کاشان نیوز – محبوبه قدیریان: کتاب «پیرپرنیان اندیش؛ در صحبت سایه» درباره زندگی و اندیشه ها و عقاید هوشنگ ابتهاج (سایه) از بزرگترین شاعران معاصر ایران که بامداد امروز چهارشنبه ۱۹ مرداد پس از یک عمر زندگی پربار درگذشت منتشر شده است.
این کتاب در دو جلد و ۱۵۰۰ صفحه حاصل نشست و برخاست های شش ساله میلاد عظیمی و عاطفه طیه با هوشنگ ابتهاج است و گزارش و مصاحبه ای خواندنی درباره مطالب متنوع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ارائه کرده است.
خواننده با خواندن کتاب با دیدگاههای سایه، ماجراهای هر شعر او، ابعاد مختلف شخصیتی وی، نگاه او به پیرامون و فلسفه اخلاق و زیست و سلوک او و صدها مسئله دیگر آشنا میشود. در بخش هایی از کتاب سایه صریحتر درباره افراد و موضوعات سخن میگوید و داوری و قضاوت سایه درباره افراد و جریانات و موضوعات مختلف فکری و فرهنگی و اجتماعی و حتی کتابهای منتشر شده مختلف را متوجه می شویم.
بخش اول کتاب با عنوان «غفلت پاکی بود» شامل خاطرات دوران کودکی در خانه پدری و شهر رشت و شکل گیری شخصیت و منش او در خانواده مدرسه و جامعه است. در این بخش او از اجداد و خانواده و فضای خانه کودکی، ازفضای روشنفکرانه دمکرات در خانه، رادمردی پدر و رابطه خاص و دوستانه مادر با خدا، ایام مدرسه، انس با دنیای کتاب و آشنایی با موسیقی سخن می گوید.
در بخشی از این فصل درباره علاقه به مطالعه ابتهاج می خوانیم: «ولی از یازده-دوازده سالگی نمی دونم واقعا چه اتفاقی افتاد. مثلا فرض کنید که من تا ساعت یازده، همون بچه شیطون شر و مردم آزار- واقعا مردم آزار کافی نیست!- بودم، ساعت دوازده تو گوشه اتاق نشسته بودم و شروع کرده بودم به کتاب خوندن و یک نفس می خوندم. لب دریا می رفتیم، همه لخت می شدن که شنا کنند، من با کت و شلوار و کراوات می نشستم و کتاب می خوندم.»
بخش دوم کتاب نیز به شهریار شاعر بزرگ و خاطرات و پیوند دوستی عمیق او و سایه میپردازد. در این بخش خواننده هم با شعر شهریار آشنا میشود و هم نکته های شگفتآوری از زندگی او را از زبان صریح سایه نیز درمییابد که در کمتر جایی دیده و شنیده است. آشنایی و رابطه هوشنگ ابتهاج و شهریار یکی از نمونههای نادر در ادبیات معاصر است که هر دوی آنها را تحت تاثیر قرار داد. در این بخش سایه پس از توصیف شهریار و تعریف از خصایص و شعر او می گوید: «از عاشق بودن و موسیقی و اینا توبه کرده و گفته اینها مانع رسیدن به حقه (با لحن خاص این جمله را می گوید!) فقط یک آدمی مثل شهریار می تونه این حرفو بزنه (با قاطعیت تمام این جمله را می گوید)… عجیبه شهریار تا آخر عمرش دلش پر می زد برای سازش. من می دونم چه حسرتی می کشید اما خیال می کرد معصیت می کنه… بابا! اگه خدایی باشه تو اون دنیا می خوابونه تو گوش شهریار که فلان فلان شده مگه موسیقی رو من نیافریدم!»
کتاب در بخشی دیگر با نام کار دل نیز به بیان خاطرات سال های رادیو، سرپرستی برنامه گل ها، پایه گذاری گلچین هفته، تشکیل گروه شیدا و …. می پردازد: «گروه شیدا هنوز اسم هم نداشت. تصنیف الا ساقیا رو مرضیه اومد خوند و چون کار شیدا بود من اسم گروه رو گذاشتم گروه شیدا، که آقای برومند گفت: چرا شیدا گذاشتین، شیدا یعنی دیوانه! اون معنای شیدا رو گفت. من گفتم: آقا! به خاطر علی اکبرخان شیدا، آهنگ ساز معروف. از اون روز به بعد قرار شد که هر هفته اینها تولید بدن؛ هفته ای یک پیش در اومد، یک رنگ و یک تصنیف از اینها ضبط کردیم. بعدها که کارشونو تو گلچین هفته معرفی کردم، صاحب نام شدن و مردم فهمیدن که گروه شیدایی هم وجود داره و کم کم آوازه گروه شیدا به خارج از کشور هم رفت. این تاثیر رادیو بود دیگه.»
«یاد بعضی از نفرات» عنوان بخش دیگری از کتاب است که نظرات سایه را درباره افرادی چون به آذین، احمد کسروی، محمد جعفر محجوب، ابراهیم گلستان، اسلامی ندوشن و … می خوانیم و بخشی از این فصل نیز به گالیا، عشق جوانی سایه و خاطرات او اختصاص داده است که شعر «زود است گالیا! در گوش من فسانه دلدادگی مخوان» درباره اوست.
در بخش موسیقی نیز درباره شاهنامه و آواز، آواز ایرانی، جوانگرایی و رستاخیز در موسیقی ایران، چهره های برجسته موسیقی ایران، مشکلات موسیقی ایرانی و … سخن گفته می شود. در خلال صحبت ها به تاثیر نامطلوب رادیو و تلویزیون در قبال موسیقی ایرانی و لزوم تربیت موسیقیایی جوانان و بالا بردن سلیقه ها اشاره می شود. ابتهاج موسیقی ایرانی را برای درون انسان ایرانی می داند که برای انجام کاری در بیرون عاجز است: «یعنی شما از این موسیقی برای موسیقی جنگ نمی تونید استفاده بکنید. برای موسیقی کار نمی تونید استفاده بکنید؛ اونچه نفسانیات آدمی است، اون هم آدم ایرانی با اون خاطره و سابقه ذهنی، بله این موسیقی حالاتی از آدم ایرانی رو نشون میده… شما برای یه مجلس عروسی نمی تونید از این موسیقی استفاده کنید، برای این کارها ساخته نشده.»
جلد دوم کتاب با بحثهایی درباره شعر شروع می شود. بحث هایی همچون توصیه به شاعری جوان مبنی بر انجام کار خود و عدم اعتنا به تایید و رد دیگران و یافتن معیار برای خود، لزوم گفتن شعر در ایران، قافیه اندیشی، نکته هایی درباره غزل جوان ها، دفاتر شعر گم شده، طبیعت در شعر او، خاصیت آیینگی شعر فارسی، غزلسرایان برتر معاصر، موج نو، ورود جوان ها و تولد دیگر در شعر فارسی، شعر مدرن و …. از جمله مطالبی هستند که درباره آنها صحبت شده است.
در بخش دیگری از کتاب به نام «با شاعران»، هوشنگ ابتهاج درباره شاعران بزرگ ایران سخن می گوید: شاعرانی همچون رودکی، ناصر خسرو، سنایی، نظامی، خاقانی، مولانا، سعدی، حافظ، عبید زاکانی، اقبال لاهوری، ایرج میرزا، میرزاده عشقی، ملکالشعرای بهار، نیما، دهخدا، رهی معیری، نظام وفا، پروین اعتصامی، ژاله اصفهانی، عماد خراسانی، شاملو، اخوان، شفیعی کدکنی، و شاعران دیگر.
در بخشی با عنوان «از اینجا و آنجا» نیز درباره مسائل مختلفی نظیر فرهنگ، بیگانگی با فرهنگ، دموکراسی، مسجد شیخ لطف الله، سرمایه داری، هنر برای هنر، ابوالحسن خرقانی، آفت هنر، تجربه فقر و…. صحبت می شود.
کتاب همچنین دارای یک فهرست اعلام و یک آلبوم عکس منحصر به فرد ۲۰۰ صفحهای است که در نوع خود دیدنی و جذاب است.
دیدگاه شما