کاشان نیوز– حمیدرضا سهراب زاده: چندروز پیش بنا به مشکلات جسمی مجبور بودم که در بیمارستان بهشتی بستری باشم که در آنجا با پیرمردی برخورد کردم که در تخت مجاورم بستری بود . از چهره پیرمرد میشد فهمید که دورانی بسیار پر تلاطم را پشت سر گذاشته.
ابتدا در بین گفتارش به ناگاه از حضور طولانیش در جبههها سخنی کوتاه گفت. من و هم تختی ام که جانباز جنگ بود ابتدا به صرف اینکه مریض است جدی نگرفتیم ولی کم کم به حرف درآمد و از حضور ۸ ساله اش در جنگ و هم رزمی با شهید احمد کاظمی و و چندین تن از فرماندهان بزرگ جبهه سخن گفت . از عملیاتهایی که به عنوان فرمانده گروهان و گردان و غیره در جاهای مختلف مرز خاطراتی برایمان تعریف کرد. مناطق مهم و سوق الجیشی که فقط جبهه رفتهها یا خاطرات جبهه خواندهها با آن مناطق آشنا بودند و میشناختند.
به پیرمرد نمی آمد که سواد چندانی داشته باشد. او از شرکت در جنگهای چریکی در مناطق کرد نشین و ضد کمله و نحوه اداره کردن جنگها و مواضع و غیره مطالبی شیرین و شنیدنی برایمان تعریف میکرد. از شرفیابیش در محضر امام خمینی و خامنه ای و مورد لطف قرار گرفتنش توسط ایشان و از اینکه او را در جبههها بنام عمو عباس یا بابا عباس میشناختند.
تنها دخترش که خود مادر بزرگی شده حضور ۸ سالهاش را در جبههها تصدیق کرد. عمو عباس بعد از جنگ که چندین مجروحیت و ترکش در بدن خود داشت به هیچکدام از توصیه ها و درخواست های بیناد جانبازان و سپاه برای دریافت درصد جانبازی و درجه نظامی پاسخ مثبت نداد و کار خدائیش را برای جبهه رفتن علت این مخالفت اعلام داشت و دارد.
او بنا به دلایلی کل اندوخته اش که زمین و خانه و غیره بود در طول حضور در جبههها از دست میدهد و هم اکنون با حقوق بازنشستگی که در اثر انجام کارهای نگهبانی و باغبانی بدست آورده در منزلی کوچک اجاره نشین است . او این وضیعت را شکرگزار بود و همواره شکر خدا را به زبان می آورد.
عمو عباس نجاری یکی از شاید هزاران رزمنده ایست که فقط و فقط برای رضای خدا و انجام تکلیف شرعی به جبهه رفت. از خداوند برایش طلب شفا و رحمت دارم.
من میشناسمش خیلی پیر مرد باصفایی بود چهار سال همرزمم بود عمو عباس نجاری قزاانی بعد از جبهه نگهبان دانشگاه کاشان بود تا روزی ک بازنشست شد جایی برای رفتن نداشت جز خانه دخترش که اوهم ۸بچه داشت انشالله که هر جاهست سالم و تندرست باشد
سلام یاد همه پیران جنگ را زنده کرد. من یاد عمو عباس خودم عباس یاوری تبار شهید عملیات قادر در کوهستانهای سدکان عراق افتادم. پیرمردی با صفا که همه گردانهای لشگر ۸ اذانهای این نازنین را بخاطر دارند برای همه شهدا و بقیه السیف صلوات
ای کاش قبل ازاینکه دیرشود ازخاطراتش بنویسند
سلامت باشی رزمنده
ممنونیم. واقعا بشکند قلمی که از سرگذشت غمبار پاره های دل خمینی(سلام اله علیه) ننویسد. بشکند دستی که قلمش استقامت و پایداری این اسوه های صبوری و استواری را نادیده بگیرد.
حضورچنین مخلصانی مایه مباهات است-خاطرم هست ۸سال پیش، مسولی راپست داده بودند که متهم به تمسخر رزمندگان منطقه محل سکونت خود بود-آری امام راحل فرمود نبادانقلاب بدست نامحرمان بیفتد --متاسفانه بعضی ها بعدجنگ انقلابی و رزمنده نماشده اند-
انقلاب اسلامی دراثر همین نیات پاک است که زنده مانده است وانشاالله پرچم اسلام برفراز بام جهان /سازمان ملل / به اهتزاز در خواهد امد .همچنین ازخبر نگار محترم تشکر میکنیم