کاشان نیوز ــ محمد مشهدی نوشآبادی: شهر «زابل» شهر ارزانی نیست. چون مردم این شهر از امکانات معیشتی معمول در شهرهای مناطق مرکزی برخوردار نیستند. این مسأله در مورد سوختهایی مانند «نفت سفید» و «گاز مایع» بیشتر به چشم میخورد.
در واقع مسألهٔ سوخت یکی از اساسیترین مسایل زندگی در «زابل» است. یکی از جهت تهیهی پرزحمت سوختهایی مانند «نفت سفید» و «گاز مایع» که هنوز به شیوهی سنتی و با بشکه و کپسول (گاز مایع) انجام میگیرد و دیگر از جهت قاچاق سوخت به کشور همسایه.
مردم «زابل» به دلیل کمبود و فقدان منابع آب و نابودی کشاورزی به مبادلهی کالا به مناطق مرزی «افغانستان» روی آوردهاند.
سوخت از مهمترین اقلامی است که به صورت قاچاق از مرز خارج میشود؛ به ویژه سوخت «نفت گاز» که در زمان سفر من هنوز سهمیهبندی نشده بود. البته با سهمیهبندی «بنزین» و کنترل مرزها و اخیرا حفر کانال مرزی در منطقهی «زابل» تا حدود زیادی از حجم قاچاق، کم شده است، اما با این اوصاف هنوز قاچاق صورت میگیرد.
قاچاق سوخت معمولا با استفاده از «وانت بار» صورت میگیرد. به این شیوه که «وانت بار» را از بشکههای «نفت گاز» پر میکنند و از مرز عبور میدهند. ما شاهد عبور یکی از وانت بارها در جاده بودیم که در تاریکی هوا به سوی «افغانستان» در حرکت بود.
درآمد حاصل از یک چنین محمولهای کمتر از پنجاه هزار تومان است و وقتی در نظر بگیریم که راننده، جان خود و سرمایهٔ زندگیش را به خاطر پنجاه هزار تومان به خطر میاندازد؛ به سختیِ معیشت در «زابل» پی میبریم.
سوخت قاچاق یک «وانت بار» حدود یک میلیون و پانصد هزار تومان ارزش دارد و جریمهی حمل سوخت در صورت شناسایی و دستگیری، سه میلیون تومان است که توقیف بار سوخت را هم در پی دارد و از لحاظ مالی، ریسک بالایی است.
شاید در وهلهی نخست، قاچاقچیان سوخت را مقصر اصلی و تام این فجایع بدانیم. اما وقتی وضعیت بسیار رقتبار زندگی در «زابل» و «زهک» به ویژه در روستاهای اطراف آن را میبینیم در مقصر بودن کسانی که برای به دست آوردن حداقل مایحتاج خود و خانواده و در حد بخور و نمیر تکاپو میکنند؛ تردید میکنیم.
در دیداری که از یکی از روستاهای مرزی واقع در «منطقهی کهک» داشتم؛ با نوع زندگی تنگ و مشقتبار اهالی روبهرو شدم. یکی از اهالی به ما گفت که اگر مرز را از «زابل» بگیریم، دیگر چیزی برای مردم نمیماند.
در «زابل» یعنی مرز و در همان آبادی که محلههای آن را «جروکی» میگفتند؛ طبق معمول تمام خانهها، خشتی و گنبدی بود و فقر از چهرهی مردم و کوچه و خانههای آبادی میبارید و فقط سکوت تأسفباری بر چهرهی روستا و مردمان آن حکمفرما بود. مردمانی که به غایت، مهماننواز و اصیل بودند، اما فقر رمقی برایشان نگذاشته بود.
ای کاش دولت با برنامهریزی اساسی و ایجاد صنایع در برنامهای درازمدت هم به وظیفهی خود در قبال این مردم ـ که از حقوق شهروندی یکسانی با پایتختنشینان برخوردارند ـ عمل کند و مردم را از تنگنای معیشت نجات دهد، و هم بر مشکل اساسی قاچاق غلبه کند. این مردم واقعا مستحق چنین وضعیت اسفباری نیستند.
مردم «سیستان» به طور عمده شامل دهها طایفهی بزرگ شیعه و سنی هستند. من به نامهایی مانند «رخشانی»، «کاشانی» و «ریگی» برخوردم. مورد جالب، پسوند «کاشانی» یکی از طوایف بزرگ بود که هم در «ایران» و هم در «افغانستان» ساکن بودند و شامل جمعیت شیعه و سنی میشدند.
گفته میشد حتی دو برادر از یکی از خانوادههای «کاشانی»، یکی شیعه و دیگری سنی است که این از تعامل و تسامح و فرهنگ جاافتاده و بزرگ منشانهی سیستانیها است. فیالمثل رانندهای به نام «نصیر» که ما را در سفر «زهک» همراهی میکرد؛ خود و پدرش سنی بودند اما زن و مادرش، شیعه.
حتی با تعجب دیدیم که نوار کاست موسیقیای که در خودروی وی، بود؛ یک آهنگ محلی در وصف «امام رضا» است. وقتی من پرسیدم که آیا او برای زیارت «امام رضا» تاکنون به «مشهد» رفته است، پاسخ داد که هم امسال و هم پارسال رفته است.
وقتی سؤال کردم که مگر او هم به «امام رضا» ارادت دارد؟ پاسخ داد که: مگر میشود کسی «امام» را دوست نداشته باشد. در ادامه و با تعجب سؤال کردم که اگر فیالمثل یکی از فرزندانش به کیش تشییع درآید، او چه واکنشی خواهد کرد؟ وی گفت که چنین چیزی در این منطقه، معمول است و آنها در این موارد از خود مقاومت نشان نمیدهند.
در واقع نوع عقاید و آداب دینی اهل سنت در «زابل» و «سیستان» به علاقهمندیهای همشهریان شیعهی آنان پیوند خورده است و در فرهنگ دینی آنان، بسیاری از مقدسات تشیع پذیرفته شده و تعامل سازنده با شیعه را یاد گرفتهاند. این امر از رفتار ایشان و حتی از گفتار خطیبان معروف آنها ـ که از نوار سخنرانیهایشان در خودرو به گوش میرسید ـ پیدا بود.
این رفتار که علیالقاعده در کردار اهل شیعهی «سیستان» هم مشاهده میشود؛ باید سرمشق و الگویی برای رفتارهای دینی دیگر نقاط کشور نیز باشد. چیزی که متأسفانه در برخی شهرها و توسط برخی انسانهای غالی و تندرو و ناآگاه، کمتر به چشم میخورد.
البته وقتی من به آبادی «قلعهی نو» (از توابع زهک) رسیدم، جوانی به من گفت که صد در صد ساکنان این آبادی، شیعه هستند و وقتی من از این امر ابراز تعجب کردم و گفتم که این امر چگونه در این منطقه ممکن است؟ پاسخ گفت که ملای این روستا دستور داده که از سکونت اهل سنت در این آبادی جلوگیری شود، گرچه راننده این ادعا را رد کرد و به من گفت که در این آبادی نیز اهل سنت در کنار شیعیان زندگی میکنند.
منبع: وبلاگ نویسنده با اندکی تلخیص
اجتماعی , اخبار , گزارش
به بهانه سفر رئیس جمهور به سیستان و بلوچستان
سفر به شرق اساطیری
گفته میشد حتی دو برادر از یکی از خانوادههای «کاشانی»، یکی شیعه و دیگری سنی است که این از تعامل و تسامح و فرهنگ جاافتاده و بزرگ منشانهی سیستانیها است. فیالمثل رانندهای به نام «نصیر» که ما را در سفر «زهک» همراهی میکرد؛ خود و پدرش سنی بودند اما زن و مادرش، شیعه.
لینک خبر:https://kashannews.net/?p=30283
آخرین ارسال ها
-
زر در دستان شماست
-
رعایت حرمت مهمان واجب تر بود
-
برخوردی که با میهمانان در کاشان صورت گرفت مشکل خاصی نبود، لجبازی بود!
-
فراخوانی گفتگو در نقاشیهای محمد آخوندی ارمکی
-
ستاد انضباط شهری کاشان بدل به ابزار شکنجه شهروندان شده است
-
دشت کاشان در شرایط هشدار نارنجی هواشناسی قرار دارد
-
مهدکودکها و پیشدبستانیها و مدارس کاشان و آران و بیدگل فردا تعطیل شد
-
نگاهی به نقاشیهای آذرخش فراهانی و پانیذ رفیعی مهر در گالری مریم
-
حذف تدریجی بازار سنتی کاشان
-
استرک ؛ تاریخی با زبان رمانتیک
آخرین ارسال ها
آخرین ارسال ها
-
زر در دستان شماست
-
رعایت حرمت مهمان واجب تر بود
-
برخوردی که با میهمانان در کاشان صورت گرفت مشکل خاصی نبود، لجبازی بود!
-
فراخوانی گفتگو در نقاشیهای محمد آخوندی ارمکی
-
ستاد انضباط شهری کاشان بدل به ابزار شکنجه شهروندان شده است
-
دشت کاشان در شرایط هشدار نارنجی هواشناسی قرار دارد
-
مهدکودکها و پیشدبستانیها و مدارس کاشان و آران و بیدگل فردا تعطیل شد
-
نگاهی به نقاشیهای آذرخش فراهانی و پانیذ رفیعی مهر در گالری مریم
-
حذف تدریجی بازار سنتی کاشان
-
استرک ؛ تاریخی با زبان رمانتیک
دیدگاه شما