عليرضا بهداد- در حالي که کشورمان در حال جنگ بود، ارز نبود و درآمد نفتي هم کاهش پيدا کرده بود، چه حسي باعث مي شد که شما به فکر توسعه باشيد. يعني با آن همه درگيري که دولت داشت ولي حس توسعه گرايي به توسعه ستيزي تبديل نشد. چرا آن زمان کسي نگفت نان شب مردم واجب تر از توسعه است؟ چه ديدگاهي وجود داشت که ايجاد فولاد مبارکه را در اولويت قرار مي داد؟
اگر فولاد مبارکه نبود ممکن بود شما سالانه نصف درآمد ارزي را هم پرداخت کنيد و نتوانيد فولاد مورد نياز کشور را تامين کنيد بنابراين توسعه لازم بود. يا مثلاسنگ آهن را تا زماني که توليد نشده بود، نمي توانستيد به راحتي از بيرون هم تامين کنيد. الان که توليد مي شود مي توان از بيرون هم تامين کرد البته الان واقعا وارداتي در اين زمينه نداريم. اگر بگويم هزينه اي که براي فولاد مبارکه شده به اندازه شش برابرش به کشور برگردانده شده اغراق نکرده ام، ضمن اينکه از نظر صنعتي کشور را ارتقا داده است و الان بخش صادرات خوبي دارد. يک زماني ما فولاد توليد مي کرديم و براي توليد يک تن فولاد مجبور بوديم به اندازه 80 درصد قيمت آن ارز پرداخت و از خارج مواد وارد کنيم. الان به استثناي ذوب آهن که مشکل کک دارد بقيه واحدها ارزبري زير 10، 12 درصد دارند و ارزي به آن صورت مصرف نمي کنند ضمن اينکه مهندسان ما در صنعت فولاد مدعي هستند.
براي امر توسعه فولاد مبارکه از مقامات بالاهم پيگيري مي شد؟
بله شديدا. آقاي هاشمي که رييس مجلس و آقاي موسوي نخست وزير بودند بدون اغراق به صورت هفتگي کار را پيگيري مي کردند. هر جا مشکلي داشتيم مراجعه مي کرديم و برايمان حل مي کردند.
چند درصد فولاد مبارکه در دوره آقاي محلوجي پيش رفته بود؟
آن زمان هنوز فولاد مبارکه راه اندازي نشده بود.
آقاي مهندس موسوي در مناظره شان اعلام کردند در زمان دولت بنده 80 درصد کار انجام شده بود.
بله، اين حرف درست است و اغراق نيست، به دليل اينکه آقاي محلوجي قبل از آن هم در دولت حضور داشتند. ايشان حتي زماني که در مجلس هم بودند به اين کار کمک مي کردند. در زمان آقاي هاشمي کم کم حرکت ها براي راه اندازي شروع شد.
همکاري دوباره با محلوجي و پرونده سازي بعد که آقاي محلوجي وزير شدند و همکاري شما با هم دوباره شروع شد اوضاع چگونه بود؟
در دوره اي که آقاي محلوجي مي خواست وزير شود از من خواستند با توجه به اطلاعاتي که دارم برنامه اي تهيه کنم، البته از چند نفر ديگر هم اين کار را خواستند. من يک برنامه خلاصه تهيه کردم. در آن زمان يک اتفاق خيلي بد افتاد و آن اين بود که کسي که نمي دانم نامش را چه بگذارم گفته بود در آلومينيوم سوءاستفاده شده و کار تا جايي پيش رفت که مي خواستند بنده را بازداشت کنند که به فضل خدا نتوانستند و بعد که آقاي محلوجي وزير شدند آنها اصرار کردند و اين مورد را مطرح کردند و من خودم حاضر شدم داوطلبانه بروم.
هنوز هم معتقدم که اين تهمت سياسي بود و هيچ مدرکي براي گفته شان نداشتند؛ ولي چون مي خواستند به آقاي محلوجي ضربه وارد کنند به من تهمت زدند. البته من اين را تا به حال جايي مطرح نکرده ام. هدف آنها اين بود کاري کنند که آقاي محلوجي راي اعتماد نگيرد، ولي خوشبختانه موفق نشدند.
ظاهرا تا دو سال اول به شما اجازه کار ندادند؟
خير، دو سال پرونده در دادگاه در جريان بود و خودشان هم مي دانستند اين يک بازي است.
کارتان را با چه پستي شروع کرديد؟
با پست معاونت بازرگاني شروع کردم و بيشتر به آقاي محلوجي در زمينه هاي مختلف کمک مي کردم. آن زمان چون ارز محدود بود و بايد بين واحدها توزيع مي شد سمت معاونت بازرگاني کاري حساس بود. بعد از معاونت بازرگاني که بحث ادغام بخش معدن و اکتشاف پيش آمد من مسوول اين سه بخش شدم. اگرچه مي گفتند اينها با هم سنخيتي ندارند، ولي حوزه بازرگاني آرام شده بود و اوضاع ارز بهبود پيدا کرده بود.
سازمان زمين شناسي در چه وضع و حالي بود؟
زير نظر بخش اکتشاف بود.
آغاز خصوصي سازي پس آن زمان زمين شناسي زير نظر معاون وزير نبود؟
زير نظر وزير بود ولي معمولامعاون اين کار را انجام مي داد. در آن زمان، خصوصي سازي معادن تعريف وسيع تر و دست و دلبازتري از معادن بزرگ داشت چون در آن زمان به هر معدني، معدن بزرگ مي گفتند در حالي که من وقتي به بخش معادن وارد شدم خيلي از تعريف ها را اصلاح کرديم و موارد انگشت شماري از معادن آن روز را به عنوان معادن بزرگ شناختيم. البته شوراي عالي معادن اين کار را مي کرد ولي به هر حال بخش خصوصي توانست يک مقدار بيشتر درگير شود. به نظرم اين کار ادامه پيدا کرد اگرچه دو سه بار تلاش کردند کوچک و بزرگ را تعريف کنند اما همان روش ادامه داشت. ما مهندسي ناظر معادن را راه اندازي کرديم که معادني که به بخش خصوصي واگذار شده حتما بايد يک ناظر از طرف دولت داشته باشد که او از اوضاع معدن گزارش بدهد.
نظام مهندسي هم نداشتيد؟
خير، آن را هم درست کرديم و ادامه پيدا کرد. نحوه بهره برداري از سنگ هاي تزئيني را تغيير داديم. يعني بهره برداري از سنگ هاي تزئيني به روش مدرن را راه اندازي کرديم.
چه کسي اين مشاوره ها را مي داد که به مرحله اجرا مي رسيد؟
ما اطلاعات مي گرفتيم و مشورت مي کرديم و در وزارتخانه مطرح مي کرديم و به صورت جمعي به يک نتيجه واحد مي رسيديم.
آقاي مهندس منظورم اين است که آن زمان چه اتفاقي افتاده بود که همه چيز با هم جور بود؟ چه فضايي به وجود آمده بود که افرادي نظير شما، دکتر بانکي، بهکيش، شمس اردکاني، احمدزاده، خانم دکتر خوارزمي و … در اين وزارتخانه گرد هم آمده بودند؟
اين افراد حرف هاي خاص اجتماعي داشتند که به درد بچه هاي ما مي خورد. آقاي ميرزايي خودش در ارتباط با سازمان برنامه و بودجه بود. يا مثلاآقاي دکتر بهکيش يک اقتصاددان صاحب حرف است و اظهارنظر اين افراد در جلسه شوراي معاونين خيلي موثر بودو باعث مي شد که ما صرفا روي يك نقطه متمرکز نشويم و خانم دکتر خوارزمي هم همينطور. به هر حال سمينارهايي که آنان مي گذاشتند مخصوصا در زمان صادرات فولاد خيلي كمك كرد که اين صادرات سازماندهي شوند. خانم خوارزمي به ما نحوه برخورد با مردم و مشتري در کار صادرات را ياد مي داد. الان هم فولاد همان روش را دارد، به اندازه نياز ارزي جنس صادر مي کند تا به دلار نقد وابسته نباشد و واقعا هم نيستند.
ديدگاه اول مربوط به آقاي محلوجي بود چون آقاي محلوجي اگر کساني را پيدا مي کرد که در امور مختلف وزارتخانه قوي بودند و قبولشان داشت با آنها کار مي کرد و معمولابه آنها اختيار کامل مي داد. ديگر اينکه ايشان ديد وسيعي داشت، بنابراين به بچه ها ميدان مي داد. از همه مهم تر اين بود که ما دسته جمعي کار مي کرديم يعني هميشه دور هم جمع مي شديم و مشورت مي کرديم. اين چند مورد که عرض کردم از جمله موارد اصلي بود که درانجام فعاليت هاي وسيع وگسترده وزارتخانه موثر واقع مي شد و اغلب به نتيجه مثبتي مي رسيد. ادعايي ندارم ولي من بيشتر اين کار را مي کردم و دوستان را جمع مي کردم.
شما و آقاي علي ميرزايي کساني بوديد که به راحتي در دفتر آقاي محلوجي رفت و آمد داشتيد؟
آقاي ميرزايي يک مقدار ديرتر آمدند؛ زماني که من در فولاد بودم ايشان معاونت نيروي انساني فولاد بودند. ما با هم راحت حرف مي زديم و مشورت مي کرديم البته نه اينکه جلسه تيمي و شبانه داشته باشيم. تعصبي هم روي تصميمي که گرفته بوديم نداشتيم و اگر کسي اظهارنظري مي کرد و مي ديديم درست است قبول مي کرديم.
آغاز مکانيزاسيون در معادن به هرحال برگرديم به زماني که در وزارتخانه بودم! به منظور بهره برداري بهينه از معادن سنگ ساختماني انفجار را ممنوع کرديم و سيم برش را آورديم. تعدادي کارخانه هاي نمونه سنگ وارد کشور کرديم که سنگ را به صورت مدرن تري فرآوري کند. اين کارخانه ها در نيريز و در کاشان و اليگودرز لرستان ايجاد شدند و الگويي شد براي اينکه بخش هاي خصوصي هم کار ما را ادامه بدهند. به اين ترتيب معدن تقريبا سروساماني گرفت. اين فعاليت ها در همه جا بود؛ در زمين شناسي و اکتشاف و معدن و اين موضوع باعث شد فعاليتي جدي شروع شود.
آقاي محلوجي به نوعي در دولت آقاي هاشمي سوگلي وزرا بودند؟
بله، اين طور مي گويند. خب آقاي محلوجي تصميم گير بود و کار را معطل نمي کرد. مثلادر مورد فولاد مبارکه کارهايي انجام شد که شايد اگر کسان ديگري براي تصميم گيري در آن زمان بودند کارها هنوز هم روي زمين مانده بود.
قابل توجه مديران امروز در فولاد مبارکه بعد از بسته شدن قراردادها سه قرارداد عمده و کليدي هنوز بسته نشده بود. يکي بخش احياي مستقيم بود، يعني سنگ آهن در اين بخش بايد تبديل به گندله و گندله تبديل به آهن اسفنجي مي شد و بعد تحويل فولادسازي مي گرديد که در اين ميان پروسه تبديل گندله به آهن اسفنجي وجود نداشت. دو تا از قراردادهاي اتوماسيون هاي اصلي واحد فولاد مبارکه هم بسته نشده بود؛ يکي اتوماسيون ذوب و ريخته گري و ديگري اتوماسيون نورد بود. اتوماسيون نورد به ماجراي تحريم اوايل انقلاب برخورد کرد تا اينکه در زمان آقاي موسوياني يکسري پيگيري ها انجام شد در آن زمان من و يک گروه مامور شديم به آلمان برويم. من به دليل اينکه قبلادر ASP کار مي کردم چند نفر از مديران زيمنس را مي شناختم البته آنها کمک زيادي نکردند ولي به هر حال همين که آنجا جواب سلام ما را مي دادند خودش يک قدم بود. آقاي دکتر نواب هم سفير ايران در آلمان بودند که ايشان هم کمک خوبي به ما کردند. بالاخره اعضاي زيمنس را قانع کرديم که اتوماسيون را به ما بدهند، در آنجا شرايط طوري است که اگر کسي ببيند منحصر به فرد است و رقيبي ندارد مي تازاند و سعي مي کند شرايط را به نفع کند. خوشبختانه آنها چنين نکردند و در اين مورد هم با ما همکاري کردند. بعد بايد براي بستن قرارداد تصميم گيري مي شد. من به آقاي موسوياني گفتم تکليف چيست؟ ايشان به من گفتند شما براي امضاي قرارداد اختيار تام داريد، و من قرارداد را امضا کردم و تکليف اتوماسيون روشن شد. اگر امروز کسي بخواهد اين کار را انجام بدهد ممکن است چندين ايراد هم بگيرد؛ ولي آن زمان فکر مي کنم بهترين تصميم گرفته شد يا مثلادر مورد کوره هاي احياي مستقيم بايد بگويم که اين کوره ها در زمان مرحوم نيلي به مناقصه گذاشته شد و دو شرکت کورفينجنرينگ و فوستالپين شرکت کردند. فوستالپين مي خواست روش HYL را بدهد و کورفينجنرينگ روش ميدريکس را. اينها با هم قابل مقايسه نبودند، در اين بين يکي از ايراني هايي که با آن سيستم کار مي کرد و نامش را نمي برم و اميدوارم خداوندايشان را حفظ کند به ما کمک کرد، زيرا کورفينجنرينگ بيش از ششصد ميليون مارک قيمت داده بود و ازشرکت رقيب هم به دلايل فني قصد خريد نداشتيم؛ چون کارشناسان آن را تاييد نمي کردند. در همين گير و دار آن آقا به ما گفت يک شرکت ژاپني حاضر است عين اين کار را به شما بدهد. ما اين کار را بدون اينکه اعلام کنيم متوقف کرديم. آن گروه را آورديم و يک جلسه محرمانه گذاشتيم؛ البته وزير در جريان همه امور بود. در اين مورد آقاي موسوياني در راس کار بودند و مرحوم نيلي دنباله کار را ادامه دادند. وزير به ما مجوز داد و ما با آن شرکت در يکي از شهرهاي اروپا ديدار محرمانه اي را انجام داديم و چون ترديد داشتيم گفتيم PBG (ضمانت نامه) به جاي 10 درصد، بايد 20 درصد باشد که پذيرفتند. چون نگران اين بوديم که ميدريکس ادعاي حقوقي بکند تصميم گرفتيم اين جلسه محرمانه باشد تا قرارداد امضا شود. تا جايي که خاطرم هست قرارداد با مبلغ 480 ميليون مارک امضا شد و از همه مهم تر اين بود که ژاپني ها پذيرفتند در يک روز مشخص اين مبلغ تبديل به دلار شود. جالب اينکه يکي از مديران مجرب و زبده بانک مرکزي به نام آقاي معنوي راد پيشنهاد ارزنده اي داد که اگر اين مبلغ را به دلار تبديل کنيد بهتر خواهد بود؛ چون دريافت هاي ارزي بانک بيشتر به صورت دلار بوده و قيمت مارک متغير است. که چنين کرديم. آن زمان مارک در ضعيف ترين دوران خود بود و شايد هم توصيه دوستان بانک مرکزي به دليل قيمت پايين مارک بود. خلاصه پنج واحد «مدول احياي مستقيم» مربوط به فولاد مبارکه با يک رقم 180 ميليون دلار تمام شد. عنايت داشته باشيد که در حال حاضر با توجه به اينکه طبق آن قراردادحق امتياز ساخت روش «ميدرکس» (احياي مستقيم) براي شرکت ايريتک اخذ شد يعني ايريتک با اين امتياز مي تواند بدون هيچ گونه دغدغه اي اجراي پروژه هاي ساخت کوره هاي احياي مستقيم را به عهده بگيرد و با اين امتياز توانست واحدهاي بعدي مثل طرح زمزم اهواز را با همين روش بسازد يا بهتر بگويم الان که در داخل کشور ساخته مي شود معمولابيش از اين ارزبري دارد و هنوز فکر مي کنم ارزبري ميدرکس در ايران حدود40 درصد است. مي خواهم بگويم نحوه خريد در آن زمان و اثر تسعير ارز از جمله اتفاقات خوبي بود که موجب شد خريدهاي خيلي مناسبي انجام شود. به اين صورت واحدهاي ميدرکس تهيه و مبارکه هم کامل شد.
چالشي به نام ارز مشکل تامين ارز همواره يکي از چالش هاي مهم بر سر راه توسعه صنعتي بوده. آن زمان که شما در وزارت معادن و فلزات حضور داشتيد، مشکل ارز در چه حدي بود؟
مشکلات خيلي زيادي داشتيم.
چطور اين مشکلات حل مي شد؟ چون خيلي ها امروز فکر مي کنند شما در آن دوره وفور نعمت داشته ايد و اوضاع بد اقتصادي مختص دوره آنهاست!
زماني بود که کل ارز تخصيصي به تمام توليدي ها و صنايع و نيرو و کشاورزي به 5/4 ميليارد دلار در سال نمي رسيد و با همين ميزان کل امور اداره مي شد.
قيمت دلار آن زمان چقدر بود؟
دلار هفت تومان بود. اما کم کم به نرخ ترجيحي و ارز رقابتي روي آوردند. ارز رقابتي از 120 تومان به 60 تومان رسيد واختلاف ارز پيدا شد و يکي از کارهايي که در آن زمان انجام شد اين بود که سخت ترين و دشوارترين صنايع مملکت که معادن و فولاد بود همه ارزهاي مورد نياز خود را با ارز آزاد تامين مي کرد. کار ديگري که انجام شد اين بود که ما ارزبري واحدها را مشخص کرديم، مثلاگفتيم براي فولاد و مس چه ميزان ارز مصرف مي شود بعد شروع کرديم به تدريج اينها را محدود کرديم. خاطرم هست يک زماني که قيمت فولاد در خارج حدود 230، 240 دلار بود ارزبري حدود 120 دلار داشت و کم کم به 30، 40 دلار رسيد. اين در حالي بود که قيمت فولاد بالامي رفت. در همان دوران کارخانه هاي نسوز راه اندازي شد؛ زيرا واردات نسوز ارزبري سنگيني داشتند. اوايل انقلاب ما حجم زيادي از سنگ آهن موردنياز را از خارج وارد مي کرديم؛ البته مقداري را از معدن سنگ آهن کودرموخ هند مي آورديم که اين معدن متعلق به ايران بود؛ يعني قبل از انقلاب ايران سهامدار عمده آن بود و بعد از انقلاب آن را واگذار کردند. سنگ آهن سال هاي زيادي به کشور وارد مي شد؛ ولي معادن چادرملو و گل گهر که راه افتاد ارزبري فولاد کم شد؛ اما در حال حاضر براي کک ضعف داريم و واردکننده هستيم که ارزبري قابل توجهي دارد. همزمان بخش معدن هم شروع به فعاليت کرد، کارهايي در بخش معدن انجام گرفت که مي تواند ماندگار باشد؛ اگرچه اين کارها در دو سه جمله بيان مي شود؛ اما سال ها طول کشيد تا به بهره برداري رسيد.
روايتي از چگونگي بازسازي ساختمان وزارت يکي از اقدامات بحث برانگيز زمان آقاي محلوجي، بازسازي ساختمان اين وزارتخانه در خيابان سميه بود. اين کار پيشنهاد چه کسي بود؟
يک تصميم جمعي بود. مرحوم مقتدايي مسوول ساخت و ساز بود؛ اما اين سنگ ها از معادن مختلف آورده مي شد و خود آقاي مهندس محلوجي مايل به اين کار بود. هر طبقه از اين وزارتخانه معرف يکي از سنگ هاي کشورمان است. يکي از کارهاي ماندگار ديگر روش بهره برداري از معادن بود که خيلي درباره آن مقاومت و جوسازي شد و با اينکه مدت ها وقت اکثر کارشناسان و مسوولان وزارتخانه را گرفت؛ اما کم کم معدنکاران به اين نتيجه رسيدند که اين کار به نفع شان است.
منظورتان از مقاومت چيست؟
آنها براي استخراج سنگ از مقداري مواد منفجره استفاده مي کردند تا يکباره بتوانند 20، 30 کاميون سنگ استحصال كنند، منتها حداقل نيمي ازسنگ هاي به دست آمده در اثر انفجار خرد و شکسته مي شد و معدن صدمه مي خورد تا اينکه کم کم روش استفاده ازسيم برش جا افتاد و روش انفجار محدود و بعد ممنوع شد. کار ديگري که انجام شد اين بود که ما چند مجتمع بهره برداري سنگ درست کرديم؛ مانند نيريز. وقتي در نيريز از آنها خواستيم که از روش سيم برش استفاده کنند همه مقاومت مي کردند که اينجا برق و جاده ندارد و مشکل است. ما از شرکت هاي معدني که معادن را به بخش هاي خصوصي واگذار کرده بودند، کمک گرفتيم و جاده ساختيم و شبکه برق فشار قوي احداث و به طور کلي زير بناهاي لازم را براي استفاده از سيم برش فراهم کرديم.
هزينه اين کار را از کجا تامين مي کردند؟
اين شرکت ها از فروش معادن و بهره برداري هايشان پول و اعتبار و سرمايه گذاري هاي خوبي داشتند و کارهاي جاده سازي و برق کشي را تا معادن انجام دادند تا سيم برش ها قابل استفاده باشد. معادني مانند نيريز، حاجي آباد، ده بيد اين گونه مجهز شدند و بهره برداري هاي سازمان يافته اي انجام شد. کار ديگري که در زمان معاونت معدني بنده انجام شد، واگذاري معادن مواد اوليه کارخانه ها به خودشان بود. تا جايي که در خاطرم هست حدود 1800 تا 2هزار معدن واگذار شد.
ادامه دارد
عكس: آكو سالمي
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد، شماره 2853
اجتماعی , گفتگو
گفت و گو با علي شکرريز، معاون وزير صنايع در دهه 60 مطرح شد-قسمت دوم
بومی سازی صنعت کلیدی
لینک خبر:https://kashannews.net/?p=16237
نظرات
دیدگاه شما لغو پاسخ
آخرین ارسال ها
-
گزارش تصویری تخریب آثار تاریخی مدرسه و مسجد سلطانی کاشان!
-
پیش بینی هواشناسی و توصیههایی برای کشاورزان دشت کاشان
-
هر سه شنبه آران و بیدگل را در قاب تلویزیون استانی ببینید
-
نگاهی به نقاشیهای فهیم کاشانی در گالری هشتچشمه
-
صددرصد برای رعایت حجاب دفاع میکنیم
-
نامهای به مناسبت شهادت ثامنالحجج(ع)
-
سفر شهردار و عضو شورای شهر به بلغارستان در سکوت خبری
-
عباس کتابی رفت، بهزاد سلطانی سرپرست دانشگاه کاشان شد
-
درخت زیتون تلخ به ریه انسان آسیب جدی وارد می کند
-
معرفی کارتون مرد عنکبوتی
آخرین ارسال ها
آخرین ارسال ها
-
گزارش تصویری تخریب آثار تاریخی مدرسه و مسجد سلطانی کاشان!
-
پیش بینی هواشناسی و توصیههایی برای کشاورزان دشت کاشان
-
هر سه شنبه آران و بیدگل را در قاب تلویزیون استانی ببینید
-
نگاهی به نقاشیهای فهیم کاشانی در گالری هشتچشمه
-
صددرصد برای رعایت حجاب دفاع میکنیم
-
نامهای به مناسبت شهادت ثامنالحجج(ع)
-
سفر شهردار و عضو شورای شهر به بلغارستان در سکوت خبری
-
عباس کتابی رفت، بهزاد سلطانی سرپرست دانشگاه کاشان شد
-
درخت زیتون تلخ به ریه انسان آسیب جدی وارد می کند
-
معرفی کارتون مرد عنکبوتی
خیلی جالب بود. حتما ادامش را هم بگذارید