کاشان نیوز-محمود ساطع: نخستین تعریفی که از شهر کاشان ارائه میشود، تاریخیگری آن است؛ کاشان شهری تاریخی است. موزه نیز در تعریف بهجایی گفته میشود که «مجموعهای از آثار باستانی و صنعتی و اشیاء باارزش را به معرض نمایش میگذارد.» ازاینرو کنار هم قرارگیری عناصر تاریخی و هنری شهر باعث شده کاشان را بهمنزلهٔ شهرـ موزهای بینظیر در کنار کویر مرکزی ایران به شمار آورند.
شهرموزهای که پاسداشت و نگاهداشت آن، نیازمند بازنگری جدی مناسبات ذهنی و زیستی ماست. ازچهرو که روزبهروز با تغییراتی نابایسته رو به انهدام و دگرگونی غیر عالمانه گذاشته است.
بازار، مساجد، معابر، خانهها، آبانبارها و برج و باروی شهر، تمامی یادگار نیاکانی است که با اندیشگیشان، آثار گرانبهایی از خود به یادگار گذاشتهاند. آثاری که بیش از هر چیز، نیازهای متنوع آدمیان را در اعصار پیشین برطرف کرده و علاوه بر وجود کارکردیشان، غنی از ظرافتهای هنرمندانه و هنروزانه نیز بودهاند. اعجابآوری گنبد و شبستان مسجد آقابزرگ، زیبایی مدرسه سلطانی، شکوه و ایستایی و عظمت مسجد جامع، طراحی و اجرا و همنشینی آب و درخت و سبزه و بنا در باغ فین، فنآوری ساخت خانهها و بناهای مسکونی و کارگاههای صنایعدستی همچون شعربافی و رنگرزی، بیشک ستودنی است. با گسترهای از خلاقیت انسانی که سبب شده هیچ بنایی، برگردان و کپی دیگری نشده و هرکدام، سرشار از خلاقیت و نوآوری منحصربهفرد خود باشند.
اگرچه در این حوزه، پارهای از سازمانها و ادارات شهری همچون میراث فرهنگی و شهرداری، وظیفهٔ اصلی و اساسی را بر عهدهدارند، اما واقعیت این است که بازنگری و اقدام و مراقبت و مسئولیت نگاهداری از شهر، به حضور همهٔ نیروهای اجتماعی بسته است.
علاوه بر حفظ گسترهٔ عمومی شهر، بناها و معابر آن، امروزه شمار فراوانی از سازمانها، ادارات و شرکتهای کاشان، این امکان را در خود دارند که بخشی از منابع و امکاناتشان را صرف گردآوری اسناد و میراث مادی و معنوی سازمان و نهاد متبوعشان نمایند. سازمان آب، شرکت برق، مخابرات، بیمارستانها و دانشگاه علوم پزشکی و شمار فراوانی از دیگر نهادهای رسمی و در رأس ایشان، شهرداری بایسته است با یاریگری و مشورت از نیروهای خلاق اجتماعی، بخشی از امکانات سازمان خود را صرف ایجاد موزههای تخصصی نمایند. اتفاقی که در بسیاری از شهرهای ایران هم چون یزد، اصفهان، کرمان، رشت، شیراز و تبریز رخداده است. امیدواریم سازمانها، شرکتها و مؤسسات دولتی و غیردولتی کاشان در این حوزه نیز، گامی فراخور نام شهرشان بردارند.
سازمانهای اداری گیلان با همیاری مردم منطقه به تأسیس موزه باشکوه میراث طبیعی و روستایی خود دستزدهاند. اهالی تبریز با توجه به تاریخ پرشکوه شهرشان در دورهٔ مشروطه، به تأسیس موزهٔ مشروطه اقدام کردهاند. در شهر یزد، سازمان آب به تأسیس موزهٔ آب اقدام کرده است. در کرمان، موزهٔ غیردولتی صنعتیزاده، گنجینهٔ بینظیری از آثار فرهنگی و هنری ایران و جهان را در خود به نمایش گذاشته است؛ و کیست نداند که آثار هنرمند بزرگ این روزگار، سهراب سپهری نیز در آن نگاهداری میشود. داغی که بر دل کاشان ماند؛ چراکه هیچگاه قدردان داشتههایش نبوده و نیست.
علاوه بر اینها میتوان از شمار فراوانی از شهرها و موزههای دیگر این سرزمین یاد کرد. ازجمله موزه مطبوعات کرمان، موزه ایلات و عشایر سنگسر و موزه سکه سمنان که با مشارکت و همدلی بخش خصوصی و دولتی فراهم آمده است. ازاینرو بایستگی دارد اهالی کاشان، کاشان را دریابند.
نیک میدانیم مشارکت اجتماعی، سطوحی از مدنیت، برابری و آزادیهای اجتماعی و داشتههای اقتصادی را میطلبد؛ اما میتوان با مدارا، کوشندگی، خویش کاری و همکاری فعالانه بر تراز مدنیت افزود و در احیاء و آبادانی بایستهٔ شهر مؤثر شد. به یاد بیاوریم یک واقعیت تام اجتماعی وجود دارد و آن این است که هیچ بوم و بری، بیحضور کارآمد مردمانش، به کارآمدی نخواهد رسید. امید بایستگیها و شایستگیهای شهر ـ موزهٔ کاشان را دریافته و در ارجداشت و افزونی داشتههایش گامی فرا پیش نهیم.
ربع قرنی می شود یک دل سیر در خیابان ها و کوچه های خاطرات تلخ و شرینم پرسه نزدم. همان چند نوبت انگشت شمار به ملاحظات و محذورات و ناگزیری دستی به دیوار خاطره ها زدم و برگشته ام. نوشته محمود عزیز مرا برد به روزهای شهرگردی برای پیدا کردن میراثی که چیزی نمانده بود از ان ها و بعد سرکج کردن های محمود و خون دل خوردن های او برای ثبت و مرمت و ... تا حالا بشوند بخشی از این شهرموزه. نسل امروز و ایندگان باید بدانند سپیدی زودرس موهای نازنینت حجتی است بر عشق نسل و خود نوعی ت برای تاریخ و میراثی که هنوز خیلی ها که باید وقعی به ان نمی گذارند.