علی خوشه چرخ آرانی ـ تعزيه مصدر فعل متعدي است و به دو صورت لازم و متعدي يعني تسليت گفتن و سوگواري هر دو به كار رفته است ولي به تدريج حالت لازم بر حالت متعدي آن غلبه كرده و از دورة صفويه بيشتر در معناي لازم يعني سوگواري و عزاداري به كار رفته است. تعزيه در لغت به معناي سوگواري (تعزيت) برپا داشتن يادبود عزيزان از دست رفته، تسليت، امركردن به صبر و پرسيدن از خويشان مرده است ولي در اصطلاح، به گونهاي از نمايش مذهبي منظوم گفته ميشود كه در آن عدهاي اهل ذوق و كارآشنا و باتجربه در مناسبتهاي مذهبي و به صورت غالب در جريان سوگواريهاي ماه محرم، براي با شكوهتر نشان دادن آن مراسم و يا به نيت آمرزيده شدن مردگان، آرزوي بهرهمندي و شفاعت اولياي خدا به روز رستاخيز، تشفي خاطر و براي نشان دادن ارادت و اخلاص فزون از اندازه به اوليا خاصه اهل بيت نبوي (عليهم السلام) با رعايت آداب و رسوم و تمهيدات خاص و همچنين بهرهگيري از موضوعات مذهبي و تاريخي مربوط به اهل بيت به ويژه حادثه عظيم عاشورا و سيدالشهداء را پيش چشم مناظران بازآفريني و جلوهنمايي نمايند.
به ديگر عبارت تعزيه مفهوم ارزشمندي است كه در هنگام اجراي آن، تماشاگران نه تنها با ميراث مذهبي و ديني عجين شده با روح و فطرت الهي و مذهبي آشنا ميشوند بلكه با ميراث فرهنگي ايراني هم تطابق و همخواني دارد. تعزيه عملي است در يك موسم روزي تبدار كه دلها مالامال از غم و اندوه است؛ جمعيتي گرد يك گروه بازيگر جمع ميشوند و ميگريند و بازيگران اشعاري بر زبان جاري ميكنند كه اكثراً جان مايه آنها تراژدي بزرگي است كه همواره و هرسال براي بيان جان فشانيها و رشادتهاي شخصيت نمونههاي بارز و تكرارنشدني و انسانهاي شريف تاريخ هم چون امام حسين (ع) و ياران وفادارش تكرار ميشود.
اما آن چه قابل ذكر است اين است كه ايران قديم مهد تمدني شكوفا و فرهنگي پويا و سرزمين شاديها، جشنها و مراسم ملي و مذهبي و پرشكوه بوده است و برنامههاي نمايشي يكي از گونههاي مهم ادبيات است كه در اكثر كشورهاي جهان از ديرباز تاكنون وجود داشته است.
نمايش در ايران قديم داراي دو چهرة مشخص بوده است. يكي دراماتيك با برداشتهاي عاشقانه، غمانگيز و سخت عاطفي و ديگري «نمايشي» با مايههايي از طنز و كنايه و تمسخر.
از نمونة نمايشي نوع اوّل ميتوان سوگ سياوش را نام برد. بنا به روايت تاريخ اساطيري، بعد از فرار سياوش از نزد پدر و گذر از رودخانة جيحون وي به دربار افراسياب ميرسد و بعد از اكرام و احترام فراوان داماد او ميشود و زندگي آرام و پرشكوهي را آغاز ميكند ليكن بر اثر حسادت حاسدان و بدگويي سخنچينان مورد غضب پادشاه قرار ميگيرد و كشته ميشود.
در خصوص پيشينه سابقة تعزيه اقوال گوناگوني است. مايكل بكتاش به صورت بسيار مجمل و ترديدآميز به نقل از رسالة مودبك اختراع تعزيه را در دورة صفويه دانسته و به مرحوم ملامحمد باقر مجلسي نسبت داده است. (تئاتر ايران، صفحه7) برخي ديگر گفتهاند كه در زمان شاه عباس صفوي مسيحيان و ارامنهي جلفا هر ساله برخي تئاترهاي مذهبي اروپا را در اصفهان نمايش ميدادند؛ چون شاه عباس اين گونه نمايشها را براي ترويج مذهب و اعمال سياست خاص خود پسنديد، دستور داد واقعة كربلا را نيز به همان صورت به نمايش درآورند. (سالنامة نوردانش، 1، 1335شمسي) برخي ديگر از نويسندگان و محققان، اين قضيه را به زمان كريمخان زند مربوط ميكنند. (زندگي شاه عباس اول، جلد3، صفحه10) امّا در ميان مجموعة نظريات فوق و غير آنها ميتوان نظرية دكتر عناصري تعزيهشناس را برتر و مرجع دانست كه «هنر مقدس شبيهخواني يا تعزيه، نمايش آيين مذهبي ايراني است. هنري است طرفه و آفريدة سرزمين ايران. اين هنر نه از شبه جزيرة عربستان ميآيد نه از فرنگستان. ايران تنها كشور اسلامي است كه نمايش حزنانگيز سنتي مذهبي را به مقياس جهاني آفريده است. ما به هيچ وجه نميتوانيم منكر نفوذ مؤثر تمدن ايراني در شكلگيري هنر شبيهخواني باشيم. نزاكت و وجاهت سياوش در قلمرو و درامهاي اسطورهاي و قداست و معصوميت سيدالشهداء به عنوان يك اسوه هرگز از نظرها دور نميماند. (شبيهخواني گنجينة نمايشهاي آييني- مذهبي، صفحه 16و17)
مهدي اميني فروغي در كتاب هنر مرثيهخواني مينويسد: در اواسط سدة چهارم هجري، آل بويه كه بر بخش بزرگي از ايران و عراق دست يافته بودند، بزرگترين دولت ايران پس از اسلام را تشكيل دادند. ايشان شيعه مذهب بودند و در زمان آنان اين مذهب در ايران رسميت يافت. از اين جهت شيعيان در اين دوره آزادي كامل پيدا كرده و به اقامة شعاتر مذهبي به صورت علني پرداختند كه اقامة عزاداري حضرت سيدالشهداء(ع) از جملة اين شعاتر بود و نهايتاً ادوارد براون در تاريخ ادبيات مينويسد: گويند معزالدوله احمدبن بويه در دهة اول محرم امر كرد تمامي بازارهاي بغداد را در ببندند و مردم لباس عزا بپوشند و به تعزية سيدالشهداء(ع) بپردازند.
«صاحب بن عباد وزير و شاعر معروف آل بويه و يكي از مروجين تعزيت امام حسين(ع) بود او قصايد زيادي در مرثية امام حسين(ع) به نظم درآورد كه در مراسم عزاداري روز عاشورا براي تهييج و گرياندن عزاداران خوانده ميشد. علاوه بر آل بويه مردم طبرستان نيز نسبت به قيام حسين بن علي(ع) و مصايب او حساسيت خاصي نشان دادند. ديلميان هم پس از استيلا بر بغداد عزاداري روز عاشورا را در مقياس عمومي برگزار كردند.
به غير از برگزاري مراسم تعزيه نوعي تاريخ نويسي هم به نام «مقتل نويسي» رواج يافت و در آن مصايب خاندان حسين(ع) نوشته ميشد كه از آن جمله كتاب «مقتل الحسين» است كه خوارزمي آن را نوشته است ولي گسترش تعزيه را در ايران ميتوان تا حدي مديون و مرهون كتاب «روضه الشهداء» تأليف ملاحسين واعظ كاشفي دانست.
پديدار شدن تعزيه به مفهوم امروزي آن، از زمان صفويه و با حمايت بيدريغ آنان آغاز ميشود و رواج مييابد البته در آغاز موانع بسياري بر سر راه بود كه از آن جمله ميتوان به نهي از تقليد و شبيه سازي، حرمت موسيقي و… اشاره نمود. در دورة قاجاريه نيز تعزيه و تعزيه خواني روبه گسترش نهاد، خصوصاً در زمان آقا محمدخان در اين دوره نخستين حكم معروف به تعزيهخواني به وسيلة ميرزاابوالقاسم بن حسن گيلاني معروف به فاضل قمي، از فقهاي اماميه در دورة قاجاريه صادر شد كه تعزيه را جايز و از اعظم مجاهدات بيان نمود. در دورة سلسله قاجاريه، تعزيهخواني هم از نظر محتوا و هم از نظر كيفيت و نحوة برگزاري و محل آن به اوج تكامل ميرسد به گونهاي كه گويند در دورة قاجاريه دويست تا سيصد محل براي برگزاري تعزيه اعم از حسينيه و تكيه و ميدان وجود داشت.
ذكر اين نكته ضروري است كه صرف نظر از عوامل اجتماعي، راز درخشش تعزيه در برههاي از زمان، پذيرش حيرتانگيز اين پديده از سوي عامه مردم و حمايت آن از سوي بزرگان كشور بوده است. تعزيه يك عامل و يك نمود مجرد نيست، بلكه مجموعهاي است دلپذير و زيبا از پيوند طبيعي چند نمود ذوقي و عاطفي، مذهبي، اجتماعي، ديني و… اگر خواسته باشيم عناصر سازنده و پردازندة تعزيه را ذكر كنيم ميتوانيم به مواردي هم چون شعر، نقّالي، سخنوري، موسيقي، عزاداري، پردهداري و… اشاره نمود كه در بين آنها نقش شعر و موسيقي و عزاداري و ايمان و اخلاق برتر و برجستهتر است. زيرا شعر مبناي گفت و گوي تعزيه است و تنها تجليگاه صادق ذوق ايرانيان است و در حقيقت شعر ظرفي است براي انعكاس عواطف و انديشهها و ذوقها
موسيقي هم از آن جهت داراي اهميت است كه موسيقي عاليترين و طبيعيترين نمود ذوق بشر است و از سوي ديگر غنا در اسلام پذيرفته نيست فلذا تعزيه و تعزيهخواني مطمئنترين سنگري بوده كه از موسيقي اصيل ايراني پاسداري كرده است، چه به صورت نوحهخواني و چه به صورت مخالف و موافق خواني
تعزيه خوانان هم موظف هستند در هنگام تعزيهخواني تمام ظرايف و نكات دستگاه و مقام موسيقي را ضمن تحرير كامل رعايت كنند. تعزيهخوانان بيشتر به اجر معنوي و پاداش آخرت و اهل بيت چشم دارند و عموماً از بين افراد مذهبي انتخاب ميشوند. آنان خود را بيشتر ذاكرالحسين ميدانند و مينامند و به همين سرماية معنوي به تعزيهخواني ميپردازند.
در خصوص زبان و ادبيات تعزيه نيز بايد گفت كه زبان تعزيه شعر و بيشتر اشعار آن از نوع عروض رسمي است. در مواردي هم شاعران تعزيه از اوزان شعر غيررسمي و كلام منظوم يا موزون استفاده ميكنند مانند برخي نوحهها، شبيهخوانيها و بحرهاي طويل عاميانه.
در پايان بايد گفت كه در تعزيه انواع قالبهاي شعري اعم از مثنوي، قطعه، رباعي، مسمط و… به چشم ميخورد.
منبع:
ماهنامه بهشت پنهان شماره 20 بهمن 1388
دیدگاه شما