کاشان نیوز-علی خالویی: «اینجا مکانی است عالی؛ به طراوت و سرسبزی انگلیس و ورای ذهنیت ما از طبیعت کویری و خشک ایران!» این توصیف Jamie Maslin، گردشگری کانادایی از طبیعت سرسبز ارسباران است.
قطعاً، همین یک نقلقول، میتواند بهدرستی، درجه اهمیت زیستی- طبیعی این «ذخیرهگاه زیستکره» را بهقدر کافی معرفی نماید.
مضافاً اینکه جملات زیر گویای درجه ارزشمندی و اهمیت این منطقه ژنتیکی و سترگ است که از مطالعات محققین و متخصصین، گردآوری شده است:
۱-جنگلهای ارسباران یکی از مناطق پنجگانه رویشی ایران بهحساب میآید.
۲- درگذشته تصور میشد، ادامه جنگلهای هیرکانی است؛ ولی اخیراً این تصور، تصحیح شده و آن را یک منطقه با شرایط متفاوت و «عناصر تشکیلدهنده تیپهای گیاهی» مستقل میدانند.
۳-ازنظر «تنوع گونههای گیاهی» دارای تنوع «فلورهای قفقاز و آناتولی» بوده و به تعبیر بهتر، یک «باغ اکولوژی»، ۱۵۰ هزار هکتاری ست.
۴- در سال ۱۹۷۶، «یونسکو»، حدود ۷۳ هزار هکتار و در سالهای اخیر جمعاً، حدود ۷۶ هزار هکتار از اراضی منطقه را بهعنوان «ذخیرهگاه زیستکره» ثبت و اصلاح جهانی میکند.
۵-حدود ۱۵ درصد «تنوع گیاهی ایران» در این منطقه واقع شده است.
۶- در «فلورهای جانوری»، منطقه ارسباران دارای: ۲۲۰ گونه پرنده، ۳۸ گونه خزنده، ۵ گونه دوزیست، ۴۸ گونه پستاندار و ۲۲ گونه ماهی ثبت شده است.
شوربختانه، این منطقه با ارزش «ثبت شده در یونسکو» قریب به یک هفته است در آتش میسوزد.
«ارسباران»، «قوچ و میشهای ارمنی»، «کَل و بزها»، «پلنگها»، «سیاه خروسها»، «خرسهای قهوهای»، «سیاهگوشها»، «مارالها» که یکتنه بخش قابلتوجهی از تاریخ و تمدن و طبیعت ما را یدک میکشند، نظارهگر بیتفاوتی و زیادهخواهیهای بشر امروزی است.
سایت «گزارشان سبز»، متخصص حوزه زیستمحیطی کشور، با انتشار خبری در دوم شهریورماه، تحت عنوان «آتشسوزی جنگلهای ارسباران وارد روز ششم میشود؟ مینویسد: «علی عباسنژاد، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگلها برخلاف فرمانده یگان حفاظت محیطزیست از تداوم آتشسوزی در ارسباران خبر میدهد و به گزارشگران سبز میگوید: ارگانهایی که بالگرد در اختیار دارند به دلیل تأمین نشدن اعتبار و طلبی که از دولت دارند به تفاهمنامه اطفای هوایی حریق عمل نکرده و تمایلی به ارسال بالگرد ندارند.»
در همین خبر میافزاید، «عباسنژاد میگوید: چون به بیسیم مناسب در دسترس نیست نمیتوان از شرایط نیروها در لحظه اطلاع دقیقی به دست آورد باید منتظر ماند آنها از ارتفاعات پایین بیایند تا بتوان شرایطشان را پرسید.»
شاید افراد خاطی پیدا شوند و تنبیه شوند، گویا عامل آتشسوزی انسانی گزارش شده! ولی این به حالوروز جنگلهای ارسباران سوخته، هیچ سود و فایده نخواهد داشت!
شاید دلهایی به درد بیایید و چند روزی در غم از دست دادن ۳۰۰ یا ۱۵۰۰ هکتار از این ذخایر ارزشمند، در بهت و حیرت فرورود، ولی این به حال «مارالهای ارسباران»، «خرس قهوهای»، «خروس قفقازی» و «زغالاخته» و «قرهقاتهای» ارسباران فایده نخواهد داشت!
شاید اهالی تاریخ باستان و تمدن ایران دلشان درد بگیرد ولی این برای «قلعه بابک» و آوازهای «عاشیقها» که با الهام از طبیعتش خوانده شده و یا «کلیساهای» مشهور جهانی مستقر در این منطقه، فایده نخواهد داشت!
اینکه چگونه ما تیشه به ریشه منابع ارزشمند طبیعیمان میزنیم و بیمهابا داشتههایمان را به نابودی میکشیم!
مقصر کیست؟ ایرانیانی که در طبیعتگردیهایمان جانب احتیاط را رعایت نمیکنیم؟ یا دولت که سازمانهای متولی حفاظت و حمایت از منابع زیستمحیطیاش (سازمان جنگلها و مراتع و سازمان حفاظت از محیطزیست) حتی یک بالگرد اطفای حریق ندارد؟
دولت نخواسته و یا نتوانسته تدارک حتی یک «بالگرد اطفای حریق جنگلها» را ببیند؟
دیدگاه شما