علی محمدی-در سال 88 و بعد از آخرین انتخابات ریاست جمهوری ایران اتفاقاتی در پایتخت افتاد که منشاء تاثیر و تاثرات عمده ای در بسیاری از زمینه ها و موضوعات سیاسی و اجتماعی شد.این جریان، تغییرات عمده در مناسبات قدرت فراهم آورد و دسته بندی های خاصی را ایجاد کرد.
جهت گیری سیاستمداران در جهت خواست بزرگان نظام در این مورد تعیین کننده شد.کسانی که از سبزها و به اصطلاح،سران فتنه تبری جستند در دسته خودی ها قرار گرفتند و کسانی که اعلام برائت نکردند در گروه خواص بی بصیرت.
در این میان اما حساب کسانی که به دفاع از آنها برخواستند،حسابی دیگر بود.آنها در جبهه دشمنان قرار گرفتند حتی اگر سالهای گذشته خود را در خدمت به نظام و جمهوری اسلامی به سر آورده باشند با مخالفان دیرینه نظام تفاوتی ندارند.اینان از قطار انقلاب پیاده شده و در قاموس سیاسی دیگر حق حضور نه تنها در میدان سیاست ندارند بلکه نزدیکی به ایشان از جمله خطوط قرمزی است که ناگفته بر تمامی جوانب حکومت حاکم است و بعنوان میزان دوست از دشمن شناخته می شود.اینان خیانت کارانی هستند که به قول نامه سرداران سپاه به حسین علایی “عمری سر سفره انقلاب اسلامی و لطف و احسان رهبری نشسته بوده و اکنون چنین ناروا و بیپروا حق نمک خوردن را پاس نمیدارد و نمکدان میشکند”.
در این میان اما حادثه ای دیگر نیز بوقوع پیوست،جریانی موسوم به جریان انحرافی که در هزار توی ناپیدای قدرت و در دل یک رکن برجسته نظام و جمهوری اسلامی متولد شد. و در حالی که بسیاری از آن تبری می جویند این محدوده با یک صف بندی نامرئی که هرکسی توان داوری در مورد آن را ندارد ترسیم شده است.عده ای می گویند اطرافیان رئیس جمهور با سوء استفاده از موقعیت خاص خود که نزدیکی به بالاترین مقام اجرایی کشور است با طرح مکتب ایرانی می خواهند مکتب اسلامی را در کشور منزوی نموده و با بهره گیری از آراء خاموش و مخالف نظام به قدرت برسند.
اولین هماوردی آشکار این سه گروه ،اصولگرایان ،خواص بی بصیرت و جریان انحرافی پس از ثبت نام انتخابات نهم مجلس و رد صلاحیت نامزدهای نمایندگی خود را نشان داده است و تیغ رد صلاحیت اینبار ازخودی های نظام،بسیاری را جدا نموده است.و عدم ابراز وفاداری به ولایت مطلقه فقیه و قانون اساسی به صورتی بسیار موثر بکار گرفته شده است.وتایید و رد صلاحیت های هیأت های اجرایی بر این معیار استوار بوده است.
در تهران 30 نفر رد صلاحیت شده اند که صاحب نام ترین شخصی که با این عنوان رد صلاحیت شده علی مطهری است که در مجلس هشتم جبهه گیری شدیدی علیه دولت و رئیس جمهور داشت. و تنی چند از نمایندگان فعلی مجلس نیز با همین عنوان رد صلاحیت شدند.
اما در این مرحله از آن جهت که هیأت اجرایی توسط قوه مجریه تعیین و منصوب می شود این گمان را ایجاد کرده است که در این مرحله کسانی که رد صلاحیت شده اند منتقدین دولت هستند .
اما در کاشان بر اساس خبرهای غیر رسمی 7 نفر که سه نفرشان افرادی شاخص بودند امکان ورود به رقابتهای انتخاباتی را از دست دادند که هر سه نفر بر اساس بند 3 ماده 28 قانون انتخابات که مشعر بر عدم احراز” ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه ” است رد صلاحیت شدند.
این سه نفر که یکی از ایشان کتر علیرضا فیروزیان است که به گفته خودش درزمانهای ترور محافظ آیت اله یثربی از جمله مشهورترین اشخاص و روحانیون کاشان پس از انقلاب بوده است که حلقه دوستان و طرفداران ایشان تا همین اواخر از جمله مدیران و نمایندگان و وزرای مشهوری بوده اند. دیگری دکتر مصطفی عباسی مقدم بوده است که همه کسانی که با وی ارتباطی داشته و دارند وی را شخصی اصولگرا و معتقد به مبانی و اصول انقلاب مید انند.
دکترحسن فدایی اما سومین نفری است که در کاشان به استناد به بند و ماده پیش گفته رد صلاحیت شد.وی که در کاشان و آران و بیدگل چهره ای شناخته شده است و در پستهای مدیریتی بسیاری سمت های معتبر و مهمی داشته است.وی همچون عباسی مقدم سابقه ای مبنی بر حمایت از اصلاح طلبان بی بصیرت ندارد و در مورد التزام به ولایت مطلقه فقیه و قانون اساسی همچون تعدادی از اصلاح طلبان و نهضت آزادی در اعتقاد و التزام به ولایت فقیه مرز بندی نکرده و خود را معتقد و ملتزم به قانون اساسی که ولایت مطلقه فقیه نیز یکی از موضوعات مهم آن است می داند.
فدایی در پستهای مدیریتی خود فردی عملگرا و فعال بوده است و اگر چه انتقاداتی بر وی شنیده می شود اما عملکرد اجرایی وی ممتاز و کمتر دچار ضعفهای مرسوم است.وی را بیش از دیگر نامزدها در کاشان و آران و بیدگل می شناسند و فردی است که در دوره های متعدد کشور اعم از سازندگی،اصلاحات و پس از آن دارای پستهایی مهم بوده است.چگونه می توان درک کرد که یک انقلابی صلاحیت نامزدی انتخابات کاشان و آران وبیدگل را نداشته باشد؟
اعجاب کسانی که این رد صلاحیت را می شنیدند قابل درک بود. مردم کاشان شاید به اندازه نماینده فعلی کاشان وی را نشناسند اما بیش از دیگران شهرت و سابقه داشته و این رد صلاحیت باعث شده است که بسیاری به مهم بودن رقابت وی با مهندس گرانمایه یقیین کنند و این ذهنیت را بپرورند که ترس از رای نیاوردن مهندس گرانمایه باعث رد صلاحیت وی شده است.
این نظریه از دو جهت تقویت می شود. اول از ناحیه کسانی که معتقدند هیأت اجرایی جزء مخالفین حضور فدایی در انتخابات هستند و خواسته اند وی را قبل از حضور در میدان رقابت از عداد رقبا خارج کنند. و دوم از دید کسانی که این رد صلاحیت را به مثابه یک طرفند برای معروف کردن وی می دانند و معتقدند که دکتر فدایی پس از اعتراض که یک اقدام اداری است از دستگاههای بالاتر تاییدیه خواهد گرفت و با نیرویی افزونتر به مصاف با نامزدهای مطرح خواهد آمد.
مژده به طرفداران انصاف و عدالت و اخطار به حامیان قدرت در کاشان ********* عصر 22 بهمن ، خبر تائید صلاحیت فدایی در سایت رسمی دکتر فدایی منتشر شد...... http://www.fadaei.ir/main/index.php
من شنیده ام رد صلاحیت افراد و مخصوصاً آقایان فدایی و منصوری در کاشان و مرکز استان با فشار تیم حامی گرانمایه (درفرمانداری و سپاه و موتلفه و ....) و با همان دلایل واهی عدم التزام صورت گرفته . چون اگه اونا تائید می شدند گرانمایه در آران و کاشان رای کمتری می آورد و اصلا شانسی برای انتخاب نداشت . البته الان دیگه اونا از تهران تائیدیه گرفتن .......و مخصوصا کسی مثل فدایی تنها رقیب جدی گرانمایه است ............انتخابات این دوره خیلی رقابتی خواهد بود ..................
دکتر فیروزیان علت رد صلاحیتش معلوم است . من در این سایت خواندم که ایشان به میرحسین موسوی رای داده اند و حاضر به منافق خواندن ایشان نشده اند .ولی علت رد صلاحیت آقای فدائی را چرا ننوشته اند ؟
مباحثی تحلیلی پیرامون هزینه های تبلیغات ... admin:ضمن تشکر از نظر شما، شهروند محترم این نظر با عنوان «هزینه تبلیغات و راههای تامین آن» به ستون یادداشت منتقل گردید.امید این داریم که دیگر شهروندان محترم نیز با ارائه نظرات خود ما را یاری فرمایند.
ای مدیر سایت یه مقدار به قول معروف....داشته باش همه نظرات رو حذف نکن
توی این فضای یکطرفه که همه می دونن از کجا رهبری می شه، فدایی تنها امید مردمیه که می خوان در آبادی و آزادی باشن، اگه برنگرده فاتحه انتخابات خوندس
من یک سوال دارم اسامی هیات اجرایی انتخابات کاشان چیه؟ سوابق این افراد چبه؟ چطور به خودشون اجازه میدن افراد خوش سابقه و خوش نام و شاخصی مانند فدایی رو رد صلاحیت کنن؟
من فکر می کنم مورد اول به حقیقت نزدیکتر باشه فدائی بعنوان یک مدیر در سطح ملی به قدر کافی مشهور هست اما بیشترین چیری که به ذهن من میرسه هدف رد صلاحیت حذف این رقیب قدر بوده بقیه دوستان هم نظر بدن