کاشان نیوز: نمایش سیاه بازی و موزیکال «مجلس شبیه خوانی ناز کنیز» که هر روز به غیر از شنبه ها رأس ساعت 18:30 در تماشاخانه سنگلج بر روی صحنه است روز سه شنبه 293/03/20 اجرای ویژه هنرمندان داشت.
این نمایش به نویسندگی محمد مختاری آزادفرد و کارگردانی داوود معینی کیا و بازیگرانی همچون آرزو نبوت، شیرین کاشفی، سمیرا سلیمی، ندا اصغری، مهناز کرباسچیان، محمدرضا مختاری آزادفرد، مهدی رحیمی سده، سید محسن میرهاشمی و با هنرمندی داوود داداشی رأس ساعت 18:30 در تماشاخانه سنگلج بر روی صحنه می رود
در این زمینه با داود معینی کیا کارگردان کاشانی این نمایش گفتگویی انجام دادهایم.
خودتان را معرفی کنید:
داوود معینی کیا هستم ملقب به «مرشد فرامرز» متولد 1368 دانشجوی رشته بازیگری در دانشگاه هنر معماری تهران،
از کی به نمایش روی آوردید و فعلاً به چه فعالیتی مشغول هستید؟
فعالیت حرفهای تئاتر را از سال 80 کردم، فعالیت تخصصی در نمایشهای آیینی سنتی بخصوص نقالی و سیاهبازی
در سیاه بازی و نمایش تخت حوضی از کجا شروع کردید؟
بعد از اجراهای شهرستان تصمیم گرفتم بیشتر در مورد سیاهبازی بدونم. خدمت استاد فتحعلی رسیدم و از صفر شروع کردم وبعد از ایشان افتخار همکاری با حسین کیانی و دکتر قطبالدین صادقی و بزرگان نمایش ایرانی را داشتم.
با توجه به تجربهای که دارید چه تفاوتی بین کاشان و تهران میبینید؟
تفاوتی در کارگردانی و ایده پردازی تئاتر در هیچ کجا وجود ندارد اما در کار فضای حرفهای و تجربی بسیار متفاوت است . پایتخت دنیای گستردهتری نسبت به شهرستان دارد و باید بهاصطلاح چیزی در چنته داشته باشی تا بتوانی میان خانواده بزرگ تئاتر تهران دیده شوی .بچههای شهرستان ازنظر دانش تجربه چیزی کمتر از بچههای پایتخت ندارند فقط شهرستانیها امکانات ندارند.
شما آدم موفقی در تئاتر هستید علت آنرا چه میدانید؟
من در مجلس سیاهبازی (ناز کنیز) سعی کردم نمایش ایرانی را به سمت تئاتر ایرانی ببرم که به گفته بزرگانی که نظارهگر کارم بودند موفق بودم. در مورد زبان نوشتاری متن و ایده پردازی صحیح و بازیگردانی نو در تئاتر سنتی تحقیق زیادی کردم.
چه کسانی در شما و کارتان موثر بودند؟
من کارم را با یاد پنج عزیز زندهیاد، «سعدی افشار»، «مرشد ترابی»، «محمود استاد محمد»، «مجید فروغی» و «رضا مندی» به صحنه بردم که هرکدام بر گردنم دیندارند، تقدیم کردهام به آقای نمایش ایرانی «دکتر داوود فتحعلی بیگی» . من بامرشد ترابی و سعدی افشار و رضامندی زندگی کردم و شب و روز با آنها بودم و لحظهبهلحظهاش تجربه بوده که بسیار طولانی هست و در این مقال نمیگنجند.
شما شاگرد خوبی برای استادان خود بودهاید، این را کارهایتان ثابت میکنند، نظر خودتان چیست؟
اهمیت استاد و شاگردی مانند پدر فرزندی میماند. شاگرد هر استادی باید بهگونهای عمل کند که باعث سرافکندگی استادش نشود و من افتخار میکنم که شاگردی استادانی را کردم که در حوضه کاری خود تک بودند همتایی ندارند و نخواهند داشت .
بزرگترین لحظه زندگیم زمانی بود که استاد فتحعلی بیگی بعد از دیدن کارم به صحنه آمدو گفت: افتخار یک استاد این است که شاگردش از او جلو بزند…هیچ حلوایی نشد استاد کار/تاکه شاگرد شکرریزی نشد.
رمز موفقیت را چه میدانید؟
هرکسی با تلاش و پشت کار به هرچه بخواهد میرسد و هر خواسته ای بهایی دارد …
گفتگو از مسعود نوری فرد
دیدگاه شما