کاشان نیوز-ابوالفضل نجیب: بدترین تصویری که از متن و حواشی زندگی در متن کرونا میتوان متصور شد، برگزاری مسابقات فوتبال با سکوهای خالی و تماشای سمفونی جادویی فوتبال و تنها از طریق گیرندههای تلویزیونی است. فراموش نکنیم فوتبال یک پدیده اجتماعی است و حس و لذت این جادوی قرن با همین حضور نمادین به روح جمعی میلیونها علاقهمند فوتبال تعمیم و تسری پیدا میکند.
روح فوتبال بیش از هر اتفاقی که در مستطیل سبز رخ بدهد، به همین تفاهم و حس جمعی گرهخورده. از این حیث شاید فوتبال شبیهترین پدیده جمعی به سینما باشد. فلسفه وجودی این دو پدیده در مشارکت جمعی و در ظرف متمایز موضوعیت پیدا میکند. در سینما تعدادی بازیگر و یک کارگردان و در کنار آنها یک تیم از عوامل مختلف در کنار زمین و همزمان یک سیستم بوروکراتیک و رسانهای و بعلاوه مخاطبانی فارغ از هر تعلق جغرافیایی و فرهنگی و … و اجماع حول زبان و معیارهای زیباشناسی با فیلم ارتباط و به التذاذ میرسند. فوتبال هم از جهت التذاذ ذاتی بسیار شبیه سینماست. معمول شدن تماشای مسابقات فوتبال در سالنهای سینما وجهی دیگر از این همسویی و شباهتهای ماهوی را یادآور میشود.
آنچه این دو را متمایز میکند، وقایع غیرقابلپیشبینی در فوتبال است؛ و مهمتر تأثیر بیواسطهای که تماشاگر فوتبال بر جریان کمی و کیفی داخل زمین میگذارد؛ اما برخلاف فوتبال واکنشهای داخل سینما هیچ تأثیر و تغییری درروند و جریان اتفاقات روی پرده نمیگذارد. اتفاقات از قبل و دور از چشم ما رقم خورده و ما ناگزیر به تماشایان هستیم. تجربه تماشای فوتبال و فیلم را از حیث بیواسطه بودن ارتباط مقایسه کنید باتجربه تماشا و بازی روی سن تئاتر. تجربه بازی روی سن شباهت بسیار بیشتر با بازی فوتبال دارد. به این معنی که بازیگر فوتبال و تئاتر همزمان میتواند از فضای جمعی و واکنشهای هیجانی و حسی تماشاگر بیشترین تأثیر ممکن را بگیرد. این تأثیرپذیری میتواند به درجاتی مرزهای تعین شده برای هر دو بازیگر را درنوردیده و به عبور از برخی قراردادها و بروز خلاقیتهای فردی منجر شود. نکته جالب اینکه برخی بازیگران در هر دو حوزه از جانب کارگردان و مربی از آزادی عمل بیشتر برای بروز خلاقیتهای فردی و خارج از فرامین تاکتیکی و میزانسن از پیش تعین شده، برخوردار میباشند. به دلیل همین شباهتها تصور اجرای یک تئاتر در سالن بدون تماشاگر به همان اندازه بیروح و تهی از لحظههای بکر که انجام یک مسابقه فوتبال در همان شرایط است. به همان نسبت که خلق لحظههای بکر در روی سن، خلق همان لحظهها در زمین فوتبال میتواند احساس مشترکی به تماشاگر بدهد؛ و البته به همان اندازه غیبت چشم نظارهگر به یک اندازه بر جریان کمی و کیفی و رابطه دیالکتیکی سالن و سن تأثیر میگذارد.
با این مقایسه نقش همزمان حضور واقعی مخاطب در سکوها و در سالن نمایش و تفاوت ماهوی بودونبود چشم نظارهگر بیشتر ادراک و احساس میشود. لازم به یادآوری است در اینجا تنها بر نمایشهایی تأکیددارم که برای مخاطبان واقعی اجرا میشود و نمایشهای تلویزیونی را تا حدود زیادی از این قاعده مستثنی میدانم.
بااینهمه نباید فراموش کرد تأثیرات و پیوندهای یادشده بر بازیکنان و تماشاگران فوتبال مضاعف است. تفاوت و اهمیتان را میتوان در کمیت نفوذ و استقبال تئاتر در جوامع حتی توسعهیافته و گستره نفوذ و محبوبیت بلامنازع فوتبال در جهان یادآور شد.
ازاینجهت فوتبال حتی اگر در بالاترین مدار کیفی و عالیترین شکل ممکن اما بدون پیوند زنده با سکوها برگزار شود، از حس و حال و روح واقعی تهی خواهد بود. این روح نه انگار که بهیقین در پیوند با سکوها به مستطیل سبز دمیده میشود.
این روح با هلهله و انتظار و هیجانات غیرقابلپیشبینی، با کلکل و کری با اهتزاز پرچمها و رنگها، با ریتم و آواها و ارکستر چند دههزارنفره، با سادهترین ملودی موسوم به ایسلندی که از ترکیب بدیع اما جادویی صدای دستها و سکوت خلق میشود، گاه با فحش و فضیحت و بیاخلاقی از سر تعصب و سمپاتی هیستری. روح فوتبال با جمع ضدین زیبایی و زشتی، شوق و شرارت، سکوت و صدا، عشق و نفرت، مرگ و زندگی و … شکل میگیرد.
در نظر داشته باشید، در مقام داوری تمایلات افراطی در روی سکوها نیستم، درباره یک واقعیت وجودی به نام فوتبال و تماشاگران و فلسفه وجودی یک پدیده اجتماعی مدرن بحث میکنیم و نه الزاماً شکل آرمانی آنچه میباید؛ و فراموش نکنیم آنچه به فوتبال موضوعیت میدهد همین واقعیت پارادوکسیکال است که در روانشناسی اجتماعی به هسته وجودی و روح جمعی شناخته و تعبیر میشود
تردید نکنیم بسیاری حرکات ابداعی و بداهه ستارگان فوتبال چه در حین بازی و چه پس از موفقیت در به ثمر رساندن گل و انجام حرکات تکنیکی چشمنواز برآیند و محصول همین رابطه حسی و اما نانوشته است. رابطهای متقابل بین سکوها و داخل زمین و بازیکنآنکه همزمان روح و روان میلیونها و میلیاردها انسان کره خاکی را با خود درگیر میکند. حرکات نمایشی و منحصربهفرد ستارههای فوتبال بعد از به ثمر رساندن گل در مقابل دوربینهای تلویزیونی دلالتی است بر تأثیر اتفاقاتی که همزمان در جریان بازی و روی سکوها و بالمآل بر میلیاردها و میلیونها تماشاگر تلویزیونی میگذارد.
تصور عام برگزاری فوتبال بدون تماشاگر را به مسابقات خیلی خاص و خاصتر تعمیم دهید. به دربیهایی که سالهاست مرزهای جغرافیایی و بومی را پشت سر گذاشته و به اردوگاههای جهانی تبدیل شده. دربیهایی که برخلاف معنی و مفهوم سنتی به نبرد همشهریها محدود نمیشود و طولانی زمانی است در معنی منطقهای و جهانی به رسمیت شناختهشده. دربی اسپانیا موسوم به آل کلاسیکو رقابتی که برخلاف ظاهر فوتبالی به هماورد انقلاب و رفرم، سنت و مدرنیسم و خرد و نوستالژی و در یککلام جنگ تمامعیار سیاسی تبدیل شده تا دربی بندرنشینان لیورپول با شیاطین سرخ که به بحرانهای اقتصادی گره خورده و همچنان این گره در زمین فوتبال کور و کورتر میشود. تا دربی همشهری شیاطین سرخ و کوسهها (منچسترسیتی) و تا دربیهای سرزمین اسپاگتی که جلوههای مدرن رقابتهای مافیایی را تداعی میکند تا دربی کهکشانیها با همشهری تشکدوزان (اتلتیکومادرید) تا دربیهای لندنی و تا رنگ و بوی ژرمنی آنکه تنها در رقابت دورتموند و شالکه خلاصه میشود؛ و تا دربیهای امریکای لاتین که گاه فلسفه وجودی فوتبال را به خشونتهای گانگستری تنزل میدهند؛ و تا همین دربی بیبو و خاصیت دولتی سرخ آبیهای پایتخت؛ و این تصور که اینهمه هیجان و احساس و عشق و نفرت و خشونت و غرور و اشک و شوق و سرمستی و سرخوردگی و گاه حتی قربانیانی که بهجای میگذارد، بدون نفس سکوها رقم بخورد، در عالم فوتبال اتفاق کوچکی نخواهد بود. اینکه در این میان تکلیف جام جهانی بهمثابه بزرگترین رویداد جهانی و کعبه آمال و آرزوهای میلیاردها انسان چه خواهد شد، جای خود دارد.
واقعیت تلخ اما این است که تماشای همین چند بازی بدون تماشاگر بوندسلیگا با آن حس و حال غریب خیلی تفاوتها را به رخ کشید.
یادمان آورد زدن یک تکل ساده، خوردن و زدن یک دریبل معمولی، ثمر رسیدن یک گل هرچقدر هم خوشبو و زیبا، صدرنشینی و قعرنشینی، حتی پوکر قهرمانی چه پیوند قریب و غریبانهای با این روح جاری و ساری دارد.
یادمان آورد فوتبال اگر با قرار خالی ماندن سکوها نفس بکشد، جادوگرانی مثل مسی و تکنیسینهایی مثل رونالدو نابترین و زیباترین و تکرارناشدنیترین لحظههای زندگی ورزشی را با چه کسانی به اشتراک خواهند گذاشت.
تردید نکنیم فوتبال و حداقل ستارگان بیچونوچرایان بدون این سکوها دچار افت روحی و روانی و حتی جسمی و به درجاتی در فعلیت بخشیدن نبوغ ذاتی دچار مشکل خواهند شد.
فوتبال ازاینپس و معلوم نیست تا چه زمانی میباید بدون سکوها نفس بکشد. این نفس کشیدن بسیار به تنفس مصنوعی انسان در حال احتضار شبیه خواهد بود. چیزی شبیه یک حیات نباتی فاقد روح و حس واقعی زندگی.
اجتماعی , اخبار
یادداشتهای کرونایی
فوتبال در زمان کرونا
اگر فرض همزیستی با کرونا را ناگزیر بدانیم، باید اذعان کنیم پیامدهای مثبت و منفی بسیاری بر روال زندگی خواهد گذاشت. چنانچه گذاشته و به هر شکل در حال تغییر روال عادی زندگی است. این تأثیرات بر پدیدههای اجتماعی و جمعی بهطور اجتنابناپذیر و مضاعف به افت و پائین آمدن کیفیت منتهی خواهد شد. در یادداشتهای آتی تصمیم دارم از این زاویه به برخی تأثیرات در این حوزهها بپردازم. فوتبال یکی از مهمترین این پدیدههاست. این تبعات حتی میتواند به تغییر ساختارهای سختافزاری و سازوکارهای فضاهای ورزشی منجر شود. تا آن زمان اما چارهای جز عادت کردن به محدودیتهای موجود نخواهیم داشت.
لینک خبر:https://kashannews.net/?p=76057
آخرین ارسال ها
-
سهم آیندگان از میراث دینی، فرهنگی و تاریخی را نابود نکنید
-
ابوالفضل زارع سرپرست شهرداری کاشان شد
-
بازهم شهردار کاشان استعفا داد!
-
نشریات پیش نویس تاریخ هر کشوری هستند
-
با فعالیت معدن در حوزه چهار طاقی نیاسر قطعا مخالفیم
-
نگاهی به نمایشگاه کریپتون از امیر و صوفیا دانشپور
-
روش شناسایی امداد خودرو مجاز در کاشان
-
قائم مقام معاونت مسکن وزارت راه و شهرسازی از پروژه مسکن ملی کاشان بازدید کرد
-
مهدی جمالینژاد استاندار اصفهان شد
-
امینالله رشیدی درگذشت
آخرین ارسال ها
آخرین ارسال ها
-
سهم آیندگان از میراث دینی، فرهنگی و تاریخی را نابود نکنید
-
ابوالفضل زارع سرپرست شهرداری کاشان شد
-
بازهم شهردار کاشان استعفا داد!
-
نشریات پیش نویس تاریخ هر کشوری هستند
-
با فعالیت معدن در حوزه چهار طاقی نیاسر قطعا مخالفیم
-
نگاهی به نمایشگاه کریپتون از امیر و صوفیا دانشپور
-
روش شناسایی امداد خودرو مجاز در کاشان
-
قائم مقام معاونت مسکن وزارت راه و شهرسازی از پروژه مسکن ملی کاشان بازدید کرد
-
مهدی جمالینژاد استاندار اصفهان شد
-
امینالله رشیدی درگذشت
دیدگاه شما