کاشان نیوز: امیر عباس مهندس نویسنده، شاعر و روزنامه نگار کاشانی با ارسال یادداشتی برای کاشان نیوز تحت عنوان «روایتهایی از تاریخ یا آنتولوژی شعر» نوشته است:
گذشته از زندگی روزمره هر فرد با لحاظ هدف، امید، آرزو و هر آنچه که در وجود آدمی نهادینه شده، هنرمند و شاعر در عصر کنونی هیچگاه نمیتواند فارغ از جامعهی خویش بوده و واکنشی نسبت به حوادث و اتفاقهای اطراف خود و جهانش نداشته باشد. حتا اگر نادیده انگاریم که یکی از وظایف تعریف شده برای ایشان زیباتر کردن دنیایی است که روز به روز تحمل ناپذیرتر میشود، باز نمیشود نقش آنها را در جریان آرمانی و ایدهآلیستی نمودن جامعه نادیده انگاشت. چونکه اگر احساس را یکی از مولفههای بروز شعر و یا هر اثر هنری قلمداد کنیم، احساسی که تاثیر پذیرفته از ناملایمات، کاستیها، دلخواسته و حداقل ایدهآلها است، با منظور داشت زشتی و ناراستیهای جهانی شامل گرسنگی، جنگهای منطقهای و حتا اتفاق و حوادث قهری نمیتواند در اثر هنری منعکس نشود. حتا اگر عامدانه نادیده گرفته شود باز در ترکیبی، کلمهای و یا خطی خود را بروز میدهد. با اندک تامل میتوان به این نتیجه رسید همچنانکه هنرمند و شاعر از مردم و اجتماع مطالباتی دارد جامعه نیز از هنرمند توقعاتی را میطلبد. منشا، تجلی و یا تعامل این خواسته و انتظار را میشود در احساس مشترکی جست که ریشه در فرهنگ و مشخصههای انسانی دارد.
معشوقههای صلح مجموعه شعری است از مرضیهسادات طباطبایی با مضمونهای متعدد نشان از این ارتباط و یا انتظار دوسویه دارد. درد مشترکی که با عینیتگرایی به سوی کلامی معنا مدار با هدف نتیجهگرایی میرسد. نتیجهای که گاه ممکن است شعر را در ردیف رسانه یا ابزاری برای انتقال پیام برساند. طباطبایی در کلامش مکرر و با ارجاعات پیوسته نشان میدهد که نسبت به اتفاقهای جهانی خنثی یا بیتفاوت نیست پرداخت جسورانه به مسائل اجتماعی و جهانی نشان از حساسیت و پیگیری وی دارد. غزه و فلسطین، شیطنت انگلیس، دگماتیسم طالبان، نابرابریها در یمن، دستاندازی به میراث فرهنگی و بمبباران رسانهای ماهوارهها و… وی را متاثر و آزرده خاطر میکند.
…من و تو به فکر زیراندازیم/ و فلسطین به فکر سنگ/ وقتی کرخه تا راین/کارون را سر دادهاند/ تفنگ افغان/ کوهها را میشکافد/ در توتون ما دود میشود/ نوار شیری راه غزه/ احتمال دور زدن را میدهد/ و بمب اتم هیروشیما را خنثی میکند… ص۱۳
… و غزه و غزهها راه میروند/ روی مردمکهای من و تو/ تنها شلیک گلولهای بس است/ تا نوزادی به دنیا بیاید… ص۱۸
حتا آنگاه که به خصوصیترین احوال شخصیاش توسل جسته تا در ارجاعی بین متنی به بیانی ایدئولوژیک برسد.
تقویم به غدیر میرسد/ دستها روی هم میرود/ تا علی به خلافت ننشیند/ دغدغهی پدر میوه و/ مادر کوچکی خانه/ خواهرم سکههای دویست تومانی را میشمرد/ خوارج به خانهمان رسیدهاند/ علی شمشیر خودش را به چادر همسرش گره میزند/ نه ابروان قبیلهی خزرج/ چاههاا به امروز میرسد/ حتا اگر غدیر نام برکهای باشد ص۴۳
طباطبایی با پاساژهای پیوسته و ارجاعات مکرر به نشانهها خواننده را مدام در تاریخ و جغرافیا میگرداند.
نه سقراط چشمهای توام/ با جام شوکران/ تمام شعر را ولگردی و یاوهگویی/ نه رویینتن/ همچو آشیل/ از پاشنهی پا…/ و نه پیامبری سبزپوش/ از پیش تو/ نه کودکی بادبادک بر دوش/ نه مردی روزنامه…/ من بدوم/ و تو خیابان را…/ من همان کوزهگرم/ هنوز در تب و تاب/ از کوزه شکسته مینوشم ص۳۷
… ما تاریخ میخوانیم/ حالا که اسکندر ویل دورانت نخوانده/ قلیان مظفرالدین شاه/ دود میکند هرودت را/… ص۳۸
این کدهای شناسایی نقش رمز را در بینامتنیت شعر ایفا کرده و خود میتواند خرده روایتی در بطن شعر باشد. متنی که به صورت مستقیم روایتگریز محسوب میشود. به عبارتی میشود شعرهای این مجموعه را به علت بار معنایی و اصرار بر بیان رخدادهای تاریخی اجتماعی شعری آنتولوژیک قلمداد نمود. قطعههایی از این مجموعه با شکستن مکرر روایت نمونهای از کلام پست مدرن را برابر خواننده میگشاید. مشخص است هدف شاعر مجموعهی معشوقههای صلح گسترش تاثیر کلام و معنا به جهت استفاده مضاعف از پتانسیل تاویل و خوانش، برای وصول و به دستآوری مخاطب حداکثری صورت پذیرفته است.
بیرون بریز/ از خزر، نارمرتو/ تا رگهای قاجاریه/ آرایش زنان عرب/ برای نهنگهای خلیج بریز/ و با جزر و مد/ آرایش باختری را به هم بزن/ دستهای امپریالیسم پرتقال در مسقط/ و خلیج عرب بلگریو/ شط العرب عبدالکریم قاسم/ نه تو میتوانی خشم خود را فرو بری/ نه من خودکارم را زمین/ هنگام، هرمز و ابوموسایت/ عصای سفرنامه ناصر خسروهاست/ پارسی/ حتا اگر شیوخ عرب ملخهای تو را/ دلفین دیدهاند ص۲۹
با لحاظ این اصل که سخن برآمده از ذهن و زبان شاعر تنها بخشی از ساختار ذهنی وی را نشان میدهد که پس از نگارش و به منصهی ظهور و بروز آن جریان یافته و تکثیر و بالنده میشود. پس هر استنتاجی یا حتا کشفی در شعر و نوشته شاید تنها بخش یا سایهای از اندیشه خالق اثر باشد، در شعر فوق بدون آنکه قصد خوانشی باشد یا قرار بشود به نیت آشنایی یا کشف جان بخشی کلمات و مولفههای استفاده شده توسط شاعر کلام را بازخوانی کنیم، حداقل این نکته را به خوبی روشن میسازد که ما تاریخ خلیج فارس را میخوانیم. از زمانهای کهن تا زمانیکه افسر انگلیسی بلگریو واژهی جعلی برایش رقم زد.
نمادهایی که هر کدام را میتوان خرده روایتی پنداشت که در حلول و مدار شعر همچون نشانههایی قرار گرفته و کلیت مضمون را شکل دادهاند. این دادهها یا نشانهها اگرچه خود توصیفی آشکار هستند اما نقش توصیف و تعریف را به عهده نداشته، تنها نمادی شدهاند و خواننده خود وصفشان را در رجوع و بازخوانی تاریخی زنده میکند. در این شعر نکته قابل تاملی که میتواند بیانگر طنزی تلخ باشد را شاهدیم. شاعر با بازی گرفتن از کلمه ملخ و شیوخ عرب به شکل ظریفی ذهن را معطوف به حکایت روشنی در تاریخ میکند.
مرضیهسادات طباطبایی دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی است و نیک به جایگاه کلمه و حتا هر حرف واقف میباشد. متاسفانه در این مجموعه شتابزدگیاش در استفاده از کلمات، در چینش و حتا سطربندی قطعهها به خوبی مشخص است. امید میرود با حساسیتی که نسبت به کارش دارد در مجموعههای بعدی این موارد را منظور نظر داشته باشد.
معشوقههایی از صلح توسط نشر نیروانا زمستان ۱۴۰۰ چاپ و منتشر شده است.
دیدگاه شما