کاشان نیوز- محمد ثابت ایمان: شتابزدگی برخی نهادهای بظاهر اتاق فکر جنگ نرم، آنقدر از آبشخور ناپختگی مینوشد که جهت ضربه را همیشه به سمت خودی میگیرد. سادهترین شکل حضور برای نشان دادن ظاهر بیداری در آفند فرهنگی کشور!
کاش این جهتگیری به دروازه دشمن میکوبید نه خودی. یکی بهواقع از بخشی از تاریخ مظلومانه ملت، در آثارش صحبت میکند؛ و متعهد به ارزشهای است که دفاع مقدس نامیده میشد؛ و در بخش دیگری از این سبد گوناگونی و تکثر، هنرمندی قاب نگاه خویش را بر سرچشمهها و اصول زیبایی در کف فطرت عامه میبندد. تعهد، معصومیت، امانتداری، انساندوستی، دیگر خیرخواهی و اصول اخلاقی قابل پسند را در مفهوم پلورالیزم معرفتی به نمایش راهی میبرد تا شاید بگوید که خانهٔ دوست کجاست؟ خوب اینیک نیاز اساسی است برای همیشه تاریخ یک ملت و ویترینی برای تماشای، جهانی فرهنگی مبتنی بر همه ارزشهایی است که مبنا و فلسفه دفاع مقدس و زیبایی حفظ وطن و ناموس را نیز با خود به همراه دارد؛ اما کجا این دو نگاه راه به تفرقه میبرد و از انسجام فرهنگی در سبد همان آفند تقابل جدا میشود؟ همانجاست که ما فکر میکنیم با حمله و هیاهو بهقاعده تز و آنتیتز، حتماً پیروز و روی جریان افکار عمومی درحرکتیم. در کلیپی که این روزها جناب حاتمی کیا را در برابر مرحوم کیارستمی قرار میدهد ناپختهترین شکل برخورد را برای ترور شخصیت خود حاتمی کیا بکار میگیرد. آنهم در آب گلآلود التهاب نبود استاد. درست آن است که بگوییم ابراهیم عزیز استاد به شما حمله کرد یا شما به استاد. چه حسی به شما گفت تا به دنبال دفترچه رفتن یک کودک معصوم را در خانه دوست کجاست، برابر حد ایثار خود قرار دهید. خوب بدیهی است وقتی سبد را فقط از آن خود میدانید و پنجره را پنجره خویش باید اینگونه به خودی خودمان گل بزنید و از آنسوی منتظر جواب سرشار از منطق و زیبایی نباشید. این قصه تکراری است رفیق: به حملهٔ شاملوی بزرگ در برابر نگرانی آب خوردن کبوتری در شعر سپهری در برابر کشتن انسانها در ویتنام و بیخیالی سپهری در نگاه شاملو توجه کن! و جواب مستدل و فراگیر سپهری را با عبارت احمد جان؛ نه «عزیزی و یا عزیزکردهای» آنهم به کنایت در قاموس با مهتران سخن به کنایت مگوی! سهراب: «کسی که آب خوردن کبوتر برایش مهم باشد، هرگز دست به کشتن انسانها نمیزند. پس آب را گل نکنیم!» این همان توجه به سرچشمههای حکمت در تائید وجدان اخلاقی برای پله نخست عافیت بخشی در برخورد با پدیدههای عالم است تا آنکه انسان به مرز ختم الله… نرسد! شبیه حکمت؛ای سلیم آب ز سرچشمه ببند! چه اگر نبندد، در نابسامانیهای بزرگ، تخت بند همان تن خاکی میماند. حالا بگو شاملو درست میگفت یا سهراب. سری در انتشارات طهوری، به شما جواب میدهد. چراکه زیباست امهات اندیشه را در بیان و پرداخت آفرینشهای هنری دیدن؛ و به دیگران نیز احترام گذاشتن. مرحوم کیارستمی آن به قول شما دفترچه بازی خویش را بر شعر خانه دوست کجاست سهراب بنا میگذارد؛ اما به شاملوی بزرگ هم ادای احترام میکند، آنقدر که بقول او در شعر هراس از مردن در سرزمینی که… مرگ خویش را در سرزمینی دیگر بقاعده جهانوطنی رقم میزند. رفیق! شما از ژنرالهای جبهه فرهنگی این کشورید، قبول! کیارستمی هم در همین جبهه بود و خواهد بود، آنهم بقاعده جاودانگی! اما به خاطر عزیزتان اشارهکنم که دیگرانی هستند و در حال رصد این بازیهای ناپختهٔ تکراری که بوی عدم وحدت و انسجام فرهنگی میدهد و با هیجانهای نابالغ تنها قصد نمایش خویش دارند و بس. دیدیم در این سالها همانطور که شاملو برای این مردم زیبا بود، سپهری هم. همانطور که ابراهیم حاتمی کیا تماشا شد، مرحوم کیارستمی بزرگ هم. این زیباتر است تا خود ما مسبب حمله به دیگری باشیم و از پاسخش بخواهیم از آب گلآلود ماهی بگیریم. یادمان نرود: مردم میببینند، قضاوت میکنند و بالاخره میفهمند! با اینگونه رفتارها، از سبد آرامش خیال مردم آرامآرام خواهیم ریخت. تجربه میگوید که راه درستی را نمیرویم اگر اینچنین دوستانمان را شبیه دشمن در جبهه خودی نشانه بگیریم. هیاهو مدتهاست که خندهدار شده. بیا به نخندیدن بر ترکیدن بادبادکها عادت کنیم؛ و نخواهیم مگس از سرانگشت طبیعت بپرد. در غیر این کار ما حتماً به شناسایی راز گل سرخ نمیرسد و برای تماشای همواره آبی حقیقت، از هیچ کاج بلندی بالا نخواهیم رفت؛ و الا شهید و خانواده شهدا؛ تنهاترین و بزرگترین خط قرمز جبهه فرهنگی ما هستند. این زیبا دردمندان صبور خسته را به بازی ندانمکاریهای خویش نکشیم! پخش این کلیپ آنهم در التهاب غم نبود مرحوم کیارستمی عزیز، درشان و منزلت یک صادق مسلم بیریا نیست. امروز هر کس بر طبل عدم انسجام و وحدت بکوبد، یا دشمن است یا ندانم کار!
دوست دار شما؛ در لحظهلحظه چ مثل چمرانها و الف مثل حاج احمدهای خستهجان این روزهای وطن.
—————–
* تیتر مطلب بخشی از یک شعر سهراب سپهری
دیدگاه شما