عدهای خاص دنبال میشود، در هیئت و هیبتی مقدس گونه نمایش داده میشود.
«تقویت باورها و اعتقادات مردم» رایجترین شعاری است که این گروه با صدای بلند در بوق و کرنا کرده و با جنجال و هیاهو تلاش میکنند هرگونه صدای منتقدانه و اعتراضآمیز را منکوب کنند.
با شگردی نخنما خود را در جایگاه دین و اعتقادات مردم مینشانند و هر صدای منتقدانهای را مخالف دین و عقیده عموم معرفی میکنند. آری؛ این داستان تلخ و دنبالهداری است که در این روزگار دچارش هستیم.
این یادداشت تلاش دارد تا به بررسی و ارزیابی یکی از نمونههای کوچک در این جریان بزرگ و سهمگین بپردازد.
لازم به ذکر است که یادداشت حاضر در دو قسمت تنظیم و منتشر میگردد؛ در قسمت اول به معرفی کتاب «زندگینامه علی بن عبدالله بن جعفر طیار فرزند حضرت زینب سلامالله علیها» پرداخته شده و در قسمت دوم تلاش شده است محتوای کتاب فوق و همچنین ادعای حیرتانگیز نویسنده موردنقد و ارزیابی قرار گیرد.
الف: معرفی کتاب
اخیراً کتابی با عنوان «زندگینامه علی بن عبدالله بن جعفر طیار فرزند بلافصل حضرت زینب سلامالله علیها» به قلم حجتالاسلام علیرضا نشاسته گیر و توسط انتشارات همای غدیر قم منتشر گردیده است.
این کتاب ظاهراً به سفارش هیئتامنای امامزادگان روستای ازوار و باهدف مستندسازی و تلاش در جهت اثبات ادعای مطرحشده در خصوص انتساب بقعهای واقع در روستای ازوار به فرزند بلافصل حضرت زینب سلامالله علیها و برای جامعه مخاطب عام و بخصوص مجاوران بقعه فوقالذکر به رشته تحریر درآمده است.
بر اساس اظهارات نویسنده در مقدمه کتاب؛ وی روزگاری را بهعنوان مبلغ مذهبی در روستای ازوار سپری کرده و از نزدیک با اعتقادات و باورها و خلقیات مردم آن سامان آشنا شده و تصمیم گرفته است در خصوص بقعهای که تا آن زمان به علی بن جعفر طیار مشهور بود، تحقیق و تتبع کرده و طی تحقیقاتش که ماحصل آن در این کتاب آمده است به این جمعبندی رسیده که بقعه مزبور متعلق به فرزند بلافصل حضرت زینب سلامالله علیهاست و نه فرد دیگر.
نویسنده در این کتاب تلاش کرده است با استناد به برخی کتب و منابع، ادعای چالشبرانگیزش را اثباتشده تلقی و آن را به مخاطبانش بهعنوان یک یافتهی پژوهشی عرضه کند.
همانگونه که گفته شد، این یادداشت در دو بخش به معرفی کتاب و ارزیابی و نقد ادعای نویسنده میپردازد.
کتاب «زندگینامه علی بن عبدالله بن جعفر طیار فرزند بلافصل حضرت زینب سلامالله علیها» شامل دو بخش و ۱۳ فصل و در ۱۵۶ صفحه نوشتهشده است.
بخش اول شامل سه فصل نخست کتاب از صفحه ۱۳ تا ۴۶ به زندگینامه حضرت زینب سلامالله علیها اختصاص یافته است. فصل اول با عنوان از تولد تا ازدواج (صفحات ۳۸-۱۵)، فصل دوم ازدواج حضرت زینب کبری سلامالله علیها با عبدالله بن جعفر طیار (صفحات ۴۰-۳۹) و فصل سوم به موضوع فرزندان حضرت زینب کبری و عبدالله بن جعفر طیار (صفحات ۴۲-۴۱) پرداخته است. قسمت پایانی بخش اول کتاب به سؤالاتی در باب فرزندان حضرت زینب کبری سلامالله علیها اختصاص یافته است. (صفحات ۴۵-۴۳)
بخش دوم این کتاب در ده فصل از صفحه ۴۷ تا ۱۳۸ به زندگینامه علی بن عبدالله بن جعفر طیار معروف به علی زینبی میپردازد. نویسنده در فصل اول این بخش بهحسب و نسب وی پرداخته (صفحات ۵۱-۴۹) و در فصل دوم در خصوص زمان و مکان ولادت ایشان بحث میکند. (صفحات ۵۴-۵۲).
در فصل سوم کتاب با عنوان «مشخصات علی بن عبدالله بن جعفر طیار»؛ ابتدا به معرفی فرزندان و نسل عبدالله بن جعفر طیار پرداخته و در انتها مشخصات علی زینبی را گزارش میکند. (صفحات ۶۳-۵۵)
عنوان فصل چهارم کتاب فضایل علی بن عبدالله بن جعفر معروف به علی زینبی است. (صفحات ۶۷-۶۴)
موضوع فصل پنجم کتاب به خانواده علی بن عبدالله بن جعفر طیار اعم از همسر، فرزندان و نوادگان ایشان اختصاص دارد. (۹۳-۶۸)
«خروج علی بن عبدالله بن جعفر طیار از مدینه یا محل زندگی» موضوع فصل ششم این کتاب است(صفحات ۱۰۷-۹۴) و نویسنده در فصل هفتم جریان ورود وی به چهل حصاران کاشان را شرح داده است. (صفحات ۱۱۴-۱۰۸)
فصل هشتم به موضوع شهادت علی بن عبدالله بن جعفر طیار اختصاص یافته که نویسنده در دو زیر عنوان به جریان و چگونگی شهادت و سال و ماه و روز شهادت علی زینبی میپردازد. (صفحات ۱۲۳-۱۱۵) بخش قابلتوجهی از این فصل به ذکر نام افرادی پرداخته است که بانام علی بن عبدالله مشهورند ولی از نسل عبدالله بن جعفر طیار نیستند.
فصل نهم کتاب در خصوص زیارت کردن قبور امامزادگان و شاهزادگان و تعمیر قبور آنها (صفحات ۱۳۱-۱۲۴) و فصل دهم نیز پیرامون احکام وقف در باب امامزاده علی زینبی و امامزادگان دیگراست. (صفحات ۱۳۸-۱۳۲)
در انتهای کتاب نیز فهرست منابع و مآخذی که ظاهراً نویسنده در نگارش این کتاب به آنها رجوع و استناد کرده، آمده است. (صفحات ۱۵۶-۱۳۹)
ب: نقد و بررسی کتاب
همانگونه که مستحضرید در بخش نخست این یادداشت به معرفی کتاب حجتالاسلام علیرضا نشاسته گیر با عنوان «علی بن عبدالله بن جعفر طیار فرزند حضرت زینب سلامالله علیها» پرداختیم و اینک در بخش دوم آن به ارزیابی، نقد و بررسی ادعاهای نویسنده در این کتاب میپردازیم.
در این بخش تلاش شده است از ورود به مباحث حاشیهای و اضافه پرهیز و روند ارزیابی و نقد متمرکز بر متن کتاب فوقالذکر باشد. ما در این بخش به ترتیب فصول مختلف کتاب را بررسی، ارزیابی و نقد کرده و به همان ترتیب نیز ارائه مینماییم.
۱. مقدمه کتاب علیرغم حجم اندکش، دربردارنده چند نکته مهم است. نکته نخست اینکه نویسنده در اینجا فرضیه خود را اثباتشده تلقی کرده و با اطمینان از انتساب بقعه موردبحث به فرزند حضرت زینب سلامالله علیها سخن میگوید.
نکته دوم اینکه نویسنده در همین مقدمه ادعا میکند به شجرهنامه علی زینبی دسترسی داشته و آن را مطالعه کرده است. سؤال این است که این شجرهنامه کجاست و قدمت آن مربوط به چه زمانی است؟ به فرض وجود، آیا شجرهنامه مذکور از پیشینه تاریخی قابلاطمینانی برخوردار است یا از سنخ همین شجرهنامههایی است که در سالهای اخیر به لطف برخی از حضرات در گوشهکنار این سامان و به سفارش افراد و نهادهای متولی و با آسمان-ریسمان کردن نویسندگانش جعل و تدوین شده است؟
البته که نویسنده محترم کتاب نیک میداند شجرهنامههای متقن و مورد وثوق چه شرایط و ویژگیهایی داشته و کجا نگهداری میشوند.
نکته سوم در مقدمه، اشاره نویسنده به کتاب «تذکره قراء الثلاثه» ملاغلامرضا آرانی است که نویسنده کتاب مدعی است موضوع کتاب تذکره امامزادگان در محدوده چهل حصاران کاشان است و افسوس میخورد که نتوانسته است به آن دست پیدا کند.
اطلاع نویسنده از اینکه تذکره قراء الثلاثه در خصوص امامزادگان منطقه کاشان است، صحیح نیست و روشن است که عنوان قراء الثلاثه (روستاهای سهگانه) هیچ ارتباطی هم با سده (ویدوج، ویدوجا، ازوار) نداشته و منظور از قراء الثلاثه بر اساس منابع تاریخی و پژوهشهای صورت گرفته سه روستای هراسکان، بیدگل و مختص آباد است که بنا بر وقف نامه دارالسیاده کاشان که در سال ۷۰۳ هجری (قریب ۷۴۰ سال پیش) تنظیم شده است، جزو موقوفات دارالسیاده کاشان بودهاند. مقاله «معمای قریه هراسکان» نوشته کاشان شناس ارجمند دکتر محمد مشهدی نوشآبادی، اطلاعات ارزشمندی را در این خصوص به ما منتقل میکند.
۲. بخش نخست کتاب با عنوان مختصری از زندگینامه حضرت زینب کبری سلامالله علیها، همانگونه که از عنوان بخش مشخص است گزارشی است گذرا و مختصر در خصوص آن حضرت.
اکثر مطالب ذکر شده در این بخش بدون استنادات دقیق تاریخی و بیشتر متکی بر افواه و اقوال عامه است. کتب و منابع مورد استناد در تدوین این بخش ازنظر تاریخی بیشتر در دوران متأخر نگاشته شدهاند. البته که تمرکز این بخش بیشتر بر خصایص و ویژگیهای حضرت زینب سلامالله علیهاست و اطلاعات تاریخی چندانی را به خواننده منتقل نمیکند. نویسنده حتی در برخی موضوعات مورد مناقشه نظیر چگونگی وفات و محل خاکسپاری آن حضرت نیز ورود نکرده است. خواننده هنگام مطالعه بخش اول کتاب گویی پای منبری نشسته که خطیبش بدون توجه به شیوه ارجاع و استناد – به منابع دستاول – در حال سخنرانی است.
۳. بخش دوم کتاب که دربرگیرنده موضوع اصلی است با عنوان زندگینامه علی بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب معروف به علی زینبی نامگذاری شده است.
۳-۱. فصل اول این بخش بهحسب و نسب ایشان پرداخته که بهجز ضعف استناد به منابع دستاول نکته دیگری ندارد. اصل اینکه حضرت زینب سلامالله علیها فرزندی به نام علی داشته که در متون و منابع دستاول تاریخی به علی زینبی مشهور است، درست است. نکته قابلذکر در این بخش اشارهی بدون ارجاع نویسنده به کتاب اخبار زینبات عبیدلی است که موضوع این کتاب نه حضرت زینب کبری سلامالله علیها که معرفی ۳۴ نفر از زنان اهلبیت و اصحاب است که نام آنان زینب بوده و ازقضا در این کتاب ۳ نفر به نامهای زینب کبری، زینب وسطی و زینب صغری بهعنوان دختران حضرت علی علیهالسلام معرفی شدهاند و زینب کبری همانی است که در واقعه کربلا همراه امام حسین بوده است. نکته جالب اینکه بر اساس گزارش عبیدلی در همین کتاب اخبار زینبات، حضرت زینب سلامالله علیها در مصر وفات یافته و همانجا نیز مدفون شده است و با صراحت نظریه مدفون بودن آن حضرت در دمشق را رد میکند.
۳-۲. فصل دوم در خصوص تاریخ دقیق ولادت علی زینبی است. نویسنده بهدرستی اشارهکرده است که روز و ماه تولد نامشخص است و بر اساس قرائن تاریخی محل تولد را شهر کوفه میداند. نکته مناقشه برانگیز این بخش مربوط به سال تولد است که نویسنده آن را سال ۴۰ هجری دانسته است. منبع ارجاع شده نیز کتاب مختصر تاریخ دمشق از ابن عساکر است. ابن عساکر در مختصر تاریخ دمشق جلد ۱۸؛ هنگامیکه از علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب سخن میگوید (صفحه ۱۱۷) تصریح میکند که او در سال ۴۰ هجری متولد شد و در ادامه گزارش میکند که در همان سال عبدالله بن جعفر طیار نیز صاحب پسری شد که او را علی نامید و کنیهاش را نیز اباالحسن گذاشت.
ظاهراً نویسنده محترم بر اساس همین گفته ابن عساکر، تاریخ تولد علی زینبی را سال ۴۰ هجری دانسته است و به نظر میرسد از ادامه گزارش ابن عساکر عامدانه چشمپوشی کرده است.
گزارش کامل ابن عساکر به این شرح است: «عبدالله بن عباس در سال ۴۰ هجری صاحب فرزندی شد و او را علی نام نهاد. درهمان سالی که علی بن عبدالله بن عباس متولد شد (همان ۴۰ هجری)، عبدالله بن جعفربن ابیطالب نیز صاحب پسری شد که نامش را علی گذاشت. معاویه به هردوی ایشان پیغام داد که اگر نام و کنیهی علی بن ابیطالب را از فرزندانتان بردارید و به اسم و کنیه من نامگذاری کنید، به هرکدام هزار هزار دینار خواهم داد. وقتی فرستادهی معاویه به ایشان رسید، عبدالله بن جعفر پیشنهاد را پذیرفت و هزار هزار درهم را دریافت کرد ولی عبدالله بن عباس پیشنهاد معاویه را رد کرد.»
بر اساس گزارش ابن عساکر که مورد استناد نویسنده کتاب قرار گرفته است، عبدالله بن جعفربن ابیطالب پسرش را که علی نام نهاده بود، به پیشنهاد معاویه و درازای دریافت پول به معاویه تغییر نام داد؛ نکتهای که بیتوجهی عامدانه یا از روی سهو نویسنده به آن میتواند کل موضوع را تحتالشعاع قرار دهد.
۳-۳. در فصل سوم با عنوان مشخصات علی بن عبدالله بن جعفر طیار، نویسنده در یک بخش به فرزندان و نسل عبدالله بن جعفر طیار پرداخته و در بخش دیگر مشخصات علی زینبی را آورده است.
اطلاعات ارائهشده در بخش نخست این فصل در خصوص فرزندان و نسل عبدالله بن جعفر طیار ازنظر استناد و ارجاع به منابع موثق بسیار ضعیف است. بهویژه آن زمانی که از معاویه بن عبدالله بن جعفر سخن میگوید، به گزارش ابن عساکر بیتوجه است؛ چراکه بر اساس گزارش ابن عساکر این معاویه بن عبدالله بن جعفر همان فردی است که در سال ۴۰ هجری به دنیا آمد و عبدالله بن جعفر ابتدا نام او را علی گذاشت و سپس درازای دریافت پول از معاویه، نامش را به معاویه تغییر داد. بهعبارتدیگر علی بن عبدالله بن جعفر که نویسنده سال تولدش را ۴۰ هجری دانسته است، همان معاویه بن عبدالله بن جعفر است که بعدها وصی پدرش عبدالله بن جعفر گردید.
در بخش دوم فصل سوم نیز باز نویسنده خطای بزرگی مرتکب شده است؛ او هنگام گزارش از سال تولد علی زینبی به گزارش ابن عساکر استناد میکند و همانطور که قبلاً گفته شد بر اساس نقل ابن عساکر عبدالله بن جعفر نام فرزندش را از علی به معاویه تغییر داد.
نویسنده بلافاصله با طرح اشکال بر گزارش ابن عساکر میگوید که جریان تغییر نام علی به معاویه با مرام و روش عبدالله بن جعفر طیار سازگار نیست.
به فرض که این ادعای نویسنده درست باشد – که البته شواهد تاریخی از روابط پایدار عبدالله بن جعفر و دربار اموی حکایت دارد – سؤال اینجاست که چرا نویسنده به منبع دیگری استناد نکرده است و تمام اطلاعاتش در خصوص تولد علی زینبی منحصر در کتاب ابن عساکر است؟ اصل این است که وقتی وثاقت کتاب یا منبعی را زیر سؤال میبریم، اجازه استناد به آن منبع در موضوع مورد مناقشه را نداریم. نکته دیگر اینکه داستانهای نقل شده در خصوص جود و کرم و بخشندگی عبدالله بن جعفر منافاتی با ارتباطش با دربار معاویه ندارد و اتفاقاً گزارشهای متعدد در منابع مختلف حکایت از تعامل و ارتباط خوب عبدالله بن جعفر و دربار اموی دارد و گفته شده پولهایی که او از معاویه میگرفت را بین فقرا و نیازمندان مدینه توزیع میکرد.
۳-۴. فصل چهارم در خصوص فضایل علی بن عبدالله بن جعفر معروف به علی زینبی است. اطلاعات این فصل بسیار کم و ازنظر استنادی و ارجاع بسیار ضعیف است. سه نکته در ارجاعات این فصل قابلتوجه است؛ یکی آنجایی که نویسنده به کتاب المجدی فی الانساب ارجاع داده بهاشتباه ص ۲۹۹ را ذکر کرده درصورتیکه صفحه ۵۱۱ صحیح است و دیگر اینکه نویسنده از کتابی به نام سفیر امام سجاد نام برده و به آن ارجاع داده است که اساساً وجود خارجی ندارد و گویا هنوز نوشته هم نشده است. (جلالخالق)
نکته آخر این فصل اینکه بازهم نویسنده به کتاب ابن عساکر ارجاع داده که همانگونه که قبلاً گفته شد ابن عساکر معتقد است عبدالله بن جعفر بنا به درخواست معاویه ابن ابی سفیان و درازای دریافت پول، نام فرزندش را از علی به معاویه تغییر داد.
۳-۵. فصل پنجم با عنوان خانواده علی بن عبدالله بن جعفر طیار نامگذاری شده است. اطلاعات ارائهشده در این فصل سراسر مخدوش و محل مناقشه است. استنادات نویسنده به منابع ذکر شده در پاورقی نادرست است و غالب ارجاعات هیچ ارتباطی با متن نویسنده ندارد.
نکته مورد مناقشه در این فصل در خصوص همسر علی زینبی است. آیا واقعاً او با لبابه دختر عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب ازدواج کرده است؟ بر اساس کدام سند تاریخی نویسنده این ادعا را مطرح کرده است؟
دیگر اینکه نویسنده میگوید لبابه قبل از ازدواج با علی زینبی، همسر حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام بوده و پس از علی زینبی نیز همسر زید بن امام حسن مجتبی علیهالسلام شده است و البته نویسنده برای ادعای خود هیچ سند و مدرک موثقی ارائه نداده است.
ادعای مناقشه برانگیز دیگر نویسنده این است که علی زینبی قبل از پدرش عبدالله بن جعفر وفات یافته است. گویا نویسنده با این ادعا میخواهد از چالشی که منابع تاریخی با معرفی کردن معاویه بن عبدالله بن جعفر بهعنوان وصی پدر پیش رویش میگذارند، فرار کند.
نویسنده در خصوص این ادعا که علی زینبی قبل از درگذشت پدرش عبدالله بن جعفر وفات کرده است نیز هیچ منبعی ذکر نمیکند، گویا با این ادعا میخواهد از شک و شبهه و تردید پیرامون ازدواج لبابه با زید بن حسن پیشگیری کند. نکته اینجاست که بنا به قول مشهور عبدالله بن جعفر در سال ۸۰ هجری در مدینه وفات کرده است و اگر همانند نویسنده کتاب که گزارش ابن عساکر را مبنا قرار داده است محاسبه کنیم؛ علی بن عبدالله بن جعفر در سال ۴۰ هجری متولد شد و پیش از سال ۸۰ هجری وفات کرده است؛ نتیجه اینکه علی بن عبدالله جعفر کمتر از ۴۰ سال عمر کرده است.
۳-۶. فصل ششم کتاب با عنوان خروج از مدینه یا محل زندگی به موضوع خروج علی زینبی به ایران میپردازد.
ادعای نویسنده مبنی بر اینکه علی زینبی در زمان حضرت سجاد علیهالسلام به همراه گروهی از اولاد و نوادگان ائمه وارد ایران شدهاند، فارغ از استناد به منبعی تاریخی است. در تمام این فصل حتی یک استناد به منبع تاریخی در خصوص ورود علی زینبی به ایران ارائه نشده است. نکته قابلتوجهی که نویسنده خود در فصل قبل به آن اشارهکرده ولی در این فصل از آن غفلت کرده است این است که وی قبلاً تصریح کرده که علی زینبی پیش از فوت پدرش عبدالله بن جعفر وفات کرده است. سال وفات عبدالله بن جعفر را ۸۰ هجری گفتهاند؛ سال وفات حضرت سجاد علیهالسلام ۹۵ هجری و سال شهادت امام حسین علیهالسلام ۶۱ هجری است. عبدالملک مروان نیز از سال ۶۵ تا ۸۶ حکومت میکرده است و از سوی دیگر عبدالله بن زبیر نیز از سال ۶۴ تا ۷۳ حکومت میکرد.
به دیگر بیان اگر طبق نظر نویسنده کتاب، علی زینبی در قبل از سال ۸۰ هجری که عبدالله بن جعفر درگذشته است، فوت کرده باشد، یعنی در ۲۰ سال اول امامت امام سجاد علیهالسلام باید بهعنوان سفیر ایشان به ایران آمده باشد. درصورتیکه هیچ گزارش تاریخی در هیچ منبعی از ارسال سفیر و نماینده توسط امام سجاد علیهالسلام به ایران نیامده است. اساساً در دوران امامت امام سجاد علیهالسلام کلیه فعالیتهای شیعیان آن حضرت متوقف و متمرکز در مدینه گردید.
اولین گزارش تاریخی در خصوص اعزام نماینده یا سفیر توسط امامان شیعه به ایران به دوران امام باقر علیهالسلام برمیگردد و قبل از آن هیچ گزارش متقن و موثقی در منابع تاریخی نیامده است.
آنچه نویسنده در ابتدای این فصل ذکر کرده که در زمان امام سجاد علیهالسلام گروهی از اولاد و نوادگان ائمه و مشخصاً علی زینبی از مدینه به ایران آمدهاند، صراحتاً تحریف گزارش تاریخی کتاب منتقله الطالبین ابن طباطبا است که در قرن پنجم هجری نگاشته شده است.
ابن طباطبا در گزارشش در خصوص ورود علویان به کاشان تصریح کرده است که ایشان از نوادگان حسین بن علی، نوادگان علی بن الحسین، نوادگان موسی بن جعفر، نوادگان حسن بن علی، نوادگان زید بن علی، نوادگان محمد بطحانی، نوادگان جعفر طیار و نوادگان علی زینبی بودهاند.
نه در گزارش منتقله الطالبین و نه در منابع تاریخی قبل و حتی بعد از او هیچ اشارهای به ورود شخص علی زینبی نهتنها به کاشان که حتی به ایران نشده است.
۳-۷. فصل هفتم به موضوع ورود علی زینبی به چهل حصاران کاشان اختصاص دارد. در ابتدای فصل مجدداً تحریف گزارش ابن طباطبا و درج نام علی زینبی توسط نویسنده رخ داده است، درصورتیکه همانگونه که گفته شد ابن طباطبا صراحتاً از اولاد علی زینبی سخن گفته و نه خود او. استناد نویسنده به کتاب تاریخ قم نیز بلا وجه است و کمکی به ادعای او مبنی بر ورود شخص علی زینبی به کاشان نمیکند.
بدون ارائه هیچگونه سند و مدرک موثق تاریخی نویسنده درهمان ابتدای فصل نتیجه گرفته که علی زینبی وارد کاشان شده است!!!! شگفتانگیزتر آنکه نویسنده پسازاین بلافاصله بهنقد منبعی که خود در جایجای کتاب به آن استناد کرده و بهعنوان سند اثبات ادعایش رجوع کرده میپردازد. البته اشکالاتی هم که به گزارش ابن طباطبا در منتقله الطالبین میکند هیچ ربطی به موضوع این فصل یعنی علی زینبی ندارد. حیرتانگیز آن است که نویسنده بدون استناد به منبع تاریخی دیگری و گویا بر اساس کشف و شهود شخصی (!!!) این سخن ابن طباطبا مبنی بر اینکه «اولاد علی زینبی وارد کاشان شدهاند» را منکر و ادعا میکند که بر اساس مطالعه و تحقیقات خودش به این نتیجه رسیده که خود علی زینبی وارد کاشان شده و نه اولاد و ذریهاش.
حال سؤال این است که این ادعای بزرگ بر اساس کدام منبع تاریخی است؟ لازم به ذکر است که ابن طباطبا گزارش خود را در قرن پنجم هجری نوشته و قریب به هزار سال از آن میگذرد و اگر بخواهیم گزارش او را مخدوش بدانیم بایستی به منابع قدیمیتری ارجاع و یا با استفاده از متون همعصرش این گزارش را ارزیابی کنیم. انتظار میرود نویسنده محترم منابع خود از کتب تاریخی و انساب را که ورود شخص علی زینبی به کاشان را گزارش کردهاند معرفی نماید.
۸ ـ ۳٫ فصل هشتم به موضوع شهادت علی بن عبدالله بن جعفر اختصاص دارد. در بخش اول به جریان و چگونگی شهادت میپردازد و در بخش دوم در خصوص سال و ماه و روز شهادت علی زینبی سخن گفته است.
فارغ از اینکه بر اساس متون و منابع تاریخی ادعای نویسنده مبنی بر ورود علی زینبی به کاشان کذب محض بوده و تلاشش برای ارائه گزارشی تاریخی و متقن در این خصوص به نتیجه نرسیده، بررسی و توجه به خیالپردازیهای نویسنده در فصل هشتم و هنگام گزارش شهادت علی زینبی حیرتآور و شوکه کننده است.
نویسنده در این فصل و در راستای تأکید بر درست بودن ادعایش مبنی بر ورود علی زینبی به کاشان، به فردی به نام سید اسماعیل نائینی ارجاع میدهد.
عین عبارت نویسنده این است: «مرحوم سید اسماعیل نائینی در احوال علی زینبی در کتابهای زینت الواعظین و بحرالمناقب و زبده التصانیف و بهجه المستمعین و بحرالانساب نقل میکند که: علی زینبی از ظلمستیزی بنی امیه و بنی مروان وارد چهل حصاران کاشان میشود و در قسمت کوهستانی چهل حصاران که مابین جنوب و غربی کاشان وجود داشته است، ساکن میگردد.»
در اینجا چند سؤال مطرح میشود: نخست اینکه سید اسماعیل نائینی کیست؟ آیا اساساً وجود خارجی دارد یا زاییده ذهن نویسنده کتاب است؟ دوم اینکه آیا کتابهای نام برده شده از اسماعیل نائینی است؟ سوم اینکه به فرض که کتابها از آن اسماعیل نائینی باشد، آیا در این کتابها اطلاعاتی در خصوص علی زینبی آمده است؟
پاسخ این است که فردی به نام اسماعیل نائینی باکیفیتی که نویسنده مطرح کرده است وجود ندارد.
در خصوص کتابهای نامبرده شده نیز هیچکدام از اسماعیل نائینی نیستند. مشخصات کتابشناختی کتابهای فوق به این شرح است:
الف: زینت الواعظین و بهجه المستمعین تألیف فردی است به نام شیخ محمدجعفر بن الیاس بن محمد عقدایی که در قرن ۱۳ هجری میزیسته و موضوع کتاب در فضایل و مناقب حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است و هیچ نامی از علی زینبی در این کتاب نیامده است.
ب: کتاب بحرالمناقب نیز تألیف فردی است به نام علی بن ابراهیم ملقب به درویش برهان از علمای قرن دهم هجری و موضوع کتاب نیز تماماً در مناقب حضرت علی علیهالسلام است و هیچ نامی از علی زینبی در آن نیست.
ج: کتاب زبده التصانیف نیز از فردی بنام حیدر بن محمد خوانساری است که در قرن ۱۱ هجری میزیسته و موضوع کتاب اصول و فروع دین است و در این کتاب نیز هیچ نام و نشانی از علی زینبی دیده نمیشود.
د: کتاب بحرالانساب مورداشاره نیز در قرن دوم نگاشته شده و ارتباطی با اسماعیل نائینی ندارد. در این کتاب که به بحرالانساب ابومخنف مشهور است نیز هیچ اطلاعاتی در خصوص علی زینبی و ورودش به کاشان نیامده است.
نویسنده سپس به شرح جنگ و درگیری علی زینبی و طاهر ورامینی میپردازد و جالب است که محل وقوع جنگ را قلعههای بازمانده از بنای قدیم معروف به کسری میداند (یاللعجب) و چنان گزارش میکند که گویی در گوشه یکی از همان قلعهها ایستاده و صحنه را مشاهده کرده است.
نکته قابلتوجه دیگر این است که نویسنده داستان خود از نحوه شهادت علی زینبی در قلعههای بازمانده از دوران کسری را به کتابی ارجاع میدهد که وجود خارجی ندارد. کتابی برساخته از ذهن و تخیلات نویسنده بانام «سفیر امام سجاد علیهالسلام، علی زینبی» و شگفتآور آنکه شماره صفحههای کتاب را نیز آورده است!!!!
نویسنده در بخش معرفی منابع کتاب، صاحب کتاب «سفیر امام سجاد علیهالسلام؛ علی زینبی» را فردی به نام حجتالاسلام هاشمی تبار بیدگلی معرفی میکند. با یک جستجوی ساده در سامانه کتابخانه ملی – که مشخصات تمام کتابهای منتشر شده در ایران بایستی در آن ثبت شود- میتوان فهمید که چنین کتابی وجود خارجی ندارد. البته که در تماس تلفنی با حجتالاسلام هاشمی تبار بیدگلی نیز، ایشان تألیف چنین کتابی را تکذیب کردند.
نکته بعدی در خصوص طاهر ورامینی است. طاهر ورامینی کیست؟ در چه زمانی به کاشان حمله کرده است؟ آیا طاهر ورامینی وجود خارجی دارد؟ در کدام منبع تاریخی از او نام برده شده و جنگ و درگیری او در منطقه کاشان گزارششده است؟
منبع مورد استناد نویسنده در این خصوص کدام است؟ آیا همان کتاب خیالی سفیر امام سجاد علیهالسلام است یا منبع دیگری دارد؟
روشن است که اگر فردی به نام طاهر ورامینی وجود داشت در متون تاریخی از او نام برده شده و در خصوص حمله او به کاشان نیز مطلبی میآمد و بر همین اساس دست نویسنده باز بود که با توجه به شواهد و قرائن تاریخی زمان تقریبی شهادت علی زینبی در ازوار را که ادعا کرده است مشخص کند. درحالیکه نویسنده در بخش دوم این فصل در خصوص سال و ماه و روز شهادت علی زینبی اظهار بیاطلاعی میکند ولی بااینحال تأکید میکند که بقعه موردنظر در روستای ازوار از آنِ علی زینبی است و نه فرد دیگر.
قسمت پایانی این فصل از کتاب به معرفی افرادی که نام علی بن عبدالله داشتهاند ولی علی بن عبدالله بن جعفر یا همان علی زینبی نبودهاند اختصاص یافته که ربطی به موضوع موردبحث نداشته و در جهت اثبات ادعای نویسنده نیز هیچ ارزشی ندارد.
۳-۹ و ۳-۱۰. فصل نهم و دهم کتاب نیز به احکام مربوط به ثواب زیارت کردن قبور امامزادگان و تعمیر قبور آنها و نیز احکام مرتبط با وقف برای ایشان اختصاص دارد و جزو مباحث عام بوده و هیچگونه اطلاعات تاریخی در خصوص موضوع موردبحث به خواننده نمیدهد.
در بخش منابع نیز نویسنده از ۱۰۵ کتاب نام برده است که البته اطلاعات کتابشناختی برخی از آنها ناقص است و در ارجاعات نویسنده در متن کتاب نیز بسیاری از آنها دیده نمیشوند.
نکته مهم و تأسفبرانگیز این بخش اشاره به همان کتاب خیالی «سفیر امام سجاد؛ شجرهنامه امامزاده علی زینبی» است و همانگونه که گفته شد علیرغم اینکه وجود خارجی نداشته اما در یکی از حساسترین بخشهای کتاب به آن ارجاع شده است.
جمعبندی:
۱. در اسناد و مدارک تاریخی وجود فرزندی به نام علی بهعنوان فرزند عبدالله بن جعفر و حضرت زینب سلامالله علیها گزارششده است اما در مورد سال و ماه و روز و محل تولد و همچنین سال و ماه و روز و محل وفات او هیچ اطلاعاتی در دست نیست.
۲. اطلاعات مندرج در متون و منابع تاریخی در خصوص اینکه وی صاحب فرزندانی بوده و نسلش ادامه داشته است، قابلاتکا و معتبر است.
۳. هیچ سند و مدرکی که ورود علی زینبی به ایران را گزارش کرده باشد در دست نیست. حتی در منابع تاریخی در خصوص محل اقامت و زندگی او نیز اطلاعاتی وجود ندارد.
۴. مجموعه اطلاعات نویسنده در خصوص علی زینبی، اعم از ورودش به کاشان و شهادتش در جنگ با فردی به نام طاهر ورامینی نادرست و صرفاً خیالپردازی است.
۵. بقعه موجود در روستای ازوار بدون تردید متعلق به علی زینبی نیست ولی این احتمال که میتواند متعلق به یکی از نوادگان جعفر طیار باشد قابلطرح و بررسی است.
۶. با توجه به گزارشهای متعدد تاریخی، عبدالله بن جعفر فرزندی به نام معاویه داشته است که او نیز فرزندی به نام عبدالله دارد. همین عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر در سال ۱۲۷ هجری در کوفه قیام کرد و سپس مرکز حکومتش به اصفهان منتقل گردید. قیام او زمینهای شد تا گروه زیادی از سادات علوی به ایران مهاجرت کنند و در مناطق مختلف اصفهان و کاشان و قم و ری ساکن گردند. در خوشبینانهترین احتمال میتوان این بقعه را متعلق به یکی از نوادگان جعفر طیار دانست که در زمان حکومت عبدالله بن معاویه به ایران آمدند.
*-دانشجوی دکتری فلسفه دانشگاه تهران-پژوهشگر
این کتاب هیچ چیز قابل دفاعی نداره و از منظر یک پژوهشگر تاریخی مستنداتش رد شده س. صرفا برای تایید اعتقادات مردم روستا خوبه
نویسنده جواب این اشکال کننده را آماده کرده است و تحویل دوستان داده است که بزودی اعلام میشود
سلام خوش وخوشبخت بیه نن حرفون چیچی یه
ظاهراً یک نفر از اهالی روستای ازوار با زبان خاص همان منطقه خواسته مطایبه ای کرده باشد این دیدگاه را نوشته که معنی آن میشود: مادر! خوش و خوشبخت بشوی این حرفها چیست؟
سلام الحمدالله جواب این نقد را نویسنده کتاب داد و الان در دست بعضی دوستان هست که بزودی اعلام میشوی اگر نقد کننده مدرک داشت اعلام میکرد نه فقط اشکال کند این روش نقد نیست
با عرض سلام خشسته نباشید. سایت کاشان نیوز ایا خبری درباره چاپ این کتاب منتشر کرده اند یا این کتاب را مطالعه کرده اند که بوسیله گفته های یک شخص مطلب را بدون در نظر گیری اهمیت موضوع منتشر میکنن. ایا دیدگاه و نظر نویسنده کتاب را جویا شده اید؟؟؟ به صرف صحبت های یک شخص ک پیشوند دکتر را دارد اقدام به انتشار موضوعی که ب عقائد مردم مربوط میشود،میکنید. نقد در مقامی که مخاطب//نویسنده بتواند پاسخگو باشد ارزشمند است؟ ایا شما در این باره با نویسنده ارتباطی داشته اید و نظراتشان را میدانید؟
کار نشریات قضاوت و درستی سنجی دیدگاه اشخاص نیست، در حال حاضر با انتشار این مقاله هر کس نقدی به این نوشته دارد مجاز است با نوشتن آن، این دیدگاه را به چالش بکشد. به صرف اینکه ما از چیزی مطلع نیستیم حق نداریم دیدگاه دیگران را بایکوت کنیم. جنابعالی اگر توان علمی این نقد را دارید کاشان نیوز در اختیار شماست تا نقد خود را منتشر کنید. نویسنده این کتاب نیز مانند همه شهروندان از این حق برخوردار است.
نقد جامع و کاملی به نظر میرسه از جناب دکتر حسینی بابت نقد جامعشون تشکر میکنم و به عنوان یک هم ولایتی تقاضای پیگیری بیشتر و تعیین شجره نامه واقعی این امامزاده را دارم قابل ذکر اینکه تا قبل از ادعای شجره نامه فعلی به نام جعفر طیار نزد اهالی شناخته میشده
نقد علمی، روشمند، دقیق و استواری است. دکتر حسینی به بهترین شکل ممکن کتاب را در ترازوی نقد نهاده و مخاطب را با سره و ناسره کتاب آشنا کرده. دست مریزاد.
سلام.قطعا بازی با اعتقادات مردم عواقب خطرناکی درپی خواهد داشت.این موضوع (یعنی فی الواقع ،انکارچنین امامزاده ای بامشخصات فعلی توسط حسینی سده) قطعا نیازبه پیگیری ازمراجع قانونی وقضایی داشته تا راست ودروغ آن مشخص شود.
بازی با اعتقادات را دیگر از کجا درآوردید؟ این چه برخوردی با فکر و اندیشه است؟ هر کسی هر حرفی زد باید بدون چون و چرا پذیرفت تا انگ بازی با اعتقادات به کسی نخورد؟ کسی منکر نشده، بلکه یک صاحب نظر کتابی را نقد کرده است. اگر دانش و بضاعت عملی دارید این گوی و این میدان بفرمایید حرفتان را بزنید. اما تهمت زدن و تخطئه کردن نشانه جهل و نادانی است! سعی نکنید با تحمیق مردم و ممانعت از نقد و نظر مانع دین داری عالمانه شوید. مگر مراجع قضایی باید نظرات کارشناسی و علمی را بررسی نمایند؟