کاشان نیوز– مقداد نمکی: هر رج قالی شامل شش واگیره است که از حاشیه کنار یکطرف شروع و تا حاشیه کنار طرف دیگر تمام میشود. سه واگیره ازیکطرف که شروع میشود عیناً در طرف دیگر ولی بهعکس برمیگردد. حاشیه باریک و پهن یک واگیره، از حاشیه باریک دوم تا وسط قالی هم دو واگیره دیگر را شامل میشود.
هر یک رج قالی، درصورتیکه بهصرف پر کردن واگیره ها باشد؛ باید بافنده، دوازده واگیره را پر کند، یعنی دو بار از اول تا آخر قالی؛ اما کسانی که غیر از پر کردن واگیره ها، در کارهای دیگر قالیبافی نیز تبحر دارند؛ میتوانند بهجای بافتن دوازده واگیره، کلیه عملیات نقشهخوانی (سیاهه زدن)، پر کردن واگیره ها، پود زیرورو با «دفتین» دادن، سرکش کردن و قیچی زدن را یک رج کامل در نظر بگیرند.
در کارگاه کوچک قالیبافی ننهجون شاید حدود بیش از سی سال پیش هم تابستان یعنی فصل کار ما پیش ننه، با مبارک رمضان مقارن شده بود.
آن روزها ننهجون حتی کولرآبی هم نداشت چه برسد به حالا که بدون کولرگازی هم نمیشود، سر کرد. زیر یک پنکه کوچک با زبان روزه توی رنگ و پرز و نخ عرق میریختیم و میبافتیم.
ننهجون که همت و تلاش و پا بکار بودن مرا میدید گاهی دستبهسرم میکشید و دو تا ماچم میکرد و میگفت: «شکلت برم ننه که اینقدر کاسبی». خلاصه با کلی قربان صدقه من را به کار تشویق میکرد.
آن روزها هنوز روزه گرفتن بر من واجب نبود اما تصمیم گرفتم روزه پیشواز ماه مبارک را بگیرم. میگفتند خیلی اجر و ثواب دارد هم روزه روز آخر ماه شعبان بود و هم استقبال از ماه مبارک که ثواب کارهای خوب چند برابر میشود و شاید هم یومالشک.
خلاصه اینکه سحر خانه ننهجون ماندم با چند لقمه غذای دستپخت ننه سحری خوردیم و رفتیم پشتدار قالی. صبحانه هم که دیگر در کار نبود. هر چه به ظهر نزدیک میشدیم تشنگی هم غالب میشد. ننهجون که دلش نمیآمد تشنگی من را ببیند میگفت ننه پاشو برو سر یخچال یک لیوان آب بخور؛ کمی هم استراحت کن دوباره بیا پشتدار قالی.
من گفتم که هنوز اذان مغرب نشده که افطار کنم. ننه میگفت خدا اینقدر برای سن و سال شما که سخت نمیگیرد به اینها روزه کلهگنجشکی میگویند. دو بار از ظهر تا غروب روزه باش تا باهم افطار کنیم.
من میخواستم زیر بار حرف ننهجون نروم گفتم میخواهم ثواب یکروزه کامل را داشته باشم او میگفت خدا قبول میکند و ثواب کامل بهت میدهد.
ننهجون هیچیک از ادعیههای موجود از قبیل کمیل و افتتاح و ابوحمزه و … را نمیدانست اما آن روز پیشواز برای آنکه به من یاد بدهد که رحمت خدا و فضل و بخشایندگی او چقدر زیاد است به من گفت خدا در ماه رمضان همهچیز را یکلا چندلا حساب میکند، نشنیدی میگویند یکشب این ماه مطابق هزار شب است. ننه برای اثبات این مطلب میگفت ببین ننهجون قربانت برم. تو الآن برای اینکه یک رج کامل ببافی باید دوازدهتا واگیره پرکنی ولی چون روزهداری و ثواب روزه تو خیلی هست، شش تا واگیره که پرکنی قدری توی سرکش و کشیدن پود هم کمکم کنی، من هم در عوض یک رج کامل حسابت میکنم. آن موقع متوجه نبودم ننهجون میخواست چه درسی یادم بدهد اما بعدها در درس برخی بزرگان تفسیر و فقه فهمیدم که ننهجون میخواست ثابت کند که خدا خیلی وقتها گاه به عمل ما نگاه نمیکند حتی حقوق خودش را هم به بندگانش میبخشد، دنبال بهانهای است تا از سر رحمتش، در برابر کارهای ناقص ما ثواب کامل بدهد بهویژه در ماه مبارک رمضان. حالا دوباره روز پیشواز بیش از سال پیش اتاق قالیباف خانه ننهجون را در ذهنم مرور میکنم؛ آنچه آن روز ننهجون با محاسبه یک رج کاری کامل پای من در برابر بافتن فقط شش واگیره قالی و قدری سرکش و پود در عمل به من یاد داد را بعدها در دعای قنوت خیلیها شنیدم که به درگاه خدا التماس میکردند «الهی عاملنی بفضلک و لا تعاملنی بعدلک…» دعایی که هیچگاه به زبان ننهجون جاری نشده است اما به باورش هست…
باورهاتون قشنگه ننه جون چقدر درسهایی خوبی بهتون میداده ننه جون درقید حیاته؟؟