کاشان نیوز- عباس شافعی:
یکم: کوچه های قدر
اوایل دهه ۸۰ شمسی بود که برای نخستین بار تصمیم گرفته شد نام و نشان خیابانها و کوچه های شهر کاشان ساماندهی شود و به این منظور در شهرداری تیمی تشکل شد از افراد فرهنگی و اساتید دانشگاه و فعالان اجتماعی و… دور هم جمع شده بودند و خیابان ها را یکی یکی روی نقشه رصد می کردند و برای کوچه های منشعب از آنها نامی مناسب و اغلب سریالی انتخاب می کردند. به گمانم ماه رمضانی در سال ۱۳۸۰ بود که نامگذاری به خیابان محتشم رسید و بحث ها و پیشنهادهای مختلفی مطرح شد تا اینکه سر انجام استدلال برخی دوستان با نام قدر برای کوچه های این خیابان مورد قبول جمع قرار گرفت. اینکه در این خیابان مسجدی هست بنام مسجد الحسین(ع)- میرنشانه که عالمی بزرگوار سالهای متوالی قبل از انقلاب و در روزگار حادثه و بحبوحه انقلاب و بعدها تا اواسط دهه ۶۰ در آن مسجد جلسات تفسیر قرآن برگزار می کرد و شبهای قدر ایشان از معروف ترین برنامه های آن سالها بود به شکلی که از سراسر شهر و حتی از شهرهای اطراف مثل اصفهان و قم و تهران و… هم برای حضور در شبهای قدر خود را به این مسجد می رساندند و اغلب علاوه بر شبستان مسجد و حیاط کناری عده ای در کوچه قرآن سر می گرفتند و…؛ لذا « قدر» زینت بخش نام کوچه های خیابان محتشم شد و اکنون بیش از یک دهه است مردم بانام «کوچه های قدر» آشنا هستند.
دوم: حمله کماندوها به احیای شب قدر
مسجد میر نشانه با محوریت عالم بزرگواری که در طول سال جلسات تفسیرش ذهن تشنه جوانان را سیراب می کرد و سالها بذر عدالت طلبی و ظلم ستیزی را در دل و جان آنها کاشته بود به روزهای حساس انقلاب نزدیک می شد و این نزدیکی در سال ۱۳۵۷ همزمان شده بود با یکی از شب های قدر؛ اواسط مراسم بود که جوانان خبر آوردند کماندوها که از طریق خبرچین ها از توزیع اعلامیه جدید امام خمینی(ره) مطلع شده اند و به طرف مسجد حرکت کرده اند ولوله ای در مسجد افتاد هنوز زمانی از اعلام درگوشی این خبر نگذشته بود که یورش کماندوها برای دستگیری آقا و برخی جوانان شاخص انقلابی در حیاط مسجد به درگیری انجامید و صدای وحشتناک انفجار نارنجکی باعث هجوم مردم به طرف کماندوها شد داخل مسجد گار اشک آور انداختند، عده ای آقا را از در دیگر مسجد خارج کردند، در این در گیری چند نفر سطحی مجروح شدند که از آن جمله آقای شیخ جواد پیراینده(همان شیخ جواد که ذکر صلوات هایش هنوز در مساجد شهر شاخص است)بود که از ناحیه سر مجروح شد او و آقا را منتقل کردند به خانه عباس آقای اصفهانیان که نزدیک مسجد بود و دکتر حسین حجازی(دندانپزشک) که آنجا بود سر شکسته او را پانسمان کرد. (۱)
سوم: آقا شیخ علی آقا نجفی (ره) عالمی عامل و تاثیر گذار
آیتالله حاج شیخ علی آقا نجفی (ره) در سال ۱۳۰۰ هجری شمسی در کاشان چشم به جهان گشود. والد بزرگوار ایشان مرحوم آیتالله حاج شیخ مهدی نجفی از علمای بزرگ کاشان و از شاگردان مرحوم آخوند بودند. حضرت والد هم چون خود ایشان در زهد و تقوی، قناعت نفس و مناعت طبع ضرب المثل بودند.
ایام کودکی وی در این خانواده روحانی گذشت و تحصیلات ابتدایی را در مدرسه مرحوم مدر س در کاشان گذراند. در دوران نوجوانی شغل خیاطی را انتخاب نمود و مدتی در کاشان و سپس در تهران خیاطی را تا مراحل تکمیلی فرا گرفت و به کاشان بازگشت تا این حرفه را ادامه دهد.
ایشان در سن ۲۲ سالگی پس از مشاهده رؤیایی صادقه، برای کسب علم و ادامه راه والد، عزم هجرت به نجف کردند و همراه کاروانی که عازم کربلا بودند، در معیت والد راهی عراق شدند و به نجف رفتند. پس از ورود به حوزه علمیه پر برکت نجف، مدرسه آخوند بزرگ را برگزیدند و با عزم جزم و جدیتی کم نظیر به تحصیل مشغول شدند.(۲)
ایشان پس از ده سال اقامت در نجف و کسب مدارج علمی و بهره مندی از محضر علمای بزرگی چون مرحوم آقا سید احمد اشکوری (داماد مرحوم آقا سید جواد اشکوری داماد مرحوم آقا سید ابوالحسن ره)، مرحوم حاج آقا میرزا حسن یزدی ره (از شاگردان بنام آقا ضیاء عراقی)، آقا سید ابوالاعلی، مرحوم آقا شیخ شعبانعلی، مرحوم آقا سید احمد محلاتی ، آیتالله حکیم و آیتالله حاج سید عبدالهادی شیرازی و آیتالله خویی(ره) در حالیکه دورههای سطح و خارج را گذرانده بودند عازم ایران شدند. پس از توقف کوتاهی در کاشان، در مسافرتهایی به مشهد و اصفهان، مجددا راهی نجف شدند و دو سال دیگر در آنجا ماندند و سپس به ایران بازگشتند.
بعد از ورود به ایران، بمدت ۳ سال در قم اقامت گزیدند و در حوزه علمیه قم مشغول شدند و در آنجا از مدرسین بلندپایه سطوح عالی حوزه بودند و رسائل و مکاسب و کتابهای دیگر را تدریس میکردند. اما اقامت در قم چندان بطول نیانجامید و ایشان بدلیل کسالت والدش و اصرار شدید مردم کاشان به شهر خود بازگشت و ماندگار شد و در کاشان به اقامه جماعت و ارشاد مردم میپراخت.
در تابستان سال ۴۸ شمسی به دعوت هیئت علمی دانشگاه تهران برای تدریس هیئت و نجوم قدیم و نیز به درخواست جمعی از مؤمنین تهران و بنا بر علاقهای که خود به علوم جدید و تبادل افکار با اساتید دانشگاهی داشت، به تهران عزیمت کرد و به اقامه جماعت و فعالیتهای دینی پرداخت که با اصرار شدید مردم کاشان مواجه شد و مجددا به کاشان بازگشت.
ایشان سالها در مسجد الحسین(ع) محله میرنشانه به برپایی جلسات تفسیر و تعلیم علوم دینی پرداختند، درمیان علمای اخیر، مرحوم آیتالله نجفی در دعوت به قرآن، تلاش فراوان میکرد. وی پس از مدت مدیدی تحصیل و تدریس دروس مختلف حوزوی از قبیل ادبیات عرب، بیان و معانی و بدیع، منطق و فقه و اصول و در زمانی که در همه این علوم استاد متبحری بود، پس از اقامت در کاشان، تمام فعالیت خود را صرف تفسیر و ترویج قرآن کرد. شاید وی بیش از هرکس و بهتر از هرکس به مهجوریت این ثقل اکبر پی برده بود و یافته بود که در این روزگار، ضعف فکر و انحطاط اندیشه، از دور افتادگی از قرآن نشأت میگیرد.
او در خلال تفسیر قرآن، اخلاق اسلامی و سیر و سلوک ایمانی را به جوانان میآموخت. زبان شیوا و بیان گرم و همدلی با جوانان و همراهی با مسائل آنان و در ضمن پرهیز از تحجر و پافشاری روی اصطلاحات مغلق حوزوی، از خصوصیات او حین تفسیر قرآن بود که جوانان را مجذوب او میکرد. او هرگز با تحکم و آمرانه سخنی نمیگفت و با اینکه به هرچه میگفت خود قبلا عمل کرده بود، ولی هیچگاه از موضع برتر مستمعین را موعظه نمیکرد و در سیر و سلوک، خود را همپای آنان بحساب میآورد و صمیمانه اخلاق اسلامی را میآموخت.
از ویژگیهای صحبتهای ایشان، مهارت عجیبی بود که در انذار مردم داشت که وظیفه اصلی عالم در میان مردم انذار است: فلولا نفر من کل فرقه طائفه منهم لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم.
کمتر عالم و فقیهی را مییابی که اهل انذار باشد و اگر کسی را اهل انذار یافتی، کمتر مییابی که این انذارش اثر کند چرا که منذِر تا خود منذَر نشده باشد نمیتواند انذار کند. تا خود نترسیده باشد نمیتواند ترس از جهنم و قیامت و احوال برزخ را در مردم القا کند. تا خود دلسوخته نباشد نمیتواند دلی را بسوزاند. تا خود با پای عشق و تضرع و ریاضت در تهذیب نفس و تخلیه باطن، قدمی بر نداشته باشد نمیتواند شعلهای در دل دیگران بیفکند. اگر کسی خود زاهد و متقی نباشد نمیتواند امر به زهد و تقوایش در غیر مؤثر بیفتد. او به حق میترسید: الهی هب لی الجد فی خشیتک، لذا پس از شهادت فرزندش مهدی در منزلشان در حضور جمعی فرمودند: خیلی هنر بکنم خود را از آتش جهنم برهانم، اما در این هم امیدی ندارم جز به دو نفر، یکی مرحوم والدم و یکی شفاعت فرزندم مهدی.
ایشان علاوه بر فعالیتهای بنیادی تبلیغ فرهنگ قرآنی و اسلامی، در جهت دادن مبارزات مردم مؤمن کاشان تا نیل به پیروزی انقلاب اسلامی نقش به سزائی داشت. در سالهای خفقان رژیم ستمشاهی، مسجد آن عالم متقی و بیدار، پایگاه جوانان پرشور و روشنفکران و فرهنگیان و دانشجویان متدین بود. فعالیتهای وی در سالهای ۵۶ و ۵۷ چه از طریق جامعه روحانیت کاشان و چه از طریق مسجد پایگاه الهی، گرمیبخش مبارزات امت مسلمان بود. در مدت جنگ تحمیلی، مسجد و منبر ایشان گرمیبخش رزمندگانی بود که تشنه معارف اسلامی بودند و در اوقات فراغت از صحنههای نبرد، خود را به علوم قرآن مجهز میکردند تا در مصاف با جهل و جاهلان، راه روشبینان را پیشه کنند.
خلف صالح ایشان، شهید مهدی نجفی که تجسم عملی فعالیتهای قرآنی و اسلامی والد گرامش بود، در لباس مسئولیت فرهنگی ستاد پشتیبانی جهاد جنوب، در عملیات بیت المقدس جان خویش به محبوب عطا کرد.(۳)
سر انجام این عالم بزرگوار عصر روز پنجشنبه ۲۳ مرداد ماه ۱۳۶۵ شمسی، مصادف با شب جمعه و شب عرفه به ندای ارجعی الی ربک راضیه مرضیه لبیک گفت و از این دارفانی رحلت نمود و روح ملکوتی اش به اوج اعلی به پرواز درآمد.
مرحوم حجت الاسلام علی دوانی در مقاله ای که سال ۱۳۶۶ و به مناسبت نخستین سالگرد وفات این عالم بزرگوار منتشر کرد چنین آوره که:« شنیدهام،حدود هزار نوار از درس تفسیر و منبرهایش باقی مانده است که درصـددند آنـها را پیـاده کرده و به صورت کتابهایی درآورند،در این جا من به عنوان یکی از شاگردان گـمنام او سـفارش میکنم، نوارهای این مرد بزرگ را با تبلیغات وسیع تکثیر کنند و برادران روحانی و صاحبان مساجد علاقهمندان را با این دانـشمند آزاده و روحـانی بـا تقوا و وارسته آشنا کنند به طوری که در همهء نقاط کشور هم،بتوانند از معلومات وسیع ایـن اسـتاد سـخن و سخنوری،و دانشمند کار کشتهء خوش فکر بهرهء کافی ببرند،تا اگر در زمان حیاشت کسی او را نشناخت تا حـدی جـبران مـافات و ادای حق او بشود.
ثانیا سفارش میکنم که لجنهای از شاگردانش، تمامی این نوارها را پیاده کنند و چون خود اهل سـخن بود،شاید کـمتر حشو و زوائد در گفتارش باشد.ولی با اندکی حک و اصلاح و تنظیم عبارت و ترتیب مطلب،در یک دورهء کامل تـفسیر قـرآن مـجید از وی به یادگار بگذارند،و ثالثا بخشهایی از مطالبش را در کتابهای کوچک و بزرگ تجزیه کنند و در اصول و فروع و اخلاق و تعلیم و تـربیت بـرای عموم منتشر سازند.
و اگر چنانچه موانعی برای اینکار وجود داشته باشد،یقینا با انتشار چند کـتابش،زمینه بـرای نـشر بقیهء آثار به وجود خواهد آمد.بسیار به جاست که مقامات مسئول بودجهای در خور این کار بزرگ بـرای نـشر آثار این مرد نامی علم و دین اختصاص دهندو تحت عنوانی از قبیل«بنیاد علمی و فـرهنگی آیـه الله آقـا شیخ علی نجفی کاشانی»حق از دست رفتهء این استاد بزرگوار را ادا کنند که به طور حتم کمکی شـایان بـه تـرویج دین و اسلام و روحانیت خواهد بود.(۴)
آیت الله نجفی از خود آثار گرانبهائی به جای گذاشته از جمله:(۵)
تألیفاتی که توسط خود ایشان به چاپ رسیدهاند عبارتند از:
۱- پیرامون شراب
۲- لنگرهای زمین
۳- مولودی اندر خانه کعبه
۴- بعثت محمد صلی اله علیه و آله و سلم و قرآن در بحران جاهلیت
۵- زمان چیست و چگونه میگذرد
۶- صدق بزرگترین فضیلت
۷- سرانجام کافر
۸- یک خرق عادت شگفت یا معجزهای بزرگ
۹- اشتباه عمدی
۱۰- افسانهها یا کرامتهای خیالی در ۳ جلد
۱۱- برداشتی از نماز که همچنین پس از وفات ایشان ۶ بار تجدید چاپ شده است.
نوشتههای چاپ نشده و بجا مانده از ایشان عبارتند از:
۱- فضائل ثلاثه: زندگینامه اباذر، سلمان و مقداد
۲- ملتقطات: یادداشتهای پراکنده در موضوعات مختلف
۳- قرآن چه کتابی است
۴- از اینجا و آنجا
۵- دفتری مشتمل بر مجموعهای از احادیث و موضوعات دسته بندی شده که به ترتیب الفبا تنظیم شده است
۶- جزوات متعدد دیگر که ناتمام مانده است.
دروس تفسیر
۱- از دو دوره جلسات تفسیر ایشان متأسفانه فقط حدود پانصد جلسه از جزء سی ام قرآن بجای مانده است. با اینحال این مجموعه نیز به نوبه خود دائره المعارفی جهت عاشقان به قرآن و اهلبیت است که انشاءالله به همت شاگردان دلسوز ایشان و با نظارت دفتر تنظیم و نشر آثار مرحوم آیتالله نجفی، بتدریج از نوار پیاده شده و پس از تدوین و تنظیم منتشر میشود. تاکنون تفسیر سورههای مبارکه قدر، زلزال و لیل که هر کدام در قالب یک کتاب مستقل به چاپ رسیده است. سوره مبارکه توحید در حال آماده سازی است.
۲- تفسیر سورههای کهف و مریم و طه و انبیاء به زبان عربی در سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ هجری قمری توسط آن مرحوم تألیف شده و خوشبختانه سورههای مبارکه کهف، انبیا و طه با ترجمه و تعلیق یکی از اساتید دانشگاه کاشان به چاپ رسیده و سوره مریم در دست ترجمه و چاپ میباشد.(۵)
——————————–
منابع و ماخذ:
۱- گفتگو با آقای ماشالله بخردی از همراهان آیت الله آقا شیخ علی آقا نجفی(ره)
۲و۳و۵- زندگی نامه آیت الله آقا شیخ علی آقا نجفی (ره) نوشته دکتر حسین نجفی (فرزند ایشان)
۴- مقاله کیهان فرهنگی شهریور ۱۳۶۶ – شماره ۴۲ – صفحه ۳۳ به قلم مرحوم حجت الاسلام علی دوانی(ره)
یادش به خیر در جلسات تفسیر ایشان چیزی که خیلی نمود داشت حضور پر شور جوانان بود جوانانی که هر از گاهی یکیشون از جمع خارج می شدند وبه خیل شهدا می پیوستند
واقعا مطلب ب جایی بود خوشحالم که آن روزها رادرک کرده ام خصوصا شبهای قدر ومراسم قرآن سرگرفتن سپاس جناب شافعی
به نام خدا سلام بر عبد صالح خدا، حضرت آیه الله العظمی حاج شیخ علی آقا نجفی اعلی الله مقامه الشریف یاد باد آن روزگاران یاد باد. چه سواد و صفایی داشت این مرد بزرگ. یادم هست در سالهای بعد از انقلاب که توفیق شرکت در جلسات تفسیر ایشان در مسجد میر نشانه را داشتم. چه با عشق و علاقه خودمان را می رساندیم به نماز مغرب و عشا و جلسه تفسیر ایشان و چه بر دل می نشست همه چیز در آنجا. جایی که جوانان عاشق قرآن زیاد بودند و دلسپرده به بیان ملکوتی تفسیر ایشان. و مردمی که با جان و دل می نشستند و سراپا گوش بودند و نوش می کردند از حرف حرف کلام ایشان. انشاالله امثال ایشان در امت مسلمان زیاد شود .
با سلام یادش به خیر اون سالی که جریان ما وقع آن را در سال ۵۷ ذکر نمودید . اون سال موقع قران به سر گرفتن بود و همه جراغها خاموش و در میان ناله های ملتمسین دعا بود که با شلیک کاز اشک اور از شیشه پنجره اخری به داخل مسجد( که شیشه شکسته و اثار ورود اون گاز اشک اور تا قبل از تعویض شیشه به جابود) همه مردم هراسان از این حمله غافلگیرانه با پای برهنه به بیرون از مسجد رفتند (فرارکردند) تا مجددا مورد حمله قرار نگیرند از جمله خود من که پابرهنه به منزلمان که در همان نزدیکی بود رفتم خلاصه تا چندین روز اثرات این گاز در مسجد بود
عالی بود
روحشان شاد خدای ایشان را رحمت کناد ودعاگوی امثال ما باشند.امیدکه شاهد وجود چنین علمایی از خطه کاشان عزیز باشیم
خوش به حالشون . . . . . هییییییی
خیلی عالی بود، دستتون درد نکنه. کاش ما هم زمان حیات ایشون رو درک میکردیم.