ـ سعید غلامیان ـ
حال تئاتر کاشان خوب است؟ این پرسش محوری این گزارش است و تلاش میکند به بهانه برگزاری «جشنواره تئاتر مهر» در کاشان به پاسخ منصفانهای برسد. اینکه آیا جشنواره میتواند امروز اولویت نمایش کاشان باشد یا نه؟ یا اینکه اگر همین اندک هم نباشد، آیا میتوان امیدوار به گشایشی در کار فروبسته نمایش یا تئاتر کاشان بود؟
این پرسش محوری را با چند تن از اهالی حوالی نزدیک نمایش، و دستاندرکاران جشنواره، در میان گذاشتهام تا نقطه نظراتشان را بهتر بیان کنند.
من رفتهام تهران اما شهرم را یادم نرفته
«مهدی صفارینژاد» نامآشنای دوران دور تئاتر کاشان، که اینک در تهران در حال گذران تحصیلات تکمیلی خود در این رشته میباشد و اگرچه در کاشان نیست و حضور فیزیکی از نزدیک ندارد، اما دورادور دلش در حال و هوای جشنواره و تئاتر کاشان سیر میکند، در پاسخ به این پرسش که بازخورد بیرونی جشنواره چگونه بوده میگوید:
«من از شهرداری کاشان تشکر میکنم که بلاخره چراغ تئاتر را روشن نگه داشته. اما نقدهایی هم وارد است، من بچههای تئاتری را که میدیدم هیچیک راضی نبودند. چرا که کارهای دستِچندم را که از خارج از کاشان بود نمایش دادند. همه کارهایی که از بیرون میآید هیچکدام برای «جشنواره مهر» تولید نمیشود. همه تولیدیهایی هستند که آماده است. میفرستند اینجا به بهانه آنهم یک سفر و یک اجرایی میروند واینکارها هم کار دستِچندم است و کارهای تاپی نیستند و با شعار اینکه ما میخواهیم تجربههایی کسب کنیم با آنها نمیخواند، ممکن است در یک زمانی درست باشد اما نه الان که ما در کاشان یک خونه و انجمن و کارگاهی نداریم که اگر کسی بخواهد تمرین کند، یا ورکشاپی بزند و دور هم جمع شوند و کتابخانهای داشته باشند.
فکرمیکنم بجای این جشنوارهها یک سری کارهایی بیاورند که باعث بهتر شدن تجربه دیداری بچهها باشد، یا اینکه بشود یک سری چیزهای جدید را شکل بدهیم. به جای اینکه فقط به فکر بیلان باشند.
در بین تمام انتقاداتی که به جشنواره وارد است این انتقاد به بچههای تئاتر هم وارد است که چرا تئاتریهای کاشان از این حداقل بهره نبرده و در جشنواره شرکت نکردند»
از «صفارینژاد» میپرسم: فکر میکنید در مورد تئاتر کاشان تا کنون شهرداری موثرتر بوده است یا ارشاد؟
«یک زمانی با مشارکت هر دو، جشنواره تئاتر مقاومت برگزار میشد و بخشهای متنوعی هم داشت هم در فرهنگسرا بود، هم در ارشاد، بخش فیلم و تئاتر داشت که بخش تئاتر هم در فرهنگسرا و هم در ارشاد اجرا داشتند، یکسری کارهای خوبی هم اجرا میشد و با مشارکت عمومی خوبی هم در سطح کل شهر همراه بود»
زمانی انجمن نمایش و کارگاه تئاتر «کاج» در کاشان فعال بودند، اما اکنون تنها نامی از آنها هست. «صفاری» در مورد دلیل تعطیلی آنها میگوید:
مکان استیجاری بود. کارگاه تئاتر به اداره کتابخانهها رفتند و یک اطاق کوچک داشتند، آنجا را هم از تئاتریها گرفتند و حالا دوستان پیشکسوت در «پارک ملت» جلسه میگیرند و دور هم مینشینند. بودن این مکان خیلی مهم و مورد نیازاست.
از طرفی هم انجمن، هم کارگاه رها هزینه کردند و تغییر کاربری دادند و یک زیرزمین را آماده کردند. اما آنجا هم اجازه فعالیت فرهنگی ندادند و مجوز کانون نشر جوان سپهری را لغو کردند و آنجا هم بسته شد، هیچ حمایت دولتی وجود نداشت و از طرفی ارشاد هم هزینه زیادی میگیرد برای سالن، اداره کتابخانهها کاملا اقتصادی با این موضوع برخورد میکند.
کاش «حوزه هنری» یک کم به فکر میبودند و مثلا حوزه هنری که مکانی هم دارد میتوانست اقدام کند تا تئاتر مقاومت برگزار شود. یا مثلاً ما از کارهای دینی و دفاع مقدس حمایت میکنیم که در حوزه سیاست خودشان هم هست. یا اینکه از مجموعه نمایشهای مذهبی «محسن خسروی» حمایت میکردند. بههرحال این شخص گنجینهای است در این شهر و بسیار زننده است که تنها یک کار ایشان با پیگیریهای شخصی من توسط نشر «امیر کبیر» تهران منتشر شود، الان تمامی خروجیهای همه شهرها را ببینید، همه شهرها فعال هستند. اما در کاشان خبری نیست، خود شهرداری یک مجموعه نمایشنامه چاپ کرد. اما شماره ۲ آن مجموعه کجاست؟ چرا نشد؟ آقای «آخوند نصیری» مینویسد، آقای «خسروی» مینویسد، من مینویسم، آقای «عباس جمالی» هم اضافه شده.
من رفتهام تهران اما شهرم را یادم نرفته. ماها فعال هستیم و کار خودمان را انجام دادیم.
«عباس جمالی» یکی دیگر از فعالین دلسوز تئاتر کاشان است که او هم اکنون برای ادامه تحصیلات در همین حوزه مجبور است کاشان نباشد. نظر او را در مورد استقبال از جشنواره میپرسم و این بهانهای میشود تا او سر درد دل را باز کند:
«من در حال حاضر کاشان نیستم و خبر چندانی هم از جشنواره ندارم. و اعتقاد دارم که وقتی کمیت اجرای عموم در کاشان بسیار پایین آمده و به تبع آن کیفیت هم نزول کرده، جشنوارهها نمیتوانند هیچ تاثیری داشته باشند. این روندی نیست که ما بخواهیم تئاتر را از این ورطه خارج کنیم و به واقع این است که تئاتر فعلی کاشان بسیار حال بدی دارد.
یکی از علل عمده آن خود هنرمندان هستند، بخصوص بزرگترهای پیشکسوت تئاتر کاشان که هیچگونه اقدامی انجام نمیدهند که ما را بسمت روشنتری ببرند. بلکه با همنشین شدن با مدیرانی که بسیار نگاه کوتهبینانهای دارند، اما به واقع باهمنشینی با کسانی که هیچ درکی از تئاتر ندارند، باعث میشوند که روز به روز وضعیت ما بدتر بشود. در صورتی که زمانی که انجمن نمایش بود بعنوان یک پایگاه و نهاد مدنی مستقل تصمیم میگرفت که ما در چه شرایط و چه زمینی بازی کنیم، ولی الان هیچ نهاد مستقلی که تصمیمگیری کند وجود ندارد، و متاسفانه پیشکسوتان ما هم هیچ همتی بخرج نمیدهند برای اینکه تئاتر کاشان از این وضعیت خارج شود»
از او میپرسم؛ غیر از تئاتریها که بیتقیصر نمیتوانند باشند، کسی دیگر هم هست که باید اقدامی انجام دهد؟
«شهرداری کاشان چند سالی است که بانی این امر شده. اما متاسفانه بر خلاف روزهای اول که این کار را خیلی خوب انجام میداد، دیگر اینگونه نیست به دلیل اینکه آنروزها از هنرمندانی استفاده میکرد که واقعاً دغدغه تئاتر داشتند. شهرداری لطف میکند و خیلی هم زحمت میکشد که البته وظیفه دارد و شهرداریها در تمامی جهان جزء وظایفشان است که برای شهروندانِشان اقدامات فرهنگی هنری انجام دهند و خوب این دوستان هم لطف دارند و قدم در این عرصه گذاشتهاند. ولی نمیخواهند اینکار را به نحو احسن انجام دهند و فقط میخواهند یک بیلان کاری ارائه کنند»
در توانشان نیست یا نمیخواهند؟
«این دو همگام با هم هستند. شما خودتان آگاه هستید. یعنی خواستن و توانستن با یکدیگر مرتبط است. چرا، میتوانند. بحث بر سر این است که نخواستن در این زمینه بیشتر نمود دارد. گاهی مدیران ما کاسه داغتر از آش میشوند و هم بعضی مواقع خود مدیران چنان شرایط را تاریک ترسیم میکنند که واقعاً هنرمندان دچار گیجی و سردرگی میشوند. به نظر من باید بخواهند که از این ورطه بیلان کاری بیایند بیرون، من در این چند سالی که در تهران بودهام وقتی بر میگردم و نگاهی به گذشته میاندازم، فکر میکنم که ما چقدر میتوانستیم جوان و نیروی جدید داشته باشیم، اما نه تنها خروجی درخشانی نداشتهایم بلکه نیرویهای پیشین ما هم به انحطاط و ابتذال کشیده شدهاند. کارگردانانی که من با ایشان بسیار کار کردهام و بسیار هم برای من محترم و دوست داشتنی هستند. متاسفانه با درد خاصی دارم میگویم که تن به انحطاط و ابتذال دادهاند. و بخشی از این مسئولیت هم به دوش مدیران است و باید ایشان پاسخگو باشند که چرا کارگردانانی که سالیان پیش حتی در عرصه کشوری هم بسیار درخشان بودند، امروز در شهر خودشان دچار ابتذال میشوند»
آقای «جمالی»! شما زمانی در کاشان فعالانه تئاتر اجرامیکردید. ولی حالا چرا در جشنواره در کاشان شرکت نمیکنید؟
«البته موقعیتی که نیست اما دوستان هم باید بخواهند. منِ کوچکتر همه، «عباس جمالی» بسیار هم علاقهمندم که به کاشان و به جشنواره بیایم. حتی یکبار هم سال ۸۸ یا ۸۹ متنی را که نوشته بودم دوستان رد کردند و حتی غیررسمی هم گفتند که شما فعلاً حق کار نداری. حالا من به صحت و سقم این گقته کار ندارم و ممکن است که شایعاتی باشد که ربطی به سازوکار مدیریتی نداشته باشد. ولی واقعیت این است که روی خوشی وجود ندارد، حتی درباره این جشنوارهها با ما تماسی هم نمیگیرند که شما بعنوان تحصیلکرده این کار که در این زمینه فعالیت داری چه نظری دارید؟ دردسر این است که اینجا وقتی کشتارگاه بود کی تبدیلش کرد به فرهنگسرا؟ من که یک عضو کوچک بودم اما تبدیلش کردیم به فرهنگسرا. من یادم نمیرود بوی تعفنی که هنگام نمایش به مشام میرسید. یادم نمیرود ما چندسال پیش کنار خیابان میایستادیم و به تاکسیها میگفتیم «فرهنگسرای مهر» که مردم به این نام عادت کنند و لفظ «کشتارگاه» از آنجا برداشته شود. ولی دوستان متاسفانه به همان دلیلی که ما نهتنها حافظه تاریخی نداریم، بلکه حافظه کوتاه مدت خود را هم از دست دادهایم، یادشان رفته که چه کسانی بودند و دیگر روی خوشی وجود ندارد و وقتی حتی روی خوشی وجود نداشته باشد من نوعی چگونه پا به این عرصه بگذارم با تمام دغدغههایی که این عرصه دارد؟ شما اگر یک تئاتر بخواهید کار کنید، دغدغه اقتصادیش برای بیست سال پیر شدن کفایت میکند، دیگر چه رسد به اینکه دوستان روی خوشی هم نشان ندهند»
از «جمالی» میپرسم؛ آیا جشنواره توانسته است در سطح ملی تئاتر کاشان را معرفی کند؟
«شما بپرسید در این جشنواره چند تئاتر از خود کاشان وجود داشته؟ من شنیدهام دو تئاتر در این برنامه اجرا شده است، شهرداری کاشان که باید شهروندان را برای یک واقعه فرهنگی هنری آماده کند، همه هزینههایش را خرج تئاتری میکند که از بیرون وارد کاشان میشود. این چقدر درست، معقول و منطقی است و بر حسب نگاه همه شهرداریها در همه جهان نگاه کنید. مثل این است که شهرداری کاشان یکی از خیابانهای قم را آسفالت کند. در عرصه فرهنگی هنری دارد همین اتفاق میافتد و هنرمندان از شهرهای دیگر میآیند هزینههایشان پرداخته میشود و جوایزی هم کسب میکنند، خب نوشجانشان، ولی چقدر این پول باید هزینه فرهنگ و هنر کاشان بشود؟ چقدر ما خروجی از این هزینه داریم؟ ولی دوستان نمیخواهند ما هم راه خودمان را میرویم»
خم رنگرزی که نیست
«شبخوان» هم سرشت و سرنوشتی شبیه «صفاری» و «جمالی» دارد. بالیده در تئاتر کاشان و امروز فعال در تهران و در همان حوزه تئاتر. همان پرسش واحد در مورد جشنواره تئاتر مهر و آثار و نتایج آن را از او هم میپرسم:
«من ازسال ۸۶که آمدم تهران، تا الان زیاد در جریان تئاتر کاشان نبودهام و اگر چه آمد و رفت و ارتباطاتی داشتهام، اما به همین دلیل بطورقطع نمیتوانم نظری با صراحت در اینباره بدهم. ولی فکر میکنم حداقل چیزی که میتوانم بگویم این است که تمامی آنچه از تئاتر صحنهای کاشان دیدم، کار یکی از بچههای کاشان بود که ارائه شد و یک تئاتر خیابانی هم بود.
اصولاً – که ممکن است این اصول اشتباه هم باشد – اما من در فستیوالهای خارجی هم که شرکت کردهام، و حتی در فستیوال بینالمللی «فجر» تهران هم دیدهام که بخش عمدهای از شرکتکنندگان از عناصر محلی و بومی تشکیل میشود و چندتا هم بصورت مهمان از خارج است و چند تا کار بصورت مسابقه است، چه فیلم چه تئاتر چه عروسکی. یا حتی فقط ویدیو. حتی در المپیک، یک مسابقه که در یک کشور برگزار میشود آن کشورکه میزبان است، دراین زمینه خودش در آن زمینه مدعی است، یعنی اینکه من آمدهام و حرفی برای گفتن دارم. و همینگونه که ساپورت مالی میکنم میخواهم فرهنگ شهرم، هنر شهر و کشورم را ارئه بدهم بیایید ببینید.
ولی عملکرد جشنواره تئاترمهر کاشان با این روش به نظر من غلط است. یک نمونه هم این است که در کاشان فقط و فقط در زمینه جشنواره مهر تئاتر برگزار میشود و این بد است. متاسفانه انجمن نمایش کاشان که تعطیل شد، و کارگاه تئاتر «رها» کاشان که بسته شد، تئاتر درکاشان یک جورایی مرد. و مسئولیت آن هم به گردن بچههای تئاتر کاشان است که خودم هم جزئی از ایشان هستم. یعنی خیلی از بچههای تئاتری کاشان در تهران کار میکنند و خیلی هم موفق هستند. حتی در ایران و سطح بینالمللی، اما در کاشان هیچ کاری نمیکنند. درسته که هیچ جایگاهی نیست شاید هم مثل من سرخورده میشوند و من اگر امسال آمدم در جشنواره بعض مسائل باعث شد که من سال آینده راحتتر بگویم نه نمیآیم»
آقای «شبخوان»! شما یک تئاتری فعال کاشان هستید. شما در این جشنواره سهم چندانی نداشتهاید. برای سال دیگرهم قصد دارید اصلاً شرکت نکنید. آیا این قسمتی از ضعفی نیست که به تئاتر کاشان نسبت میدهید و این ایراد را متوجه خود و تئاتریهای کاشان نمیدانید؟
«چرا صددرصد. اما این وسط باید به یکسری هم حق داد و من فکر میکنم بچههای تئاتری کاشان سه نسل هستند. نسلی مثل من هستند که در کاشان هستند و نسلی که بزرگتر از من هستند مثل آقایان «خسروی» و «صابر» و «حداد» و امثالهم. یک بخش کوچکتر هم که تازه وارد شدهاند و اگر از این سه نسل یکی بیاید یک کاری بکند تا بگوید که ما هم هستیم و حتی بخاطر پولش که آنهم قابل احترام است. اما اگر با این مورد با سیاست و منفعت طلبانه برخورد کنند غلط است. کاری که من خودم گفتم که میخواهم بیاییم یک کاری ارائه کنم و یک ورکشاپ بزنم، طرحی که پارسال هم داشتم، گفتم که من دوست دارم بیایم و یک ورکشاپ بزنم، به من گفتند بیا داور باش. گفتم من داور نیستم و گفتند خودت را نگیر و بعنوان مشاور آمدم، علیرغم میل خودم آمدم. اما خیلی اتفاقات و برنامهها که در هر جشنواره و فستیوالی هست، حتی در نوع آبکی در آنجا نبود. برنامهریزی و هماهنگی آنچنان نبود. ولی آدم یک ذهنیت پیدا میکند وقتی که یک مهمانی دارید که در تهران زندگی میکند و میآید کاشان شما دو قدم به استقبالش میروید. من پارسال گفتم یک ورکشاپ میزنم که نشد و امسال هم آمدم یک کاری بکنم که باز هم نشد. من کارم را کردهام ولی دیگر بیش از حد تحمل میشود. احساس میکنم بچههای تئاتر کاشان محافظهکارانه عمل میکنند. گاهی برای پول کار میکنیم که قابل احترام است اما گاهی برای خوشآیند آقای فلان یک کاری انجام میدهیم که این ناپسند است. بخاطر سیاست و منافع شخص یا یک مجموعه کار کردن صادقانه نیست»
خب شما میخواهید نتیجه بگیرید که اتفاقنظری که در بین تئاتریها نیست، باعث تضعیف هنر تئاتر شده است؟
«متاسفانه همینطور است و اینکه هنوز بچههای تئاتر کاشان به آن جسارتی که خاص این کار است نرسیدهاند و آن دغدغهای که لازمه کار است را ندارند. مثلاً در این جشنواره مهر کسی را میبینم که در کارهای اجرایی پستی را قبول کرده ولی میبینیم که تئاتری نیست آنجا. این را هم میخواستم بگویم که وقتی جشنواره تمام شده است، آنقدر گرفتاری و دغدغههای دیگر برایشان مهمتر است، که هیچ گفتگویی در اینباره بوجود نمیآید. کسی که درس خوانده و تحصیلات دانشگاهی در این زمینه دارد، یکی شیف کاریاش شروع شده و یکی سراغ زن و بچهاش میرود و… تئاتریهای حرفهای هم دنبال مطالعه و ارتقاء دانش خود نیستند و به نوعی درگیر مسائلی دیگرشدهاند»
به آقای «شبخوان» گله میکنم که شما و تعدادی دیگر ازتئاتریها از کاشان رفتهاید این ضعف تئاتر تقصیر شما هم هست:
«قبول دارم. در عین اینکه کارهایی که توسط تئاتریهای کاشان ارائه شده، خوب بوده و قابل طرح و گفتگو است، اما در جشنواره کارهای از خارج از کاشان وارد شده که درجه چهار یا پنج است. چه از لحاظ کیفیت و چه از لحاظ اینکه همانها را هم در کلی شهر و استان خودشان شرکت دادهاند و حالا در کاشان هم نمایشی میدهند و پولی هم گیرشان میآید و ما کاشانیها هم که غریبپرستیم، کلی هم تحویشان گرفتیم. کارهاییکه من را یاد دهه اواخر شصت و اوایل دهه هفتاد میاندازد.
ما هم یک جاهایی توقع داریم ما هم زحمت کشیدهایم. وقتی میپرسیم که کار من چه ساعتی است؟ کسی نمیداند. خم رنگرزی که نیست.
یک مسئله مهم این است که فرهنگسرای مهر منت فراوانی سر تئاتریها میگذارد که ما کلی با مشکلات دست و پنجه نرم کردیم و خیلی از اشخاص مهم مخالفت کردهاند. اما ما به هر زحمتی بوده این جشنواره را راه انداختهایم. اما سوال این است که فرهنگسرای مهر که متولی تئاتر نیست چرا موفق به راهاندازی این جشنواره میشود، اما ارشاد که مسئول و متولی است قادر به انجام آن نیست؟ اینجا آدم شک میکند که چه سیاستی پشت قضیه است. حتما یک منفعتی برایشان دارد»
بلاخره فکر میکنید این جشنواره، در معرفی و ارتقاء تئاتر کاشان تاثیر دارد؟
«امسال را حداقل اگر بگویم که یک کار صحنهای از کاشان بود و یک کار خیابانی و یک نمایشنامهخوانی، این چه تاریخی از تئاتر کاشان را نشان میداد؟ به نظر من این اتفاق مهمی نیست. اگر قرار است جشنواره تئاتر مهر کاشان سراسری یا بینالمللی باشد، باید از همین امسال که تمام میشود، با چند تا از جوانها و پیشکسوتان کاشان همراه با آموزش، یک بستری درست کنند با روشهای درست و یک پشتیبانی مالی، حتی برای خود فرهنگسرا تا همه تشویق شوند که برای سال دیگر کار کنند و ۸۰ درصد کار جشنواره متعلق به کاشان و حومهاش باشد. باید همه جور نمایش را معرفی کنند. حتی نمایشهای آیینی قدیمی و تعزیهخوانی را از اطراف و «نوشآباد» و «آران و بیدگل» و روستاها پیدا کنند فعالان این هنر را. گروههایی هم از شهرهای دیگر دعوت کنند که بیایند اجرا کنند و بیشتر با هنر تئاتر کاشان آشنا شوند و بروند و رسانهای هم بشود که همه تئاتر کاشان را بشناسند. به این شکل تئاتر کاشان رشد پیدا میکند و جوان کاشانی فعال و با تئاتر مذهبی کاشان هم آشنا میشود. اما به این شکل که دو ماه به جشنواره مانده، با اصرار از معدود افرادی بخواهند که بیایند کار کنند درست نخواهد شد. این جشنواره به این صورت سکویی میشود برای یکسری آدمهای بیرون از کاشان که خیلی راحت کارهای تکراری را نشان دهند.
من اصلاً خوشحال نیستم که انجمن نمایش یا کارگاه تئاتر نداریم. و اصلاً از حذف جشنواره تئاترخوشحال نیستم. بلکه میل دارم تقویت شود. من از اینکه میبینم عکس یک ورزشکار در بیلبوردهای بزرگ در شهر نشان داده شود، اما اثری از یک تئاتری نباشد، متاسفم. تبلیغات برای یک جنگ شادی خیلی بیشتر از یک نمایش تئاتر است. در حالیکه هر دو باید باشد و چرا در طول این سالها حتی یک زن تئاتری در کاشان معرفی نشود؟ من در کنار همه اینها دوست دارم که تئاتر تقویت شود و همه در کنار هم به ارتقاء هنر تئاتر کمک کنیم. در آخر اینکه اگر هزینهای که برای کارهایی به این شکل صرف میشود در حوزه تئاتر شهرستان و ایجاد یک مکان که در طول سال وجود داشته باشد، خیلی بهتر است»
چراغی که به خونه رواست به مسجد حرام است
«مسعود نوریفرد» فعال تئاتر که سالهای گذشته در جشنواره حضور داشته، اما امسال حضور نداشته است، از او میخواهم که ارزیابی خود را از استقبال از جشنواره بیان کند:
«استقبال از نظر تماشاگر، باید بگویم نسبت به پارسال خیلی کمتر بود. حضورتماشاگر خوب بود اما خیلی کمتر از پارسال بود. من اول باید از شهرداری یک تشکری بکنم، چون در فضایی که ارشاد به وظایف خودش عمل نمیکند و وظایف و رسالتی که دارد انجام نمیدهد، شهرداری یک چراغی را روشن نگه میدارد. حالا ما کاری به این نداریم که در پس این سیاست میخواهد یک بیلان کاری ارائه کند. اما به هر حال چراغ تئاتر را روشن نگه داشته. اما من میگویم چراغی که به خونه رواست به مسجد حرام است. ما بجای اینکه بیاییم یک مبلغی را هزینه کنیم و کار درجه چندم، درجه چهارم و پنجم از تهران اینجا ارائه شود، یا کار از «الیگودرز» و «لرستان» بیاید به اسم جشنواره سراسری اجرا شود، که ما بیلانش را رد کنیم، بیاییم بچههای خودمان را حمایت کنیم. ما یک جشنوارهای برگزار میکنیم و بعد در این جشنواره یک جلسه دو ساعته ورکشاپ جلسه برگزار میشود. آخر من میخواهم ببینم، در یک جلسه دو ساعته یک هنرجو یک آدم که تئاتر کار میکند، استادی هم زحمت میکشند و دستشان هم درد نکند دعوت میکنند و میآید… اما این آدم ظرف دو ساعت چکار میتواند بکند برای هنرجو و دانشجو؟ تازه در این دو ساعت، مدتی برای تعریف کردن میگذرد. یعنی هیچ بازدهی ندارد. ما هشت دوره جشنواره برگزار کردهایم. خب، خروجی این هشت دوره چه بوده است؟ ما هیچ خروجی نداشتهایم. بحث آموزش در کاشان وجود ندارد. ما نیاز داریم که یک آموزشی که بازده داشته باشد در کاشان بوجود بیاوریم. و بودجهها را در این زمینه صرف کنیم. ما یک مجموعه نمایشنامه از بچههای کاشان به همت آقای «رضوانیان» چندین سال پیش جمع آوری شد. چرا شماره یک این مجموعه به شماره دو نرسید؟»
جشنواره بدون کاشانیها در چه سطحی برگزار شد؟
امسال که جشنواره برگزار شد من کارها را دیدم. اما سطح کارهاخیلی پایینتر از دورههای قبل بود. به غیر از یک کار که بد نبود اما عالی هم نبود. پارسال یک کار خیلی خوب اجرا شد که متعلق به کاشان بود اول جشنواره شد، و رفت به جشنواره دانشجویی، کاری به اسم «سعادت لرزان، مردمان تیره روز» به کارگردانی آقای «مجتبی جدی» و نویسندهاش هم آقای «علیرضا نادری» بود، در جشنواره بینالمللی دانشجویی اول شده، کارگردانی اول را آورده بازیگری اول را آورده. این یکی از استعدادهای کاشان است. فقط پارسال این یک کار خوب بود که اجرا شد. و از کار خودم هم صحبتی نمیکنم. اما امسال مرتبه جشنواره خیلی پایینتر از سالهای قبل بود. چرا جشنواره ما رو به اضمحلال و زوال میرود؟ این به این دلیل است که سیاستهای برگزاری جشنواره درست نیست. یعنی بخاطر تئاتر نیست بلکه بخاطر بیلان کاری است. من اینرا صراحتاً خدمت شما عرض میکنم. امسال که جشنواره برگزار شده، اسمش جشنواره سراسری تئاتر مهر است. وقتی اسمش را میگذاریم تئاتر، یعنی کار آزاده، اما در نحوه انتخابها، ما همه کارها را دینی دیدیم. یعنی یا کارها «دینی» بود یا «رضوی» بسیار خوب است. وقتی میخواهند جشنواره دینی برگزار کنند، اسمش را بگذارند جشنواره سراسری دینی تئاتر، اینها همه دستهبندی و مشخص شده است. هر چیزی مشخصه دارد. میخواهند کارهای دینی بکنند، اشکالی ندارد، مجموعه نمایشنامههای آقای «محسن خسروی» معرف حضور همه هست و بزرگ همه ما هم هست، ایشان سه مجموعه آماده برای چاپ دارد، تاریخی تاریخی، دفاع مقدس و مذهبی، چرا حمایت نمیکنند این مجموعه چاپ بشه؟ من میگویم بجای انجام اینگونه کارها، بیایند حمایت کنند. و هر چه که هزینه جشنواره میشود، این مبلغ را خرج کنند در بین بچههای تئاتری و اجرای عموم را ترویج بدهند. تئاتر به اجرای عموم در هر شهری زنده است. نه به جشنواره. جشنواره خوب است، اما جایی که اجرای عموم ندارد، تئاتر ندارد، جشنواره سراسری تئاتر مهر چیست؟ اینها علامت سوالهای بزرگی است که همه ما با آن مواجهیم.
من ۱۳ سال است که در تئاتر کار میکنم، اما نام اشخاصی را در کمیته بررسی متون میشنوم که ایشان را نمیشناسم!»
آقای «نوری»!، این نقیصه را متوجه دیگران میدانید، یا اینکه کوتاهی را در عهده خودتان هم میدانید؟
«ببینید بچههای تئاتر نیاز به یک محرک دارند. بنده نیاز به یک سرپناه برای تئاتر دارم. نبودن این سرپناه برای تئاتریها یک معضل است. من برای انجام کار مکانی برای تمرین ندارم. اگر این کار را بخواهم در فرهنگسرا اجرا کنم شاید به من جا بدهند، اما من اگر نتوانم با سیاستهای فرهنگسرا کنار بیایم، و در سالن فرهنگسرا که سالن تئاتر هم نیست، سالن کنفرانس است به من اجازه تمرین نمیدهند. و میگویند چون در فلانجا اجرا داری، تمرین را هم ببر همانجا. ارشاد هم به من جای تمرین نمیدهد، اگر بخواهد سالن تمرین بدهد، هر جلسه را مقدار معتنابهی هزینه میگیرد. سالن ساختهاند میلیاردی اما در اختیار کتابخانهها است. سالن تئاتر چرا در اختیار اداره کتابخانهها است؟ اداره کتابخانهها میخواهد برود وسط «سن تئاتر» کتاب بخواند؟»
چقدر ار تئاتریهای کاشان از جشنواره استقبال کردند؟
از بچههای کاشان یکی خود من بودم که متن من را بدون هیچ دلیل فنی رد کردند. اجازه کار ندادند در حالی که کار خوبی هم بود، اما کاری به این نداریم. دو نفر از بچههای تئاتری – من کلمه تئاتری را به کسی اطلاق میکنم که رزومه تئاتری داشته باشد و در تئاتر کار کرده باشد اینکه کسی بخواهد با یک کار برود در جشنواره او را تئاتری نمیدانم- ما امسال سه تا کار از کاشان داشتیم از این سه تا کار که اجرا شد، به جز کار آقای «مهیار عسگری» که کارشان درسطح بالایی نبود، و کار متوسطی بود به جز این کار، چه کاری از کاشان خوب اجرا شد. دو تا کار اجرا شد که مال نوجوانان تئاتر بود»
یک علت عمده هم این است که تئاتریها هم وارد میدان نمیشوند؟
«وقتی که من حمایت نمیبینم، و وقتی جایی برای تمرین ندارم، سرپناهی ندارم وسیاستهای اینجا را میبینم، خب منهم شرکت نمیکنم. من دو دوره شرکت کردم، در سال ۸۸ شرکت کردم. کار «قاب عکس فرهاد» از «آقای صفارینژاد» را آوردم. پارسال کار آوردم، کار «همه چیز میگذرد تو نمیگذری» کار بسیار خوب بود. اما از این کار بخاطر یکسری سیاستها جلوگیری میکنند و قیچی میکنند و میگویند باید سانسور شود، حذف شود. بسیار خوب ما انجام میدهیم، اما برای اجرا که میرویم در زمان جشنواره یکسری مشکلات پیش میآید، خب من تئاتری باید یک دلگرمی داشته باشم. وقتی حمایت نمیشوم برای چی اجرا کنم؟ من کار اجرا کردهام و ۴۰۰-۵۰۰ هزارتومان هزینه دکور و… شده بازیگرم هیچی، خودم هیچی، بعد ۲۵۰ هزار تومان کمک هزینه به من دادهاند. حتی هزینهای که میشود، پرداخت نمیکنند. اصلاً بجای جشنواره، اجرای عموم را زنده کنند. چرا در سراسر سال هیچ اجرایی نداشته باشیم و بعد بیایند در طول یک هفته چند تا اجرا کنند که از جاهای دیگر کشور دعوت کنند که ماشااله سطح آنها از متوسط به پایین است، کارهای خوب هم نمیآید؟
راهکار من بعنوان یک عضو کوچک از این خانواده بزرگ، میگویم که استاد دعوت کنند و ورکشاپ برگزار کنند آموزش بدهند. بحث آموزش در کاشان صفر است. شما باید ابتدا آموزش بدهید، بعد کار خوب طلب کنید. بحث آموزش صفر است حمایت صفر است. ما هم اگر زیاد ممیزیها بشدت بالاست، سختگیری بالاست حمایت نکردن خیلی بالاست.»
نام «محسن خسروی» و تئاتر کاشان از دستِکم ۳۰ سال پیش به این طرف، آن چنان به هم گره خورده، که شاید بتوان با کمی اغماض، کارنامه کاری این استاد تئاتر را، کارنامه تئاتر ۳۰ سال گذشته کاشان هم دانست و درباره هر دو به یکسان قضاوت کرد.
در بین اهالی دور و نزدیک نمایش کاشان، احترام این استاد و بزرگ و پیشکسوت نمایش، بر همه فرض و وظیفه بوده و هست. از ایشان به عنوان معدل نظرات اهالی تئاتر از یکطرف، و مسئول کمیته فنی جشنواره، از طرف دیگر سؤال میکنم که:
برگزاری جشنواره از نظر کمی و کیفی چگونه بود؟
«جشنواره یواش یواش تبدیل به یک جشنواره سراسری و کشوری میشود و در واقع درحد یک جشنواره ملی برگزار میشود و سعی شده کارهایی که انتخاب میشود، از یک کیفیتی برخوردار باشد که شایسته اسمش باشد. بلاخره وقتی یک جشنواره سراسری برگزار میشود، ادعایی هست که بایستی در همان حد باشد. ما مدعی نیستیم اما خیز ما و گامهای ما برای همین هست که انشااله به آنجایگاه برسیم»
جایگاهی که اشاره میکنید قابل دسترسی هست یا آرزوی آنرا دارید؟
«ما به راحتی میتوانیم به آن برسیم. اما دو شرط دارد: یکی اینکه مسئولین شهرستان عنایتی داشته باشند نسبت به این قضیه. زیرساختهایی مهیا بکنند. مانند سالن مطلوب و حمایتهایی از بخصوص هنرمندان خود تئاتر که بطور فعالتری وارد این گود بشوند»
آقای خسروی این جشنواره تا چه حدی در معرفی کاشان موثر بوده؟
«بیشک جشنواره تاثیرات بسیار زیادی دارد در معرفی تئاتر کاشان. و بطور کلی تئاتر کاشان در سطح ملی، همین که گروههایی از دیگر شهرها میآیند و در کاشان حضور پیدا میکنند و یک تبادلنظری میشود، کارهای همدیگر را میبینند و خود کاشانیها هم نمایشهای خوب دوستانشان در سطح کشور را میبینند، قطعاً در ارتقا کیفی تئاتر کاشان میتواند تاثیر داشته باشد. اساتید و هنرمندانی که میآیند قطعاً میتواند تاثیر داشته باشد»
سوال را در دو قسمت طرح میکنم: در سطح کاشان و در سطح مهمانان خارج از کاشان استقبال از جشنواره چگونه بوده است؟
«استقبال از جشنواره، از بیرون از کاشان خوشبختانه سال به سال بهتر بوده. البته ما امسال استقبال بسیار خوبی از خارج از شهرستان شد، ولی متاسفانه گروههای خود شهرستان آنگونه که توقع و انتظار بودبرای جشنواره کار ارائه ندادند»
دلیل آنرا چه میدانید و مسؤل این اوضاع را چه کسی؟
«یک مقداری فکر میکنم دلیلش دلسری هنرمندان تئاترکاشان باشد، و اینکه ما الان مکانی، تشکلی و پاتوقی برای اجتماع بچهها و انگیزهای برای اینکه کاری را بدست بگیرند نداشتهاند.
در درجه اول، فکر میکنم که اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی است، و نهادهایی مثل شهرداری و فرمانداری هم میتوانند در این زمینه نقش داشته باشند»
شما در حال حاضر بعنوان مسئول کمیته فنی جشنواره فعالیت دارید، و آنگونه که من مطلع هستم جنابعالی شخصی مطرح و وزین و فعال در تئاتر کاشان هستید، آیا شما تا کنون این موضوع را مطرح کردهاید و از این ارگانها خواستهاید که عمل نکردهاند؟
«عدهای سالهای گذشته این کارها را میکردند، اما چند سالی هست که مراجعهای نداشتهایم، چون دیدیم که به قول معروف، خیلی اعتنایی به خواستههای ما نمیشود، عطای آنرا به لقایش بخشیدیم»
سازمان رفاهی تفریحی متولی این جشنواره شده است. آیا بهتر نبود بجای برگزاری جشنواره اقدامی برای سرو سامان دادن به تئاتر کاشان بکنند؟
«بهتر هست، اما واقعیتش این است که اگر جشنواره هم انجام نشود، کسی بجای آن برای آن کار هم اقدامی نمیکند. یعنی نمیآیند بجای آن برسند به تئاتر کاشان. این جشنواره یک ویترینی است شاید به بهانه جشنواره مبالغی هزینه بشود که در حالت عادی جذب این کمکها مشکل است و شاید امکان پذیر نباشد. بنابراین من معتقد هستم که بودن این جشنواره هم خوب است و یک نعمتی است»
در کل شما برگزاری این جشنواره را مثبت ارزیابی میکنید؟
«بله اگر انجام نشود همین اندک هم از دست میرود و دیگر حتی یک حرکت کم و این سوسو را هم نخواهیم داشت»
چه راه حلی برای ایجاد یک تشکل و یک سرپناه برای تئاتر کاشان پیشنهاد میکنید؟
«من فکر میکنم که اگر اداره فرهنگ و ارشاد با همکاری فرمانداری و حوزه هنری سازمان تبلیغات و شهرداری یک کمیته یا ستادی را تشکیل بدهند که علت یابی کنند و برسند به اینکه یک تشکلی درست شود، خود این تشکل که از بچههای تئاتر خواهد بود، راهحلهایی ارائه داده و مورد حمایت هم قرار بگیرد، این تشکل انشاله این خلاها را جبران خواهد کرد»
در جشنواره امکاناتی که در اختیار شما بود در چه سطحی بود؟
«خب در سطح یک شهرستان بود و در سطح یک جشنواره ملی نبود. به هرحال دوستان با زحمت و تلاش و صداقت خودشان کمبودها را جبران کردند.
از نظرخبررسانی کارکرد را چگونه میبنید؟
«اطلاعی ندارم چون در یک بحران و شلوغی کاری واقع شده بودیم مراجعه نکردم و چون کمیتهاش هم فرق میکرد، من مطلع نیستم و البته تلاش کرده بودند که منعکس کنند. حال تا چه حد موفق بودند من اطلاعی ندارم»
به نظر شما که مسئول کمیته فنی جشنواره بودید، نقظه ضعف این جشنواره چه بود و در واقع چه انتقادی را به جشنواره وارد میدانید؟
«در واقع درد دل ما این است که اگر بخواهیم جشنواره خوبی داشته باشیم، باید در طول سال برنامهریزی بشود و ستاد جشنواره باید دائمی باشد نه اینکه دو ماه یا سه ماه به شروع جشنواره ستاد تشکیل دهند. باید در طول سال برنامهریزی کنند که شتابزده نباشد و حساب شده عمل شود»
دوست عزیزی که این گزارش را تهیه کردی .از بعضی ازاین دوستان به عنوان فعال تاتری نام بردی .لطفا نگاهی به کارنامه شون بکن ببین چند تا کار تاتر کردنداآیا به اندازه انگشتان دست میرسه .لطفا در انتخاب مصاحبه شونده دقت کنید
امیدوارم مشکل این عزیزان هم با لطف مسولین حل شود. ای شااله
بسیار مصاحبه های خوبی بود آدم پای دردو دل این جماعت که مینشیند واقعا بغض میکند امیدوارم مسئولین فکری به حال این عزیزان بکند
بسیار گزارش عالی بود یعنی واقعا چنین فعالیت های گزارشی و رسانه ی عالی و لازم است متاسفانه این خبر رسان روابط عمومی های ادارات شدن دامن همه ی رسانه ها را گرفته است . از این حرکتتان در کمال احترام تشـــــــــــــــــــــــکر می کنم . باز هم متشکرم