کاشان نيوز: امیرعباس مهندس
حضرت مهربان!
آقای کرم سلام!
خدمتتان عارضم
طلای گنبد و سقاخانهتان را که نخواسته بودم
اگر روشن شدن اقبال را هم
از پنجرهی فولاد و چهار گوشهی ضریحتان
تمنا کردم
جسارت بود و خامی
آقای رضا
وقتی صاحب خانه
سلام را جوابی نمیگوید
مگر فرقی می کند
از بابالجواد وارد شوی
یا هر طرف دیگر
آفتاب بیغروب!
بی ادبی شد
شما بزرگید و
میگویند اهل بخشش
هرچند شاید جرم و کوتاهی ما
ببشتر و سنگینتر ازُ
بخشش شماست
اما جناب دریا!
مقام باران!
حضرت رئوف!
قسم به جان مادر است
که سرها را برمیگرداند
پاها را سست
و دل را مهربان میکند و
دست به کرم گشوده میشود
مگر….
اصلن بی خیال بگذریم
آخر قربانتان بروم
درماندگی باید چگونه باشد
صیاد هم که صیاد است
نکند شما فقط
ضمانت آهوها را میکنید؟
دیدگاه شما