- مدتی قبل برای گفتگو با مهندس سید مصطفی قمصری به اداره جهاد کشاورزی کاشان رفتم، هدفم طرح و بررسی انتقاداتی بود که نسبت به خصوصی سازی در کشاورزی شنیده می شود و گمانم این بود که رئیس اداره تولیدات گیاهی که داری چهار زیرمجموعه به نامهای باغبانی،زراعت،حفظ نباتات و صنایع روستایی است از این اقدامات دفاع کند، اما وی را بسیار منتقد تر از دیگران یافتم. مهندس قمصری نه تنها از اقدامات انجام شده دفاع نکرد بلکه به بسیاری از اعمال و تصمیات گرفته شده انتقاد نمود. من با اندکی گفتگو با این مدیر جوان دریافتم که اگر تنها به شنیدن سخنان و نظریات ایشان نیز بسنده کنم به پاسخ سوالاتی که مورد نظر داشتم رسیده ام. آنچه در این گفتگو به نظرشما می رسد ماحصل دو ساعت گفتگودر اداره جهاد کشاورزی کاشان است است که البته مکرر صدای تلفن و موبایل و دق الباب ارباب رجوع که پاسخ های خود را با خوشرویی دریافت میکردند قطع کرد اما دوباره ادامه یافت :
———————————————————————————————–
خصوصی سازی تا کنون چقدر اهداف جهاد کشاورزی را برآورده کرده و شما فایده آنرا چگونه برآورد می کنید؟
من در سطح کشوری قضاوت نمیکنم و منطقه خودمان را می گویم.در منطقه خودما ن اتفاق خاصی نیافتاده، مثلاً کشاورزی که قبلاً یک سری کارها را در اداره انجام می داده باید برود همان کارها را با همان شکل و شمایل انجام بدهد فقط اینبار باید پول بابت آنها بدهد فقط یک تفاوتی که قابل تامل هم است این است که کشاورز قبلاً میامد برای انجام کاری میدید که یک نفر یک نسخه سم می گیرد، من خودم نسخه می دادم، می گفت یک نسخه هم برای من بنویس، پولی که نمی داد. آنروزها ما محدودیت سم داشتیم و قیمتها هم پایین بود. و در همین حال میدیدیم که از جیبش 4 تا نسخه هم بیرون می آورد که روی آن یادداشتهای زیادی هم نوشته بود. این اتفاق دیگر نیست.
یا اینکه یکی میامد اداره و می گفت من می خواهم آبیاری قطره ای یا تحت فشار اجرا کنم. یک کارشناس می رفت و با کلی تجهیزات و دوربین و بیش از صد هزار تومان هزینه می شد. ولی چون پولی نمیداد معمولاً دنبال نمی کرد. یکسری کارهایی که باری به هر جهت تصمیم میگرفتند انجام دهند الان انجام نمیشود. اما کسانی که واقعاً می خواهند کاری را انجام دهند باید الان برایش هزینه کنند. مثلاً یک آبیاری تحت فشار تا این مرحله که شما الان اینجا می بینید(اشاره به طرح مکتوب روی میز) تا اینجا رایگان انجام می شد. اما این متقاضی تا اینجا 200-300 هزارتومان هزینه کرده است. خب این باری است که به دوش کشاورز اضافه شده است. محصول همان و تولید هم است که بود قیمتها هم که میبینید دچار نوسان است. درآمدی برای کشاورز اتفاق نیافتاده است و یک هزینه ای اضافه شده. چیزی دیگر گیر کشاوز نیامده. در این عرصه ای که ما الان فعالیت میکنیم بخشهای دیگر ممکن است خوشبین باشند. اما در عرصه ما اینگونه نیست.
در برابر کشاورزان برای تحویل سم یا کود یا خدمات چه وظیفه ای برای جهاد کشاورزی تعریف شده؟
در چارت سازمانی که به هرحال تعریف شده بخشی از آن هنوز همان وظایف قبل از خصوصی سازی که شامل ارائه خدمات بوده هست که حالا ابزارش یه مقدار تغییر کرده. مثلاً مدیریت قبلاً یه عاملی داشت کود توزیع می کرد یا بذر میداد ولی الان شرکت های خصوصی یا نیمه خصوصی مانند تعاونی ها اینکار را انجام می دهند. به تدریج اینها کم شده یعنی به اصطلاح با محقق شدن خصوصی سازی و تغییر و تحولاتی که ایجاد شده در واقع کار ما بیشتر شده؛ ترویج، آموزش و سیاست گذاری.
بخشی از کار اجرایی است که تو بعضی از زمینه ها جایگاه ویژه ای هم دارد مثلا دفع آفات عمومی، برای دفع آفات عمومی مردم نقشی ندارند و دولت وارد عمل میشود، سم پاشی میکند با هزینه ی خودش.
مانند هجوم ملخ که چند سال قبل دیدیم؟
بله، حمله ملخ یا حمله موش یا چیز هایی در این مایه ها که دولت خودش مستقیم وارد عمل میشود. ما اکیپ هایی داریم اورژانسی که وقتی مشکلی پیش بیاد وارد میشوند. ولی بقیه کارها واگذار شده. البته در بحث نهاده هایی مثل کود و این جور چیزایی که شما سوال کردید روش این است که چون هنوز کود در بخش دولتی و سهمیه ای هست و یارانه دارد هر ساله در وزارت خانه و استان ها به نهادهای شهرستانی یک سهمیه تخصیص داده می شود. مثلا هر ساله کاشان یک چیزی حدوداً بین سه تا چهار هزار تن کود سهمیه داشته اما معمولا حدود شصت هفتاد درصدش محقق میشد.
داشتیم؟ الان کاشان سهمیه ندارد؟
نه حالا هم هست. قبلا این طوری بوده، حالا کمتر شده. مثلا قبلا چهار هزار تن کود سهمیه داشتیم میگفتند این کود برای شما خواهد آمد. نهایتاً حدود شصت هفتاد درصدش محقق میشد. اما امسال مثلا سهمیه ما نصف شده. حالا بخشی از همین نصف هم آزاد تعریف شده.
استان نصف میکند یا سیاست گذاری کلی است؟
کلی است .نه این که نباشد؟ هست. بحث تفاوت قیمت است که باید دولت بابت آن یارانه بپردازد. مثلا کسی که الان کود کشاورزی میگیرد شش یا هفت هزار تومان. قیمت تمام شده اش بالای بیست هزار تومان است. ولی یک بخشی از آن را دولت بصورت یارانه می پردازد به پتروشیمی یا جاهایی که خرید میکنند. اونهایی که وارداتی است که هیچ. ظاهرا در این پرداخت یارانه ها یه مقداری گفتگو هست که یارانه هم حذف شده و کلا آزاد باشد. مثلا سموم که الان کلاً آزاد است. شما الان هرچقدر سم بخواهید میتوانید بخرید به نرخ آزاد. قبلا دولتی بود یارانه داشت یارانه را حذف کردند اما در یک قالب دیگر به بخش کشاورزی تزریق میکنند. مثلا در قالب خرید خدمات فنی یه کارشناس به خدمت میگیرند و به عرصه میفرستند.
منظور شما خدمات مشاوره ای است ؟
بله.مثلا ما امسال الان پنج تا کارشناس داریم که بیست و پنج، شش میلیون تومان اعتبار دارد. این افراد را برای محصولات استراتژیک مهم گذاشتیم و در کارهایی که انجام میدهند با کشاورز ارتباط دارند. مثلاً وقتی که ممکن است آفت خسارت وارد کند و نحوه مبارزه با آن را اعلام می کنند. یک سری آموزش هایی به کشاورز میدهند مثلا در هزار هکتار زمین یک کارشناس مسئول میشود که این منطقه را پوشش بدهد و مشکلات را شناسایی و اطلاع رسانی بکند و کارهایی که قبلا در مجموعه دولتی انجام میشد حالا در کانال شرکت ها و از محل اعتبارات هدفمند شدن و خصوصی سازی که اتفاق افتاده انجام می شود.
البته این باعث شده در این مرحله یک مقدار اندازه این خدمات کم بشودف ولی این نیاز سر جای خودش هست کشاورز هم تا الان کود مثلا کیسه ای شش هفت هزار تومان استفاده میکرده ولی الان میرود بازار باید کیسه ای سی هزار تومان بخرد. تفاوت چشم گیر است.
خدمات کشاورزی در واقع محدود شده به مشاوره و خدمات فنی صرف ؟
بخشی از کارهایی که ما داریم این است، اما بخشی از کارهای که انجام میدهیم کارهای الگویی و آزمایشی است مثلا الان سیاست یکپارچه سازی برای اقصادی شدن کشاورزی در دستور کار است تا کارها گروهی بشود.
تغییر الگوی کشت منظور شماست؟
به نوعی اصلاح نظام بهره برداری و تغییر الگوی کشت هم میتونه جزئی از اون باشه ولی ممکن است الگوی کشت تغییر نکند ولی روش بهره برداری تغییر کند. مثلا ما الان جاهایی داریم در قالب تعاونی عمل می کنند حال اینکه چقدر محقق میشود خودش یه بحثی است. ولی سیاست و دیدگاه این است که تلاش بشود که در جاهایی به صورت گروهی عمل کنند و بخشی از اعتباراتی که ما داریم در این راستا هزینه میشود. مثلا همین امسال که داریم به پایان سال مالی نزدیک میشیم اعتباری گذاشتیم برای احداث باغات یکپارچه که بخشی از آن در سده برزک در مساحت بیست و دو هکتار به صورت یکپارچه باغ گل محمدی که حالا به نوعی مکانیزه با آبیاری تحت فشار احداث میشود. و ما بخشی از هزینه های مالی این ها را ساپورت میکنیم مالی تا به عنوان یه الگو در منطقه این طوری کار بکنند.
وام یا کمک بلاعوض؟
بلا عوض و بخشی هم وام. یعنی مثلا بخشی ازآبیاری تحت فشار آن بلا عوض است و بخشی از آن وام.
البته قسمت های دیگری هم هست مثلا در بخش قنوات بخشی از اعتباراتی که داریم در بخش آب و خاک برای تجهیز و نو سازی است یعنی رفتن به سمت و سویی که مثلا اگر دریک قطعه دویست هکتاری هرکس یک قطعه ای دارد و انتقال آب آنجا مشکل دارد یا ناهماهنگی هایی هست اینها را تجهیز و نو سازی و یکپارچه سازی و شیب بندی میکنند مسیرهای انتقال آب آن را اصلاح میکنند با اعتبارات ملی، اینها اعتبار بلاعوض دارد. مثلا نمونه آن در یزدل حدود هشت صد ملیون تومان این یکی دو ساله در این پروژه هزینه شد برای کانال گذاری و بهسازی مسیر های انتقال آب.
شما خصوصی سازی در جهاد کشاورزی را مثبت ارزیابی می کنید؟
خب ببینید، خصوصی سازی یک زیر ساختهایی می خواهد. اگر این تفاق بیافتد خوب است. وقتی صحبت از خصوصی سازی است باید ببینیم چه بستری برای بهتر شدن فراهم می شود. وقتی کشاورز 20 قطعه زمین دارد و اصلاً هم اقتصادی نیست و با قانون ارث و …20 تا می شود 30 تا چه کاری می شود کرد؟
بحث شناسنامه دار کردن قنوات هم همینگونه است.
در بحث شناسنامه دار کردن قنوات حرفهای زیادی وجود دارد یکی از آنها این است که چرا برای تاییدیه ای که جهاد کشاورزی اطلاعاتش را در اختیار بخش خصوصی گذاشته باید هزینه ای بابت آن از کشاورز اخذ شود؟ اینجا انگیزه فقط کسب درآمد است. کاری است که می شود با اطلاعاتی که جهاد کشاورزی دارد بدون مراجعه به بخش خصوصی انجامش داد. اما یک قرارداد نانوشته کشاورز را مجبور به پرداختی می کند که عملاً هم منشاء اثری برایش نیست. این شناسنامه جز اینکه در سیاستهای کاری وبرنامه های جهاد مورد استفاده قرار گیرد استفاده ای بخصوص برای کشاورز ندارد. و این بهره برداری از جیب کشاورز است برای آمار اداره و به نام بخش خصوصی.
ببینید نمونه مثالی شما برای جمع آوری اطلاعات است و در خانه شما هم اگر بخواهید برنامه ریزی کنید باید برنامه داشته باشید. در واقع شناسنامه دار کردن قنوات اگر دولتی هم بود باید انجام میشد. البته من معتقدم این کارها باید در زمان دولتی بودن انجام میشد که هزینه برای کشاورز نداشته باشد.
بله یکی هم این است که کشاورز هزینه اش را می پردازد، البته ما تناقضاتی هم در آمارها داریم. ما مستنداتمان در آمار 10 سال پیش است. این آمار به چه دردی میخورد. در جاهای دیگر آمار به روز دارند و مدیریت مزرعه دارند، و کتابچه مینویسند که اگر سم یا کودی نباشد از مدار مزرعه خارج می کنند. اما اینجا 5 ماه است که کود نیست یا خیلی کم است اما هیچ اتفاقی نمی افتد، مثلاً ما به کشاورز می گوییم برو آزمون خاک بگیر، میرود 100هزار تومان-200هزار تومان هزینه میکند و بعد میگوید کود بدهید، می گوییم نداریم. گاهی می گوییم مطالعه کن، هزینه های فراوانی مثلاً 5 ملیون10 ملیون صرف مطالعه میشود اما مطالعه را میگذاریم کنار. بیشتراوقات طرحها را که نگاه میکنیم میبینیم فقط اسم حسن و حسین عوض شده و طرح همان طرح قبلی است.
بحثهای جدی در این زمنیه داریم که وقتی کاملاً دولتی بود استقبال اینجوری بود. اونطرف داستان که اتفاقی نیافتاده است. البته مقداری کمک های بلاعوض هم هست اما وقتی وارد می شوی میبنی –بعضی حرفها را که میزنیم تیر و ترکش دارد- مثلاً همین طرح –طرح موجود روی میز را ورق میزند- مثلاً 13 ملیون طرح یک چیزی حدود سه و نیم ملیون از کل آن هزینه دستمزد اجرایی است. در حالی که اگر کشاورز خودش تجربه داشته باشد یا با یک لوله کش طرف شود با 500 هزار تومان می تواند اجرا کند. البته در حالیکه به خود خرید لوازم هم نقد جدی وارد است که همیشه به دوستان طراح یاد آوری می کنیم که چطور در جایی که گرمای هوا 40 درجه است از قطره چکانی با حجم 4 لیتر درساعت استفاده می کندی- 4 لیتر در ساعت اب را بریز روی زمین فوراً تبخیر می شود بعداجباراً جمع میشود و می افتد کنار. این پول را هم باید اینطوری هزینه شود . حالا این طرح یک و نیم هکتار است ولی این را به طرحی مثلاً 400 ملیونی تعمیم بدهید ببینید چه اتفاقی می افتد؟
در واقع کشاورزبا یک چراغ سبزی میاید و از در دیگر خارج می شود با یک باری به دوش، وامی که باید بپردازد، با مشککلات خاص خودش با تعهداتی که سپرده است باضافه هزنیه هایی که درمسیر به او تحمیل می شود که بحث جدی دارد. بعد در آخر کار می بینید اصلاً حاصلی در کار نیست! یا طرح جواب نمی دهد .
بله اصل مطلب هم همین است الان 150 هزار تومان هزینه برای یک بازدید معمولی از قنات از کشاورز می گیرند.
من خودم کشاورزی دارم و دستی درکار دارم ولی این را میخواهم بگویم که اگر قرار است این یک جایی بکار بیاید باید نتیجه اش محسوس باشد. وقتی اعلام می شود هر کس طرحی دارد، مثل لوله گذاری، تسطیح یا کانال گذاری یا تعمیر قنات مراجعه کند. یک چیزی حدود 100 نقر متقاضی در یک دوره زمانی مراجعه میکنند، با این شناسنامه که از قبل آماده شده تطابق داده و اولویت بندی میشود و به ترتیب اولویت شروع می شود. خب عقل و منطق می گوید از الویت اول شروع کنید. اما مشکل جایی است که الویت دهم جایگزین اولویت اول می شود. سفارش، اهرم های فشار، داد و بیداد…. این بیس اطلاعاتی یک مقدار تشریفاتی شده و استفاده کاربری آن اگر درست بهره برداری شود خوب است.
خب موضوع آموزش و ترویج جهاد چه کاربردی دارد که کشاورز این همه بیهوده هزینه نکند؟ در بحث ترویج و آموزش اگر من بخواهم مثلاً گندم بکارم یا انگل یک درخت را شناسایی کنم شما هیچ راهنما یا فیلمی برای آموزش ندارید.
مهم همین است. من یک چیزی راخدمت شما بگویم؛ شما فرض بگیرید من به عنوان یک کارشناس اگر بخواهم آموزش بدهم موقعی میتوانم آموزش بدهم که خودم مطلع باشم و من بدانم که چه می خواهم بگویم. شاید شما بگویید واقعاً نمی داند؟ چرا در یک شرایط خاصی و موضوع خاصی را می داند!
اگر تفسیر به رای نکند؟
نه بحث نفع شخصی هم در بین نیست. مثلاً اگر به یک طراح بگویید که واقعاً آنچه که در یک طرح آورده است خودش قبول دارد؟ میگوید: «نه! چون غیر از این هرچه بنویسم قبول نمی کنند». یک فرمول می گذارند جلوی طراح و میگویند با این فرمول باید طراحی کنی.
مثلاً ما رفتیم قم بازدید از طرحی گذاشتند که با لایه اسپاگتی اجرا شده بود، با سختی موفق شده بودند از فرمول کلیشه ای طرح را خارج کنند. با مشقت بسیار، در حالی که با شرایط قم و گرما و کیفیت آب طرح زیر سطحی درست تر است. علت چند تا است. یا نمی دانند و اطلاع ندارند. یا می دانند و محدودیت قانونی دارند یا اصلاً منطقه را هم نمی شناسند. این دوسه عامل دست به دست هم می دهد و جایگاه مجموعه را میبرد به یک جایگاه کلیشه ای.
به من می گویند یک کلاس را بگذران، چشم. 5ملیون پول بده، چشم. اما وارد جزئیات نمی شوند. یعنی بعد از آن اگر کنترل کیفیت اسمش را بگذاریم، یا کنترل نمیشود یا پتانسیل اش وجود ندارد. در حالیکه باید به شکلی عمل شود که بتوان کنترل کیفیت هم انجام داد؟
مثلا من برای کشاورزی که گیلاس می کارد کلاس آموزشی گذاشتم. طرف 50 سال است گیلاس می کارد شاید 30 بار هم درمورد کرم گیلاس امثال من برایش صحبت کرده و آموزش داده اند. هرکسی هم یک جوری حرف میزند. من هم با روش خاصی رفته ام. من نمی گویم خوب بوده یا بد. قضاوت با دیگران است. بعد از کلاس کشاورز می گوید آقا من 30 سال است گیلاس می کارم کسی اینها را اینطوری به من نگفته! اصلاَ اینها را نمی گویند. اما بعد می بینیم گفته شده، ما کارشناسانی داریم که از دانشگاه آمده یکسری اسامی را پشت سر هم ردیف کرده و طرف فقط نگاه میکند. اما ما گاهی روضه هم خواندیم، ما سعی کردیم جایگاه کلاس را عوض کنیم و کلاس را ببریم جای دیگر و در نیم ساعت آموزش 5 دقیقه هم حرف اصلی مان را زدیم.
با این حال به آینده امیدوار هستید؟
من به آینده خیلی امیدوار هستم. البته در سطح کلان کشوری، شهرستانی شاید نشود فعلاً قضاوت کرد. من قبلاً در یک تعاونی کار می کردم که در ارتباط ما با وزارتخانه بود یک بار یک اکیپی از کل کشور حدود 10-15 نفر رفتیم وزارتخانه معاون وقت جهاد سازندگی آمد در جلسه و هر چه نقد داشتیم، نقدهای میدانی، ما از عرصه آمده بودیم و تمامی این نقدها از تجربه کاری ما بود، همه را ارائه کردیم. و منتظر بودیم که ببینیم چه جوابی به اینهمه نقد دارد، همه را گوش کرد و گفت همه شما درست میگویید. و لی یک جمله جواب داد: «ما اشتباه کردیم!» ما بیشتریم خدمات و سوبسید دولتی را به بخش صنعت دادیم و کمترین ارزش افزوده را دریافت کردیم. و کمترین را به کشاورزی دادیم و بیشترین را گرفتیم. میدانید چقدر سرمایه در بخش صنعت ملیاردی هزینه شده و الان بازدهی چندانی ندارد. در حالیکه سرمایه گذاری این چنینی در بخش کشاورزی نداریم.
تازه حالا هم که دولت آقای احمدی نژاد گفته در کشاورزی هم می خواهیم انقلابی مثل مسکن مهر ایجاد کنیم می بینیم که مثلاً به یک کشاورز تا یک ملیارد هم وام می دهند ولی با رعایت ضوابط بانک و بانک میاید خانه من در روستا را صد هزار تومان قیمت گذاری میکند. یک شخصی آمده بود میگفت خانه من را 50 ملیون تومان میخرند، بانک 3 ملیون تومان قیمت گذاری کرده. من خودم که اینجا خدمت شما نشسته ام بالای 300 ملیون تومان وام دربانک کشاورزی آماده دریافت دارم. اما باورتان می شود که حاضر نیستم حتی بروم بانک. چون نمی توانم بگیرم. در صورتی که نیاز هم دارم.
این مشکل قدیمی است و تازه نیست.
من نمی گویم که بانک مشکل دارد ما مشکل ساختاری داریم. در دنیا برای کشاورزی تضمین وجود دارد اما ما چنین تضمینی نداریم، ثبات وجود ندارد. یکبار محصولی میشود 5000 تومان همه حرص میزنند. یک بار می شود 100 تومان همه دست از تولید آن میکشند. بیاد دارم که یک کشاورز زمینش را که پیاز کاشته بود آنقدر ارزش مالی نداشت که با محصول شخم می زد و از چشم راننده تراکتور اشک سرازیر بود اما برای همین محصول یک ماه قبل 40 ملیون پول میدادند. فقط یک ماه. چرا باید اینطوری باشد؟ عدم تضمین که می گویم این است. این نوسانات در کشاورزی ما متاسفانه فراوان است. اما جایگاه اقلیمی کشور ما خوب و البته خدادادی است. مثلاً در دی و بهمن ماه در خوزستان در شرکتی رفتم که هفتصد تن سبزی تولید میکرد. دی و بهمن در قلب اروپا یک متر برف روی زمین است اگر یک مقدار توجه باشد نفت می خواهیم چکار؟ این یک پتانسیل خدادادی است که نه سوخت می خواهد نه هیچ چیزی. چون این پتانسیل را داریم من امید وارم.
ولی محدودیتهایی وجود دارد، مدیریت ها مهم است، نگاه کلی که باید به جامعه بشود مهم است. مثلاً با قانون حفظ کاربری خواستند جلو این گرفته شود که کشاورزی بسمت خرده مالکی نرود. در شمال دیده شده که بعضی ها جنگل را میبرند و ویلا می سازند با همین قانون و درخور و بیابانک هم همین قانون را اعمال می کنند. که اگر یک کشاورز بخواهد یک کلبه برای ابزارش بسازد همان ضوابطی را که در شمال هست را باید اجرا کند.
نگاه نمیکنند که او دارد در شمال ویلا میسازد جلوی او را باید به یک شکلی دیگر بگیریم. اما این می خواهد یک بیل و کلنگ را در اطاقش بگذارد. و از طرفی هم می بینیم که در عرصه های منابع طبیعی، عرصه های جهانگردی، و تغییرکاربری و…..
آقای مهندس قمصری همانگونه که تغییر کاربری در بین مردم باید رعایت شود، باید دربین نهادها و دولتیها هم رعایت شود. بعنوان مثال باغ 400 هکتاری برزک، این 400 هکتار از مرتع و از دامداری گرفته شد و به کشاورزان داده شد. آیا مرتع ارزش حفاظت نداشت؟
یکی از منتقدین جدی باغ 400 هکتاری بنده هستم. نه در کلیت و ماهیت. ماهیتاً کار خوبی است. در مورد فرمایش شما حفظ مرتع و عرصه خودش یک بحث حیات طبیعی است. ولی اینکه قرار باشد که فرسایش ایجاد شود و محیط را از بین ببرد خوب نیست. ولی اگر قرار است تبدیل به یک مجموعه ای شود که پتانسیل اش هست کار خوبی است. درست که مرتعی و دامی حدف میشود و عرصه طبیعی تغییر پیدا میکند، ولی تبدیل به یک چیزی می شود که هم بازدهی اش بیشتر است و هم مشکلی ندارد. این خوب است. ولی من نگاه دقیق تری در این موضوع داشتم و آن اینکه –این حرف هم سیاسی شد-ما هر جای که می خواهیم نقدی بکنیم می گوییم کار استعمار پیر انگلیس است، مثلاً ما اعتقاد داریم که خرده مالکی و اصلاحات ارضی کار آنهاست. میگفتند اینها فئودال هستند و اراضی را گرفتند و دادند به کشاورزان مثلاً یک باغی که 20 هکتار انار یا گندم و … 50 تن انار … گندم و ….داشت ، درآمدی داشت، شدخرده مالکی . درآمدش الان چیست؟ ما می گوییم ما بیش از 30 سال است که انقلاب کرده ایم، دیگر دست انگلیس که نیست و قرار نیست خرده مالکی ترویج شود.
در برزک هر کس یک جریب زمین و آب داشت دراین جا هم برای خودش کار میکند. ولی حالا که یک باغ 400 هکتاری درست شده چرا کار انگلیسی ها را کردید؟
چرا اراضی را خورد کردید دوباره؟ حرف ما این است که دولت یک روزه نشستند و مشکل آنجا را حل کردند. مشکل مرتع و وام و پیمانکار را و استخر را حل کردند. یک ملیارد وام تصویب شد. همه ظرف 24 ساعت حل شد. نشان داده شد که وقتی یک اراده عمومی می خواهد یک کاری بکند مشکلات حل می شود. این خـرد و کار عمومی بود.حرکت خوبی بود که یک باغ 400هکتاری از آب روان و سرگردان هرز درست شد.
بحث های حفظ آب و …هم بماند که ما خیلی روی آنها کارنکرده ایم. اما می خواهیم بگوییم که الان 500 بهره بردار دارد! یک باغ 400 هکتاری را بین 500 نفر تقسیم کردند.
خود امام جمعه برزک گفتند که ما 2300 متر از ارضی اینجا را ما داریم، 5-6 نفریم، هنوز هیچی نشده پدرمان فوت کرده نمی دانیم زمین را چکارش کنیم!
حرف ما این است که آقای دولت، آقای جهاد کشاورزی، آقای نماینده… و بقیه این کار، کار خوبی است . اما نباید این اراضی خرد شود.
این را باید عمومی بهره برداری کرد، مثل شرکتهای بزرگ سهام بدهید و هرکس که مالک است سهامدار باشد. وقتی یک چهار دیواری به یک نفر داده شد می شود «چهار دیواری اختیاری» دیگر گل و بادام نمی ماند. الان کنترل ومدیریت آب آنجا امکان پذیر نیست. آنقدر عرصه بزرگ است که یک نفر آمده بود می گفت سر درختان را یک چیزی می خورد. وقتی تحقیق کردیم دیدیم آهو و بز کوهی بوده است.
عرصه ای که چنان بزرگ است که بز کوهی که شکارچی دنبال اش است و شما آن را نمی بینید چگونه می خواهید با 5 نفر هیئت مدیره کنترل کنید.
الان همه درخواست اطاق دارند، همه درخواست سرویس دستشویی و انبار دارند. یعنی در یک باغ 400 هکتاری درخواست 500 اطاق و اطاقک و دستشویی و …دارند.
در دنیا در 1000هکتار یک اطاق ندارد ما چرا در یک باغ 400 هکتاری 500 تا اطاق بسازیم؟ ببینید از چه زاویه ای هم وارد میشوند؟ میگویند شما مسلمان نیستید؟ میگوییم: چرا. میگویند: شما نماز نمی خوانید؟ می گوییم: چرا. میگویند: پاکی و نجسی را می فهمید؟ میگوییم: بله . میگویند: خب وقتی به آنجا میرویم برای این مسائل باید چکار کنیم؟!
حرف ما این است که چرا باید برود که نیاز به این موارد باشد؟ اصلاً چرا بیل باید در آنجا بکار برود؟ در کشاورزی امروز دنیا بیل و کلنگ مفهوم ندارد! ….خب الان اجازه نمیدهند. اما فردا تعدادی می سازند و تعدادی هم الان ساخته اند. و از همه مهمتر تولید و محصول آن است. مرتباً مراجعه می کنند و میگویند؛ من دو تا دیگ دارم یک پسر هم دارم و می خواهم یک دیگ دیگر هم اضافه کنم و گلاب بگیرم.
تا کی می خواهیم گلاب بگیریم؟ صدای همه که از مشکلات گلاب بلند است! از طرفی در همه شهرستانها هم که بحمد لله کار گل کاری و گلاب گیری رایج شده است. بالای 15-16 هکتار گل داریم. اگر همه گلاب بگیریم که باید از دوش حمام خانه هایمان هم گلاب بیاید، باید به سمت محصولی برویم که دنیا رفته، مثلاً بلغارستان 200 هکتار گلستان دارد و 90 درصد اسانس دنیا را تولید میکند اما ما یک کیلو هم اسانس تولید نمیکنیم.چرا؟
چون مدیریت وجود ندارد، چون برداشت ندارد، چون من اگر ده کیلو گل چیدیم میگذارم کنار بوته گل تا عصر که کارمان تمام شد بر داریم ببریم گلابش را بگیریم. آیا این به اقتصاد ملی کمک میکند؟ خیر کمک نمی کند اما دولت پول داد برای ایجاد این باغ، میگوییم نکنید! می گویند کشاورز رضایت نمیدهد. خب ندهد پنجاه سال دیگه بچه همین کشاورز متوجه خواهد شد. هزاران سال این آب هرز میرفته و زمین هم بقول شما مرتع بوده، پنجاه سال دیگه بچه این کشاورز می فهمد که باید کشاورزی یکپارچه باشد. یعنی من حساب کردم به گفته خود کارخانه داری که اسانس میگیرد اگر گل برزک زودتر به ما برسد یعنی 6-7 صبح حداقل 30-40 درصد گرانتر می خرند! و همین 30-40 درصد ارزش افزوده زودتر تحویل دادن گل است. گل همان گل است مثلاً اگر 100 تن دارد همان 100 تن است اما فقط بخاطر اینکه گل با کیفیت را زودتر تحویل دهند، می توان از آن اسانس گرفت 400 ملیون تومان ارزش افزوده این کارشان است. باید گل را زود بچینند، و این کار هم با مدیریت و کنترل است، مقصود من این است که به دلیل خرد کردن زمین این اتفاق افتاده است.
از شما تشکر میکنم و امیدوارم طرح موضوع به این شکل باعث شود راه حل مناسبی هم به جز حرف زدن ارائه شود.
تشکر از اطلاع رسانی