کاشان نیوز- امیرحسین ایزدپناه*:
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
مقدمهی یکم:
شاهنامهی فردوسی، به دلایل گوناگون (که احتمالاً در این یادداشت، – متأسفانه – مجال زیادی برای تبیین آن وجود ندارد)، اثری چند وجهی، شگفتانگیز و درخور توجّه است. «شاهنامه»، دریایی ژرف و پهناور است که بهتر است هر پارسی زبان، در طوفانهای فرهنگ سوز ِ روزگار، کشتی «اندیشه» را اندرون آن انداخته و گوهرهایی ( هویت فردی و جمعی، تاریخ، اسطوره، حماسه، پهلوانی، دادگری، یکتاپرستی، خردورزی، میهن دوستی، زبان، فرهنگ، هنر، جفرافیا، فلسفه، آیین و…) برای زندگیاش شکار کند.
از میان خیل شواهدی که میتوان برای اهمیت شاهنامه برشمرد، به جملهای کوتاه و پر نغز، از «دکتر میرجلالالدین کزازی» بسنده میشود: «راستی را، اگر شاهنامه نمیبود، ما آنچه هستیم نمیتوانستیم بود و همانند تیرهها و تبارهایی دیگر، در سایههای ِ دامنگستر ِ تاریخ، و گَردهای ِ گیتینورد ِ گسسته نشانی و شکسته نامی، گم میشدیم و از یادها میرفتیم و بر بادها.!»(۱)
مقدمهی دوم:
پژوهش روی شاهنامه، مانند هر متن تاریخی و کهن دیگر، دشوار است. در دسترس نبودن نسخههای دستنویس دست اول، اِعمال سلیقه یا سانسور حکومتهای مختلف موافق یا مخالف فردوسی در طول تاریخ، دستبردهای ادبی و نگارشی کاتبان مختلف شاهنامه به دلایل مختلف و افزودن بیتهای الحاقی، و دشواریها و تغییرات زبان و فرهنگ فارسی در طول تاریخ، از جمله دلایلی است که باعث شده است، هم اکنون نسخههای متفاوتی از شاهنامه در دسترس ما باشد. از نسخههای قدیمی مشهور شاهنامه، میتوان به نسخههای «کلکته» ، «لندن» ، «مسکو» ، «فلورانس» و «ژول مول» اشاره کرد. البته در دوران معاصر، پژوهشهای تحسین برانگیزی روی شاهنامه صورت گرفته که – به گواه کثیری از شاهنامه پژوهان- شاید بتوان شاهنامه به تصحیح «دکتر جلال خالقی مطلق» را دقیقترین شاهنامهی حال حاضر دانست.
تصحیح «دکتر محمد دبیر سیاقی»، «دکتر مجتبی مینوی» ، «دکتر فریدون جنیدی» و «دکتر میر جلالالدین کزازی» از دیگر کارهای ارزشمند شاهنامه پژوهی است. البته مخاطب عام، میتواند از این دشواریهای ادبی عبور کند و با – هر نسخهای از – شاهنامه ارتباط برقرار کند، بخواند، بکاود، بفهمد و لذت ببرد.
هدف این یادداشت، معرفی دو کتاب پیرامون شاهنامه است؛ پس نباید سخن به درازا کشاند. با توجه به دو مقدمهی بالا یعنی درک اهمیت شاهنامه برای ما و سهلالوصل نبودن شاهنامه پژوهی، باید از پلهای واسط برای رسیدن به درون مایهی شاهنامه بهره گرفت. دو کتابی که در ادامه به اختصار معرفی میشوند، دو نمونه از این دست آثار هستند.
برگردان ِ روایت گونهی شاهنامهی فردوسی به نثر
برای درک بهتر درون مایهی شاهنامه، به نظر میرسد، ابتدا باید ظاهر متن را فهمید.
متن شاهنامه، (حدود پنجاه هزار بیت و در قالب مثنوی) بعد از پیشگفتارها و ستایشهای آغازین فردوسی، شامل روایتها و داستانهای زندگی ِ فردی و جمعی ِ مردم، به ویژه پادشاهان و پهلوانان اسطورهای و تاریخی ِ ایران ِ باستان است که از نخستین پادشاه یعنی «کیومرث» آغاز شده و با حملهی تازیان و شکست «یزدگرد» و برچیده شدن دودمان ساسانی به پایان میرسد.
دروازه ورود به فهم بهتر این روایتها، خواندن و درک اولیهی آنهاست. از آن جا که خواندن و فهمیدن شاهنامه، به هر حال دشواریهایی دارد، میتوان برای شروع، داستانهای آن را به نثر خواند. روشن است که بهرحال در شاهنامه با «داستان» مواجه هستیم، خوانش این داستانها، برای علاقهمندان به ادبیات، لذتبخش خواهد بود؛ به ویژه وقتی خواننده با داستانهای پرتعلیق و پرکشش، مواجه میشود، شگفتزده خواهد شد وقتی در لابلای آنها، به مطالبی بر بخورد که فردوسی نقل کرده ولی در هزارتوی تاریخ ما گم شده و در سدههای بعد، توسط دیگرانی از دیاری دیگر، کشف و با هنرمندی بازپروری شده است. (البته اشتراکات اسطورهای فرهنگهای ملل مختلف، هم بخشی از علت آن میتواند باشد.)
در کتاب « برگردان ِ روایت گونهی شاهنامهی فردوسی به نثر» نوشتهی «دکتر سید محمد دبیر سیاقی» یکی از بهترین به نثر درآوردنها از شاهنامه را شاهد هستیم. دبیرسیاقی (که از اقبال نامیمون ما، روح بلندش مهرماه همین امسال به آسمان پرکشید)، دکترای زبان و ادبیات فارسی داشت و آثار ادبی ارزشمندی به تالیف و تصحیح درآورده بود. از جملهی این آثار، تصحیح شاهنامه توسط ایشان بر اساس نسخه کلکته است که چند نوبت هم چاپ شده و کتاب « برگردان ِ روایت گونهی شاهنامه ی فردوسی به نثر» بر اساس آن، تنظیم شده است.
دبیرسیاقی در این برگردان، بر آن بوده است که از ارزش محتوایی ابیات و داستانهای شاهنامه، کاسته نشود و در عین حال، خواننده را به آسانی به درک متن نزدیک کند. بنابراین، کتاب، نثری ساده و روان و قابل فهم دارد. یعنی ترجمهی کلمه به کلمهی ابیات نیست (که در این صورت ممکن بود گاهی خواننده را به ابهام بیندازد) ولی از اصل داستان هم چیز مهمی از قلم نیفتاده است و این ارزش کار دبیرسیاقی را میرساند.
کتاب با پیشگفتاری کوتاه از دبیرسیاقی آغاز میشود که در آن به اجمال به اهمیت شاهنامه خوانی برای «هر ایرانی» و همچنین به توضیحاتی مختصر دربارهی کم و کیف روند چاپ کتاب و محتوای آن، اشاراتی رفته است.
فصل بعدی کتاب، دربارهی زندگینامهی فردوسی است؛ روایتی کوتاه ولی منسجم و تا آن جا که گزارشهای تاریخی اجازه داده متقن، از زندگی پر پیچ و خم فردوسی، استفادهی او از خداینامهها و شاهنامه های پیش از خود و هم عصری او با سلطان محمود غزنوی. در این بخش، نویسنده کتاب تا آنجا که توانسته از خود ِ کتاب شاهنامه شواهدی برای استحکام سخن خود بیان داشته است که ارزش پژوهشی کار او را میرساند. در این بخش همچنین برخی افسانههای نادرست دربارهی فردوسی و شاهنامه به ویژه در ارتباط با سلطان محمود، روایت و نقد شده است.
دکتر دبیر سیاقی در دیگر کتاب خود به نام «زندگینامه فردوسی و سرگذشت شاهنامه» به طور مجزا و مفصل درباره حکیم طوس، سخن رانده است.
بعد از این دو فصل کوتاه مقدماتی، چکیدهای از مقدمه منظوم شاهنامه، در دو صفحه به نثر درآمده و در پی آن و از فصلهای پسین، برگردان نثرگونهی شاهنامه آغازیدن گرفته است. این بخشها در ۷۷ فصل منثور تنظیم شده و تمام شاهنامه از پادشاهی کیومرث تا پادشاهی یزدگرد را در برمیگیرد.
خواننده با خواندن این کتاب منسجم و روان، به آسانی و با زبانی گویا، با روایتهای شفاهی و اسطورهای تاریخ سرزمین خود؛ پادشاهان، پهلوانان و بزرگان آن و خرده فرهنگها و خرده آئینهای بومی و باستانی ایران باستان، آشنا میشود. با این کتاب، دروازه ورود به شهر شاهنامه گشوده میشود و دیگر با خود خواننده است که در آن شهر، چه بخواهد!
کتاب « برگردان ِ روایت گونهی شاهنامهی فردوسی به نثر» نوشته «دکتر سید محمد دبیرسیاقی» در ۵۵۰ صفحه و توسط «نشر قطره» منتشر میشود و تاکنون به چاپ شانزدهم رسیده است. روی جلد کتاب تصویری سایه روشن از فردوسی را داریم و در پشت جلد هم، توضیحاتی در باب اهمیت شاهنامه و ویژگیهای کتاب، نوشته شده است.
۱-(نامهی باستان، جلد اول، نوشته دکتر کزازی، صفحه ۶)
—————————————————
* این یادداشتی ساده از سوی یک مخاطب علاقهمند به شاهنامه (و فرهنگ و ادبیات و زبان فارسی) و نه نگاهی تخصصی به آن، است. قلم فرسودن در مسیر پر تلاطم شاهنامه، نیازمند دانش و تجربهای افزون از اینهاست. کارشناسان زبان و ادبیات فارسی، سستی و کاستی احتمالی متن را ببخشایند. و پوزشی صمیمانه از حکیم طوس! که حق مطلب در مورد او آن چنان که باید ادا نشد و نیز اگر شمار واژگان تازی این متن بر واژگان پارسی، پیشی گرفت!
دیدگاه شما