مجله کاشان نیوز- حسین طبسی*:
صدا از هیچ کس، از هیچ سو، از هیچ جایی نیست
شبی کابوسهایش تلخ ام و با من صدایی نیست
شبی پوشیده از برفم که گم کردست راهش را
در این کولاک، حتی از خودم هم ردپایی نیست
نه حتی زوزهی گرگی ست انبوه سکوتش را!
که حتا در گلوی شوم جغدش، مرغوایی نیست
چه غمگینتر شبی، تیرهتر از آه سیه روزان
برای گریه بغضی هست و چشمی هست و نایی نیست
رها در بیکسی، گم کرده مادر کودکی هستم
که با یادش مگر بیراهه ی نا آشنایی نیست
غم بیمقصدی آسانتر از بیناخدایی نیست
شبیه قایقی بی مقصدم، کش ناخدایی نیست
نه آغازیست راه رفتنم را و نه انجامی
که پایانی ندارد آنچه او را ابتدایی نیست
برابر هیچ راهی نیست این را دیر فهمیدم
چه بیهودست موسا بودنت وقتی عصایی نیست
شبی کابوسهایش تلخ ام و با من صدایی نیست
شبی پوشیده از برفم که گم کردست راهش را
در این کولاک، حتی از خودم هم ردپایی نیست
نه حتی زوزهی گرگی ست انبوه سکوتش را!
که حتا در گلوی شوم جغدش، مرغوایی نیست
چه غمگینتر شبی، تیرهتر از آه سیه روزان
برای گریه بغضی هست و چشمی هست و نایی نیست
رها در بیکسی، گم کرده مادر کودکی هستم
که با یادش مگر بیراهه ی نا آشنایی نیست
غم بیمقصدی آسانتر از بیناخدایی نیست
شبیه قایقی بی مقصدم، کش ناخدایی نیست
نه آغازیست راه رفتنم را و نه انجامی
که پایانی ندارد آنچه او را ابتدایی نیست
برابر هیچ راهی نیست این را دیر فهمیدم
چه بیهودست موسا بودنت وقتی عصایی نیست
*دبیرانجمن شاعران جوان کاشان
دیدگاه شما