کاشان نیوز– با انتشار خبری مبنی بر جدایی قسمتی از کاشان و الحاق به شهرستان آران و بیدگل، آیت الله یثربی در جمع خیرین مدرسه ساز کاشان از این اقدام انتقاد کرد، و نماینده آرانی کاشان و آران و بیدگل را تلویحاً مقصر دانسته و گفت:«ترقی شهرهای قم و اصفهان در ۱۲سال گذشته مردم کاشان را به اتحاد برای انتخاب نمایندهای توانا از اهالی کاشان دعوت نمود تا رکودحادث شده رفع گردد.» پس از آن تیمسار منصوری در سایت شخصی با عنوان «کاشان نه محل خیانت است نه عوامفریبی» گفت: «آنچه که امروز شاهد آن هستیم یک اقدام تبلیغات انتخاباتی و عوام فریبی است که متاسفانه سال گذشته نیز در اقدامی مشابه شایعه الحاق نیاسر به آران و بیدگل را مطرح کردند. و این آخرین اقدام نخواهد بود و تا روز انتخابات مجلس به شکل های دیگری نیز رخ خواهد داد» دکتر محمد مشهدی عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان مطلبی با عنوان «اظهارنظری که به نفع هیچکس نیست» در نقد گفتههای آیت الله یثربی به کاشان نیوز ارسال کرد، و یادداشت حاضر به قلم دکتر علی فلاحیان در نقد یادداشت فوق نیز ادامه همان ماجراست.
کاشان نیوز با استقبال از ایجاد فضای نقدو مناظره و گفتگو به جای تخریب ، تهدید و توهین این یاداشت را منتشر می نماید.
علی فلاحیان: آوردهاند که فردی در جمعی با شور و حرارت میگفت: آی مردم! به خدا قسم نبودید ببینید که چه مظلومانه امامزاده یعقوب را در مصر و بالای گلدسته شغال خورد! شخصی که در کنار او نشسته بود گفت: اولاً امامزاده یعقوب نبود و یوسف پیغمبر بود! ثانیاً در مصر نبود و در کنعان بود! ثالثاً بالای گلدسته نبود و ته چاه بود! رابعاً شغال نبود و گرگ بود! خامساً اصل خبر دروغ بود! حالا این حکایت ماجرایی است که دکتر مشهدی نوشآبادی پرورانده و در مطلبی با عنوان «اظهارنظری که به نفع هیچکس نیست» به دست داده است.
به برخی از تناقضات و پیشفرضهای نادرست این متن در زیر اشاره میشود:
الف: نویسنده بدون توجه به خواست و دغدغههای یک فقیه سنتی از یکسو از نظرات و انتقادات ایشان درباره بیعدالتی در ساختار سیاسی کشور اظهار خشنودی میکند و از سوی دیگر، هشدار و تذکر ایشان را در خصوص یک بیعدالتی منطقهای، نا خویشتندارانه و دون شأن و منزلت ایشان توصیف میکند و نیز درجایی اصرار میورزد که ایشان بهعنوان یک فقیه، طبعاً باید مشکلات مذهبی و شرعی مردم را حل کند.
در طول تاریخ ایران، روحانیون ملجأ و پناه مردم بوده و حتی در برابر حکومتها و حاکمان ایستادهاند تا از حقوق مردم و جامعه حفاظت کنند. آنان نهفقط رفع مشکلات شرعی مردم بلکه حمایت و صیانت از جامعه مؤمنان را وظیفه خویش میدانستهاند. روحانیت سنتی امروز نیز حامل و یادگار همین سنت است و ازاینروست که در هشت سال دوران تلخ دولتهای نهم و دهم، از معدود صداهای برخاسته در حمایت از مردم و جلساتی که بهواسطه اقتدار و پشتوانه مردمی، محمل آموزش ایمان و اعتقاد و اخلاق دینی و نقد قرائتهای رسمی و سیاستهای نادرست دولت وقت بود به آیتالله یثربی تعلق داشت. همچنان که انتقادات صریح ایشان از صدور احکام غیردینی و تمسک به دادگاههای موسولینی در فضایی صورت گرفت که بسیاری از مدعیان، توان کوچکترین انتقاد در محفلهای خصوصیشان را نداشتند، اما آیتالله یثربی شجاعانه در دفاع از حقوق مظلومان و در برابر تخریب چهره رحمانی دین ایستادند و اعتراض کردند. سخنانی که در تمامی رسانههای کشور بازتاب یافت و با تقدیر و تحسین بزرگان و دلسوزان کشور همراه شد اما برخی گروهها در کاشان حتی پیشنهاد برای حمایت از این سخنان را با منافع سیاسی سنجیدند و سکوت را ترجیح دادند.
ب: نویسنده از یکسو وظیفه ایشان را حل مشکلات شرعی و فقهی مردم معرفی میکند و از دیگر سو در ذهن خویش، آیتالله را مهره چین سیاسی میپندارد و عدم عبور از یک نیروی سیاسی را به ایشان پیشنهاد میدهد.
آیتالله یثربی همواره تأکید داشتهاند که در جزئیات مسائل سیاسی منطقه دخالتی ندارند اما از باب توصیه و باهدف پیشرفت و توسعه منطقه، در خصوص شاخصهها و کلیات اقدامات سیاسی سفارش میکنند. همچنان که در دیدار با خیرین مدرسهساز به آنها توصیه کردند که بر روی فردی اجماع کنند که مانند رشته تسبیح همه را جمع کند و در کل منطقه همگرایی ایجاد کند تا این آشفتگی تمام شود. ایشان نه نام شخصی را برای نمایندگی مطرح کردند و نه بنای این کار را دارند. بااینهمه مشخص نیست که نویسنده با استناد به کدام بخش از سخنرانی در حضور خیرین، تئوری عبور از منصوری را به آیتالله نسبت میدهد و پیش از شورای نگهبان، رد صلاحیت نامزد موردنظر ایشان را اعلام میکند!
مسئله تغییر مرز میان دو شهرستان مسئلهای کاملاً منطقهای است و بههیچعنوان مطالبهای سیاسی نیست که نویسنده نتایجی در مورد انتخابات و تبلیغات و عبور و مرور و رد صلاحیت از آن استخراج کرده است. همچنان که در دیدار وزیر راه و شهرسازی با آیتالله یثربی، ایشان ضرورت تجدیدنظر در مسیر قطار برقی بهعنوان مطالبهای عمومی را با جدیت پیگیری کردند.
پ: نویسنده در بخش دیگری از این مطلب مینویسد: «اگر قرار باشد بخشی از منطقه کاشان ضمیمه شهرستان آران وبیدگل شود حتماً در کاشان مدیرانی هستند که وظیفه دارند در این باره اعلام نظر کنند»؛ و به فاصله چند خط، درباره این بی عدالتی منطقه ای حکم می کند که: «این مسئله ای نیست که یک فقیه که داعیه دار رهبری مذهبی و فکری توده مردم است از آن برآشوبد و اعلام خطر کند».
جدا شدن بخشی از کاشان علاوه بر بروز مشکلات شهری، اقتصادی و فرهنگی در دورنمای اهداف کلان شهرستان نیز بسیار تاثیرگذار است. طبیعی است که این مسئله با چنین ابعاد گسترده ای موجب نگرانی مردم و بویژه ساکنان این مناطق باشد و عدم توجه مسئولان به این نگرانی ها موجب اعتراض فقیه و مجتهد فرهیخته منطقه گردد.
از سوی دیگر بارها شاهد آن بوده ایم که برخی مدیران بنا بر منافع شخصی یا گروهی و سیاسی در برابر مسائل و مشکلات شهری سکوت کرده اند. نمونه بارز آن، انحراف مسیر قطار برقی از کاشان بود که به کرات از سوی فرماندار و نماینده وقت، کتمان و انکار شد. در چنین شرایطی که هر شهروند آگاهی وظیفه دارد نسبت به سکوت و پایمال کردن حقوق شهروندی جامعه دست به اعتراض بزند، این قابل تقدیر است که یک عالم دینی از جایگاه خاص خود به نفع منافع جامعه بهره ببرد. اما بنا بر پیشفرض های نویسنده، این عالم دینی باید به امور شرعی مردم بپردازد و پیگیری مسائل و مصائب شهری را به مدیران واگذار کند.
ت: نویسنده می گوید مردم از نظر آیت الله با هم تفاوت دارند چرا که ایشان منفعت بخشی از آنها را به بخش دیگر ترجیح داده است در حالی که فقه، نگاه منطقه ای ندارد. به عقیده وی ورود آیت الله به موضوع تعیین خط مرز، موجب زیان عده ای از مردم می شود و این با مصالح منطقه تضاد دارد، پس بهتر بود که این اظهارنظر صورت نمی گرفت.
ظاهرا در اینجا با یک خلط مبحث مواجه ایم. عدالت از ویژگی های اساسی یک مجتهد و مرجع تقلید و زعیم جامعه است و عمل و رفتار بر مبنای عدالت، از اصول اساسی در افتاء و اظهارنظر یک مجتهد و فقیه است. اما نویسنده عدالت را به معنای مساوات و تقسیم به تساوی گرفته است. در این معنا سرزمین نیز باید به تساوی میان مردم تقسیم شود و اگر ملاکِ حق و اولویت در میان باشد ناعادلانه رفتار شده است. نویسنده از آیت الله می پرسد مردم کاشان و آران و بیدگل چه تفاوتی با هم دارند که اگر گوشه ای از سرزمین کاشان به آران رسید باید اعتراض کرد؟ و پاسخ این است که هر موجودی باید به میزان حق خود به سهم خویش برسد. پس وقتی یک شهرک صنعتی از امتیاز و اعتبار و بودجه و مدیریت یک سو بهره برده باشد، الحاق آن به سوی دیگر ناعادلانه است.
***
ماجرایی که پس از سخنرانی آیت الله یثربی از سوی عده معدودی ایجاد شد بیش از آن که معطوف به کشف حقیقت باشد، موصوف به قلب واقعیت است. هر هفته، چه در کاشان و چه در قم، افراد و گروه های مختلف مردمی و دولتی با خواست ها و مطالبات و دغدغه های متفاوت به دیدار آیت الله می روند. در این دیدارها از مسایل فقهی و شرعی تا موضوعات کلان ملی و بین المللی بحث و تبادل نظر درمی گیرد و اطلاعاتی رد و بدل می شود. در مورد اخیر، افراد موثق از مناطق مورد نظر درباره انتقال و الحاق مالکیت املاک خود به طرح نگرانی ها پرداختند و آیت الله صحت و سقم مطلب را از متولیان امر پرس و جو کرده و توثیق یافتند. پس در دیدار با خیرین مدرسه ساز به مسئولان منطقه هشدار دادند که پیگیر منافع مردم باشند و بویژه در این زمینه از دو فرد و نهاد مسئول که بی تردید در این خصوص مسئولیت و آگاهی داشتند خواستند تا به نگرانی های مردم توجه داشته باشند. به نماینده نهیب زدند که چنانچه به مطالبات مردم بی توجه باشد چگونه خواهد توانست بار دیگر خود را در معرض رأی آنان قرار دهد و از فرمانداری نیز خواستند که نسبت به مسئله بی تفاوت نباشد و با هوشیاری عمل کند.
برخوردها متفاوت بود. نماینده مردم منطقه در مجلس، خود را مخاطب اصل ماجرا قرار داد و اولا از این موضوع اظهار بی اطلاعی کرد و ثانیا به جای آن که مسئله را به آسانی برای افکار عمومی توضیح دهد، کوشید تا این واقعه را مقدمه رسیدن به اهدافی دیگر قرار دهد. دفتر نماینده به سرعت به نظرسازی مردمی روی آورد و با تهیه پیام هایی با موضوع غلیان احساسات اهالی آران وبیدگل تلاش کرد تا فضا را متشنج سازد. جالب آن که در اخبار، به بخش هایی از منطقه دو کاشان حدفاصل شهرک صنعتی جعفرآباد و امیرکبیر تا پشت بیمارستان شهید بهشتی اشاره شده بود اما دفتر نماینده با پیامسازی در فضای مجازی این ماجرا را به مناطقی مانند راوند، مشکات و… تسری داد که اصلا در این محدوده قرار ندارند. همچنین مدعی شد که در مطالب مطرح شده، «از شهروند درجه دو بودن آران و بیدگلی ها» سخن رفته است. در پی این اقدامات نیز مطلبی را به نقل از نماینده منتشر کرد که گمان تبلیغاتی بودن این اقدامات را تقویت کرد، آنجا که منصوری تمامی مسئولین شهرستان کاشان از فرماندار، شهردار، رئیس شورای شهر و روحانیت را به صورت یک جا به مناظره طلبید تا پیرامون عملکرد او در سه سال گذشته و عملکرد یک دوره از نمایندگان پنجاه سال گذشته کاشان مقایسه کنند. همچنین بیانیه ای منتشر کرد که در آن با بیان کلماتی نامناسب خود را مبرا ساخت و انتقادات را هجمه و تبلیغات انتخاباتی خواند. بیانیه ای که کاشان نیوز با نقض غرض، تیتر «دعوت منصوری به خویشتن داری و حفظ آرامش» را برای آن برگزید.
اما تأیید یک مسئول اداره کل ثبت، و افشای نامه اداره کل به ثبت کاشان جهت انتقال اسناد به آران و بیدگل بر حقیقت این واقعه صحه گذاشت و در نهایت موضع گیری فرماندار بود که با اعلام احترام نسبت به دغدغه و نگرانی علما و مردم، مشکلات ثبتی را تایید کرد و آن را ناشی از سوءتدبیر مدیرکل دانست.
آن چه که نویسنده مقاله در کاشان نیوز و معدودی از افراد نادیده گذاشتند هدف آیت الله از طرح این سخنان بود. سخنان آیت الله یثربی برآیندی جز تعمیق وحدت در منطقه نداشت. به راستی اگر اتفاق مذکور رخ می داد و بخش هایی از منطقه دو کاشان به آران وبیدگل ملحق می شد چه پیامدهایی داشت؟ نویسنده مقاله این مسئله را کاملاً جزئی عنوان کرده است، اما آیا این نتیجه رخداد، ایجاد یک کانون دائمی بحران میان دو شهرستان نبود؟ از دیدگاه یک فقیه عالی رتبه سنتی، دستکاری و اختلال در مرزهای عرفی و سنتی جغرافیایی، امر متضاد و در تقابل با منافع مردم است و از نظر اذهان سیاست زده، یک حرکت سیاسی در حد عبور از یک مهره سیاسی.
ماجرا اکنون خاتمه یافته و آنچه از آن بر جا مانده، نشان دهنده عدم تحمل افراد مسئول در برابر کوچک ترین نقد و نظر مخالف است. ظاهرا برخی تلاش می کنند تا هزینه انتقادات را افزایش دهند و کار را به جایی برسانند که دیگر هیچ فردی جرأت انتقاد نداشته باشد. این افراد بهتر است بدانند که مردم اولاً احترام بزرگان شان را پاس می دارند و به بی حرمتی ها پاسخی درخور می دهند و ثانیاً یک اشتباه را دو بار تکرار نمی کنند. نیاز کاشان بزرگ در آستانه انتخابات حرکت در مسیر همگرایی است و تحقق این امر در یافتن شخصیت هایی که همچون نخ تسبیح، پیونددهنده و وحدت بخش باشند.
مگر آران وبیدگل جزو حوزه انتخابیه استان دیگری است که آیت الله فرموده اند نماینده بومی انتخاب کنید مگر منصوری اهل حوزه انتخابیه دیگری است. چه فرقی بین یک آران وبیدگلی وکاشانی در این حوزه است؟
شما فرمودید که ”نیاز کاشان بزرگ در آستانه انتخابات حرکت در مسیر همگرایی است و تحقق این امر در یافتن شخصیت هایی که همچون نخ تسبیح، پیونددهنده و وحدت بخش باشند.” اما تسبیح شما یک نخ دارد و یک دانه. چطوری می شود بر گرد آن جمع شد.
"نویسنده از آیت الله می پرسد مردم کاشان و آران و بیدگل چه تفاوتی با هم دارند که اگر گوشه ای از سرزمین کاشان به آران رسید باید اعتراض کرد؟" در نقل قول واقعا امانت را رعایت نکرده اید. این حرف را به دروغ به آقای مشهدی نسبت داده اید چون آخر عبارت را خود بر آن افزوده اید!!!
اقای فلاحیان ایا سخنان اقای یثربی ارزوی شما را تامین کرده یا خلاف آن را در این روزها ایجاد کرد شما گفته اید: "نیاز کاشان بزرگ در آستانه انتخابات حرکت در مسیر همگرایی است و تحقق این امر در یافتن شخصیت هایی که همچون نخ تسبیح، پیونددهنده و وحدت بخش باشند." آقای فلاحیان قدری انصاف داشته باشید.
لااقل آقای مشهدی اینقدر درک داشت که در نقد سخنان اقای یثربی اول مواضع درست ایشان را تحسین کرد اما اقای فلاحیان با مثال های توهین آمیز نسبت به ایشان شروع کرده است. این ناشی از روحیه دیکتاتورمآبانه این گروه است.
لااقل آقای مشهدی اینقدر درک داشت که در نقد سخنان اقای یثربی اول مواضع درست ایشان را تحسین کرد اما اقای فلاحیان با مثال های توهین آمیز نسبت به ایشان شروع کرده است. این ناشی از روحیه {حذف سردبیری ...}
اولا اگر آقای فلاحیان قصد تبیین علمی و منطقی مسئله ای را دارند نباید از روی بی حرمتی با آوردن مثالی در شان خودشان است اساسا حرف های رقیب را ناشی از بی خبری بدانند. ثانیا کدام آدم عاقلی است که نداند اظهار نظر جنجال برانگیز آیت الله به خاطر به دست آوردن پایگاه مردمی است که در کاشان به شدت از بین رفته است. ثالثا نقدهای آقای یثربی بر دولت احمدی نژاد بعد از پایان قدرت احمدی نژاد بود و شخص آیت الله اینقدر از زدن حرف های هزینه دار ابا دارد که حتی حاضر نشد از آقای روحانی حمایت صریح بکند، خنده دار است که حالا زمینهای جعفرآباد برایش حقوق مردم شده است. آقای فلاحیان بدانید همه کسانی که اینگونه حرفها را رصد می کنند خوب می دانند که هدف بسط قدرت از دست رفته قبلی است که فقط به اعتبار آقامیرسیدعلی یثربی ایجادشده بود و باقی ماندگان از خان نعمت وی خوردند و می خورند. الان هم که می بینید توجهی به حرفهای ایشان از سوی رسانه ها می شود ناشی از اعتقاد به جامعه ای چند صدایی است. امثال شما نیز که به دنبال حفظ موقعیت و قدرت هستید و کله تان را به زیر برف کرده اید لاقل اینقدر مرد باشید که کسی را که خوب می فهمد به نادانی متهم نکنید. امثال شما و یکی دو نفر دیگر که گراهای نادرست به آقای یثربی می دهید به ایشان خیانت می کنید و باعث از دست رفتن جایگاه ایشان در میان مردم می شوید. این سند بازی هایی که شما برای تحریک ایشان راه می اندازید دودش به چشم شما نیز می رود چون شانیت خود را از ایشان اخذ کرده و بدون ایشان شما چیزی نخواهید بود. شایسته است شما که خود را چهره ای آکادمیک می دانید از این موضع گیری های ایل و تباری بپرهیزید و شخصیت خود را بر اندیشه های خود گره بزنید.
راستی از برادر آیت الله همان دکتر چه خبر ؟ برنامه ها و اهدافش برای اتنتخابات مجلس چیه؟ بعنوان کاندیدای کدام جناح احساس وظیفه می کند؟ ومردم به چه دلایلی باید از ایشان حمایت کنند؟ رای نیاوردن به چه قیمتی؟
آقای فلاحیان شما در طول یادداشتتان تلاش کردید که بگید آیت الله یثربی از این سخنرانیشان قصد بیان تئوری عبور از منصوری را نداشته و فرا منطقه ای عمل کرده و چند مثال هم از تصمیم گیری های ملی و بین المللی ایشان هم آوردید ولی جالبه که در پایان یادداشتتان این طور نتیجه گیری می کنید که" مردم یک اشتباه را دو بار تکرار نمی کنند.و نیاز کاشان بزرگ در آستانه انتخابات حرکت در مسیر همگرایی است و تحقق این امر در یافتن شخصیت هایی که همچون نخ تسبیح، پیونددهنده و وحدت بخش باشند." البته این می تونه یه جورایی ذهنیت شما رو هنگام نگارش این مطلب نشون بده ولی از آنجا که این یادداشت هم شاید چند روز کار برده باشد و البته نویسندگانی که کتاب یا مطالبی را که بعد از سالها مطالعه وتحقیق هم که می نویسند در ابتدا توضیح می دهند که انسان جایز الخطا یا به قولی ممکن الخطا ست در نتیجه از مخاطبانشان می خواهند جهت بهتر شدن مطلب انتقاد با پیشنهاد هایشان را بیان کنند به شما دوست عزیز پیشنهاد می کنم یک ویرایش دیگر ازاین یادداشت ارائه دهید البته با ذهنیتی بی طرف و سعی کند با خودتان رو راست باشید.
بنده از اول تا حالا اخبار و سخنرانی ها و بیانیه ها و مقالات در این باره را دنبال کرده ام و نمی فهمم منصوری به چه دلیل تکذیب کرده است در حالی که به تعبیر شما می توانست به خوبی توضیح دهد نه این که نعره هل من مبارز سر دهد. در نامه مدیرکل ثبت به اداره ثبت کاشان به قید فوریت درخواست شده است که جهت انتقال پرونده ها، دفاتر قانونی و اطلاعات بانک جامع املاک و کاداستر مربوطه به حوزه سیاسی شهرستان آران و بیدگل اقدام کنند. وقتی در نامه همه چیز خیلی خوب و روشن بیان شده این حرف ها و بیانیه ها چه معنی می دهد؟ جناب فلاحیان ممنون از روشنگری شما
جان مایه این مطلب، جمله زیر است و کاملا درست است: «در چنین شرایطی که هر شهروند آگاهی وظیفه دارد نسبت به سکوت و پایمال کردن حقوق شهروندی جامعه دست به اعتراض بزند، این قابل تقدیر است که یک عالم دینی از جایگاه خاص خود به نفع منافع جامعه بهره ببرد».