کاشان نیوز – جابرتواضعی: «انبار» فارغ از ارتباط فرامتنی و تأویلپذیرش با اتفاقات این روزها و حوادث ریزودرشت خشونتباری مثل قتل بابک خرمدین، بیشباهت به داستان «عروسک پشت پرده» صادق هدایت نیست. شخصیت اصلی داستان هدایت، عاشق مانکنی است به اسم درخشنده. داود میرباقری در سال ۷۶ با اقتباس از آن فیلمی ساخت به اسم «ساحره» که موفق از کار درنیامد.
با این تفاوت که همه اختلافات شخصیت محسن در «انبار» با شخصیتی که دیگر وجود خارجی ندارد و درست نفهمیدم همسرش بوده یا نه، در تفاوت رنگ لاک و رژ قرمز نمود پیدا میکند. تأکید بر رنگ قرمز لاک و رژ لب بهعنوان یک عامل زیبایی زنانه با رنگ خون که بهنوعی بازتاب درونمایه و محور اصلی نمایش است، تناقض معنادار و دراماتیکی را ایجاد میکند. توصیه محسن برای لاک و رژ قرمز به همکار طبقه بالاییاش هم که بهتازگی عشقاش را به دختری ابراز کرده، این را به ذهن متبادر میکند که او هم دیر یا زود همین مسیر را طی خواهد کرد.
اما نمایش «انبار» به لایههای زیرین شخصیت محسن نزدیک نشده است و تقریباً تا پایان هم چیز زیادی از دلیل، انگیزه و چرایی رفتار انباردار دستمان را نمیگیرد. هرچند کانتکس و فضای «انبار» امکان خوبی را برای نزدیکی به لایههای روانشناسانه شخصیت انباردار و واکاوی ناکامیهایش فراهم میکند. مخصوصاً که با نگاه یونگی، انبار/ زیرزمین یادآور سرزمین هادس و دنیای مردگان است؛ جایی که آدمها با لایههای زیرین شخصیت خود رودررو میشوند.
عوامل اصلی کار، پیش از این نمایش «اکیپ» را هم در کارنامه خود ثبت کردهاند. با این تفاوت که محسن آقاقدیری این بار فروتنانه در مقام تنها بازیگر تجربه اول کارگردان ظاهر شده است. همچنین آهستگی و پیوستگی نمایشنامهنویس خلاق، پیگیر و باانگیزهای مثل محمدصادق خیمهکبود نیز که اخیراً جایزه نمایشنامهنویسی شانزدهمین جشنواره تئاتر مهر را نیز از آن خود کرده، نشانه تأکید گروه بر کار جمعی بهعنوان هسته اصلی کار تئاتر و نویدبخش شکلگیری یک گروه منسجم و فعال و باهویت است که میتوان به کارهای بهترشان در آینده امید بست.
راستی بهغیر از محسن آقاقدیری بازیگر نقش جسد هم بازی بینهایت سخت، دلپذیر و البته سختی را ارائه کرده که از روی فروتنی اسمش حتی در بروشور نمایش هم نیامده است. نمایش «انبار» تا آخر خرداد در تماشاخانه ماه فرهنگسرای مهر روی صحنه است.
دیدگاه شما