کاشان نیوز – جابر تواضعی: 
جمعه صبح پوریا عالمی افتخار داد تماس گرفت که کاشان است و برای دیدار کافه‌ای‌جایی قرار بگذاریم. من که خیلی اهل کافه نیستم، چند تا پیش‌نهاد دیگر دادم که متأسفانه چون او زیاد آمده کاشان و همه را دیده و چند سال اخیر آثار باستانی جدیدی نساخته‌اند، رد شد. آخرش قرار شد برویم قلعه جلالی. با این‌که آدرس سرراست دادم و لوکیشن فرستادم، پوریا موفق شد هم خودش و هم دو خانواده دیگری را که همراهش بودند، گم‌وگور کند.
از من به شما نصیحت؛ فرصت گشت‌وگذار با مهمان در دیدنی‌های شهرتان را اصلاً از دست ندهید. چون خودبه‌خود در مقام یک تور لیدر مجبور می‌شوید از زاویه دیگری به آن‌ها نگاه کنید. ما هم تا یخچال طبیعی داخل قلعه قدم زدیم و من هر چی درباره آن‌ها بلد بودم گفتم و حتی سعی کردم با خلاقیت چیزهای تازه‌ای رو کنم که برای خودم هم خیلی جالب بود.
به‌هرحال همه متوجه شدند که مسئولان شهر مثل کل ایران، دست در دست هم تمام تلاش‌شان را کرده‌اند که این قلعه سلجوقی و بقیه آثار باستانی این منطقه را از ریخت بیندازند و با این‌که کاملاً موفق نشده‌اند، شکر خدا پیشرفت‌‌شان هم کم نبوده. پوریا هم گفت مهم این است که تلاش‌شان را کرده‌اند.
پوریا بعد از این‌که در سال ۹۸ دستش رو شد و حکم اوین‌اش به اتهام «تبلیغ علیه نظام» که سال‌های سال آن را در پوشش طنزنویسی و نشاندن خنده روی لب مردم انجام می‌داد، قطعی شد، تشک مطبوعات را بوسید و بعدازآن روی پلتفرم موبایلی «آی‌قصه» و همین‌طور «رادیو گوشه» متمرکز شده. کار «آی‌قصه» تولید قصه برای بچه‌ها است و من هم همکاری مختصری با آن‌ها داشته‌ام.
وقت خداحافظی دوباره داشت مثل همیشه عکس گرفتن با آدم‌های مهم یادم می‌رفت. دلیل اصلی‌اش این است که بلد نیستم سلفی بگیرم؛ اما پوریا تهدید دست‌های بلندش را به فرصت مونوپاد تبدیل کرد و زحمت‌اش را کشید. راستی دو تا کتاب آخرم را هم برایش بردم که لااقل کتاب آخرش را هدیه بگیرم که محاسبات‌ام اشتباه از کار درآمد.
پ ن: با تشکر از سلجوقیان محترم برای ساخت قلعه جلالی و ایجاد فرصت این دیدار و نیلا دختر دوسه‌ساله پوریا و دو دختر دیگر هم‌سن‌وسال هم‌سفرش که اجازه ندادند اختلاط ما خیلی عمیق و طولانی بشود و خلاصه تعادل برقرار شد.
دیدگاه شما