کاشان نیوز ــ مهدی فرجی: من متولد شهری هستم که روحی به بلندای تاریخ و عظمتی همپای تمدن بشری دارد. قدم که روی این خاک میگذارم دلم میلرزد مبادا پا بر سفالینهیی نهم که پدران هنرمندم با رنج و عشق، عمر عزیزی پای پرداختنش کردهاند.
معنای هنر مگر چیست جز اینکه از دل طبیعت رنگ و نوا بیرون بکشی و با سرپنجههای لطیف ذهن و جسم، بر دیواره برهنه کوزهیی یا سطح سفید کاغذی نقش بسازی به شکرانه عشق، در زمانی که بشر در دشتها و کوهها بر سر پوستینی یا درخت خرمایی زوبین و تیغ به دست، قبیلهیی را به خون میکشد؟!
آری! پدران من نخستین هنرمندان روی کره خاکی بودند. نه به گفته من! به شهادت قاطع تاریخ! اکنون اما… خواستم چند سطری بنویسم مِنباب تشکر از هنرمندی خلاق که اتفاقا همنسل و همعصر من است و در همین کوچهی تنگ خاکی و در امتداد همین دیوارهای کاهگلی، کودکیاش را به دنبال شاپرکها دویده است، و همبغض همین جیرجیرکها، انگشت به سیم نواخته و صدایش از همین سکوت نمناک حاشیه کویر، به گوش مردم جهان رسیده است.
«محمد معتمدی» بچه همینجاست. همسایه دیوار به دیوار همین بیتفاوتیهای ماست. او در سال گذشته به عنوان بهترین موزیسین برگزیده سال 2013 انتخاب و معرفی شد.
ما به فرهنگ گذشته خود میبالیم. ما افتخار میکنیم بر خاکی قدم میگذاریم که کلیم، کمالالملک، رضا عباسی، محتشم، فیض، سهراب، صبا، رضا ورزنده، ملوک ضرابی، بیضایی، پری زنگنه و شیبانیها را پرورده است، اما با تک و توک جوانههایی که روزی باغ پربار هنر این مُلک را درختی تناور خواهند بود، به بهای همعصر بودن چه کردیم؟
رادیو و تلویزیونهای جهان خبر موفقیت «محمد» را به سرتاسر گیتی مخابره کردند، اما دریغ از پردهیی یا تراکتی که مردمان شهر خودش برای شادباش به خودشان و به بهانه تبریک به خودمان بر دیواری یا در معبری بزنند.
از نهادهای رسمی و رسانههای دولتی که سالهاست انتظاری نیست.
«معتمدی» نه مداح معروفیاست، نه شومن برجستهیی که بشود از قبَل او دهان باز کرد و گوش خلایق را پر کرد، هنرش هم که مدتهاست تقریبا در انزوای رسانه ملی و مغضوب است. اما ما که خودِخود مردم هستیم چه کردیم؟
بهرحال «محمد» را بهانه کردم تا از دریغ همیشگیام درباره فرزندان این آب و خاک بنویسم. نوازندهها، بازیگران، ادیبان، و نقاشان و خطاطانی که عطای زادگاهشان را به لقای شهرهای بزرگ بخشیدند تا اندکی قدر ببینند اگرچه نخواهند بر صدر بنشینند.
نوشته را با گلایه «کلیم کاشانی» هنگام ترک موطنش به پایان میبرم همچنان که با بیت او آغازش کردم:
کلیم آسایش و عیش وطن را برای اهل کاشان میگذارد
اجتماعی , اخبار , فرهنگ و هنر , یادداشت
شکوه و شکایتی از نامهربانی با هنرمندان این دیار
کی به عزیزی رسد یوسف نفروخته
محمد معتمدی، هنرمند خلاقی است که در همین کوچهی تنگ خاکی و در امتداد همین دیوارهای کاهگلی، کودکیاش را به دنبال شاپرکها دویده است، و همبغض همین جیرجیرکها، انگشت به سیم نواخته و صدایش از همین سکوت نمناک حاشیه کویر، به گوش مردم جهان رسیده است.
لینک خبر:https://kashannews.net/?p=27045
آخرین ارسال ها
-
نگاهی به نقاشیهای آذرخش فراهانی و پانیذ رفیعی مهر در گالری مریم
-
حذف تدریجی بازار سنتی کاشان
-
استرک ؛ تاریخی با زبان رمانتیک
-
چطور زرپاد امنیت معاملات طلا را تضمین میکند
-
بررسی کتابهای آزمون استخدامی مدرسان شریف (عمومی، اختصاصی و تخصصی)
-
برگزاری نخستین دوره آبانبار شناسی و معرفی گردشگری آبانبار در کاشان
-
نگاهی به نمایشگاه جمعی هنر در “گالری مریم”
-
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی
-
راعی از کجا آمد
-
به تفکراتی که قبول نداریم از بودجه نمیدهیم
آخرین ارسال ها
آخرین ارسال ها
-
نگاهی به نقاشیهای آذرخش فراهانی و پانیذ رفیعی مهر در گالری مریم
-
حذف تدریجی بازار سنتی کاشان
-
استرک ؛ تاریخی با زبان رمانتیک
-
چطور زرپاد امنیت معاملات طلا را تضمین میکند
-
بررسی کتابهای آزمون استخدامی مدرسان شریف (عمومی، اختصاصی و تخصصی)
-
برگزاری نخستین دوره آبانبار شناسی و معرفی گردشگری آبانبار در کاشان
-
نگاهی به نمایشگاه جمعی هنر در “گالری مریم”
-
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی
-
راعی از کجا آمد
-
به تفکراتی که قبول نداریم از بودجه نمیدهیم
دیدگاه شما