بیاییم یا نیاییم
کجاوه تاریخ بر دوش مردمان کوچه و بازار در حرکت است.
ـ مجید رفیعی ـ
همين ديروز بود از حسن توفيقي نامزد اصلاحطلب نمايندگي مجلس ششم از حوزه انتخابيه كاشان و آران و بيدگل پرسيدم؛ شما و همفکرانتان شعار جامعه مدنی و فعالیت مدنی سر میدهید. به میدان آمدن شما بر اساس چه مکانیزمی است که نشان از این شعارها داشته باشد؟ شما هم به مانند جریان رقیب ـ در زمان قدرت ـ از سطوح بالا معرفی شده و از مردم درخواست رأی دارید.
او در جوابم گفت: برای رسیدن به جامعه مدنی فاصلهای است. تا داشتن احزاب قوی، راه دوری است. من از طریق دوستان و همفکران رئیس جمهور و افرادی که معتقد به مردمسالاری دینی هستند معرفی شدهام تا به مرور ساختارهای مورد نظر شکل گیرد.
اینگونه او بر موجی نشست که رئیس جمهور وقت ایجاد کرد و اندک زمانی پیاده شد و شاید این زاییده دموکراسی نیمبند که به قول شیخ احمد اسلامی «حاصل سزارین زودرس اصلاحات» بود، آنچنان کم جان و ضعیف متولد شد که عمر طولانی و کار دندانگیری از خود به یادگار نگذاشت.
از اینجاست که باید بگویم وقتی به گروههای سیاسی چپ و راست، جلو و عقب نگاه میکنیم بر عکس اسامی پرطمطراق محتوای قابل قبولی عایدمان نمیشود.
اگر از این محتوای ناچیز به ظاهر احزاب، افرادی که دغدغه نام و نان دارند فاکتور بگیریم؛ حاصل چیست؟ آیا چند نفری پیدا میکنیم که بر شکم گرسنه سنگ گذاشته و پا بر نام نهند و برای رسیدن به شاخصهای اساسی یک جامعه پیشرو پرچمداری کنند؟
این روزها معدود افراد از گروههای فکری موسوم به اصلاحطلب سکوت پیشه کردهاند. گفته میشود نامزدی برای انتخابات ندارند تا چند روزه حزب و گروهی بسازند و اتحادی بر آن فراهم آرند. در هیچ رسانه و محفلی حرفی از مجمع روحانیون مبارز، انجمن اسلامی معلمان، مجمع پیروان خط امام، جامعه اسلامی زنان، اتحادیه انجمنهای اسلامی شهر و روستا، انجمن اسلامی دانشگاه و اعتماد ملی و چند گروه و جمع و افراد دیگر نیست. اگر بگویند، میگویند دوستان ما در زندان هستند و روزنامهها توقیف شده و رهبرانمان در حصرند.
شاید به این جهت است که عطای سیاست را به لقاء بخشیدهاند. سر در لاک ایرانیکا و بنیاد توسعه کاشان و مجموعههای بهزیستی و توانبخشی فرو کردهاند. هرچه هست بهتر از کشیدن نقاشی در منزل در کنار یار است اگر به یکباره جایی و مجالی سر از سیاست بیرون نیاورد و مدعی شود.
بخواهیم یا نخواهیم، بیاییم یا نیاییم، بگوییم یا نگوییم؛ کجاوه تاریخ بر دوش مردمان کوچه و بازار در حرکت است. الهیار صالح، جمالی، توفیقی، گرانمایهپور و دیگران میآیند و میروند ولی آیا مدعیان سینه چاک سیاست هیچگاه به پروسه نهادینه شدن ساختارهای مدنی به دور از شعارزدگی و سیاستبازی و منافع شخصی اندیشیدهاند؟
سیات زدگی دوستان و حمله به مقدسات عامل زمین خوردن دوستان بود. در ضمن اینها تا گردن در مادیات و معامله و پول غرق شده اند و اصلا حاضر نیستند وارد سیاست شوند. حتما باهشون اشنایی