کاشان نیوز ــ محمد مشهدی: «قالیشویان» آیینی مذهبی و شیعی است که هر سال در دومین جمعهٔ ماه مهر توسط اهالی فین کاشان در زیارتگاه مشهد اردهال انجام میشود.
به باور اهالی منطقه و شرکتکنندگان در این آیین، مناسبت برگزاری آن، گرامیداشت سالروز کشتهشدن علی فرزند امامباقر (ع) مشهور به «سلطانعلی» در آن محل است و اجزای آن، بهشکل نمادین نشانی از مراسم تغسیل و تدفین وی است.
به اعتقاد اهالی منطقه، امام باقر (ع) به دعوت اهالی فین کاشان، فرزند خود علی را برای نشر اسلام به آنجا فرستاده بوده است. پس از گذشت چند سال از اقامت علیبنمحمد در فین، حاکمان محلی از بیم گسترش تشیع با او و یارانش در منطقهٔ اردهال (اردهار) جنگیده و آنها را به قتل رساندهاند.
اهالی «خاوه» که وی را در نبرد همراهی کرده بودند، جنازهاش را برای غسل و کفن به اهالی فین، که دیر به معرکه رسیده بودند، تحویل داده و آنها جنازه را در چشمهٔ پاییندست آبادی «باریکرسف» (باریکرسب / باریکرس / باریکرز) در اردهال غسل داده و دفن کردهاند. بههمین دلیل آن منطقه به مشهد اردهال معروف شده و مدفن آن امامزاده به زیارتگاه تبدیل شده است.
زیارتگاه مشهد اردهال ـ که کاشانیها به آن «مشهد قالی» هم میگویند ـ در ۴۴ کیلومتری غرب شهر کاشان واقع شده است. بنای اصلی این زیارتگاه، شامل بقعه و ایوانها از دورههای تیموری، صفوی و قاجاری به یادگار مانده و در دورهٔ معاصر این بنا توسعهٔ چشمگیری یافته است.
هر سال در هفتهٔ منتهی به جمعهٔ دوم مهرماه که «جمعهٔ جار» نام دارد، در فین و آبادیهای مجاور مشهد اردهال اعلام میشود که جمعهٔ بعد «جمعهٔ قالی» است و باید اهالی خود را برگزاری مراسم آماده کنند. بین فین و مشهد اردهال حدود ۵۰ کیلومتر مسافت است. این مسافت را اهالی معمولاً با وسایل نقلیه و برخی نیز با پای پیاده طی کرده و از پنجشنبهٔ قبل مراسم در محل حاضر میشوند.
هر سال جمعیت فراوانی از مناطق مختلف به محل مراسم میروند، اما برگزاری مراسم در انحصار اهالی فین است و کسی حق ورود به جمع آنان را ندارد. این امر را برخی بازماندهٔ تظاهرات شیعیان کاشان و فین در برابر سنیان روستاهای اردهال میدانند که پس از یکپارچهشدن تشیع بهصورت امتیاز مذهبی و شرافت تاریخی درآمده است.
در صبح روز جمعه، مردان فینی در حالیکه چوب در دست دارند و سوگواری میکنند، از صحن «صفا» به طرف ورودی بقعه رفته و قالی لولهشدهای که نمادی از جنازهٔ علیبنمحمد است را از اهالی روستای خاوه که داخل بقعهاند، تحویل میگیرند و آنرا روی دست خود حمل میکنند. سپس در حالیکه صدها چوببهدست آنان را احاطه کردهاند، قالی را از حرم بیرون میآورند و با شتاب و هرولهکنان بهسمت شرق رهسپار میشوند تا به جوی قناتی که در جوار زیارتگاه شاهزاده حسین ـ در فاصلهای نزدیک از محل قبلی ـ است، میرسند. آنگاه قالی را در کنار جوی قرار میدهند و چوبهای خود را بر آب میزنند بهگونهای که قالی و حملکنندگان آن خیس شوند. این کار، نمادی از غسلدادن سلطانعلی است. سپس از مسیری دیگر و از طریق صحن «سردار کاشی» قالی را به بقعه بازگردانده و تحویل اهالی خاوه میدهند (کنایه از دفن جنازه توسط خاوهایها).
جمعهٔ بعد از آن نیز اهالی روستای «نشلج» برای عزاداری و تعزیهخوانی به زیارتگاه سلطانعلی میآیند که به «جمعهٔ نشلگیها» معروف است.
زمان دقیق پیدایش این آیین مشخص نیست. قدیمیترین اسنادی که به برگزاری آیین قالیشویان اشاره دارد، مربوط به دورهٔ قاجار است. با این اوصاف منابع قرون اولیهٔ اسلامی مانند تاریخ قم با استناد به احادیثی، اهمیت و قداست منطقهٔ اردهال را در نزد شیعیان از همان قرنهای آغازین آشکار میکنند. برخی منابع قدیم حدیثی شیعه نیز به ارتباط «کرمهد» (روستایی از توابع مشهد اردهال) با معارف شیعی در قرون اول اسلامی اشاره کردهاند. کتب قدیم اصفهان نیز به برگزاری آیینهای ایرانی در این منطقه اشاره دارند.
اولین منابعی که در آن به بنای این زیارتگاه و انتساب آن به علیبنمحمد باقر اشاره شده است، دیوان ابوالرضا راوندی و کتاب النقض قزوینی رازی هستند که مؤلفین هردو از عالمان شیعهٔ دورهٔ سلجوقیاند. راوندی که خود نیز مدتی در آن زیارتگاه اقامت کرده است، در دیوان خود وصفی طولانی از این بنا و بانی آن مجدالدین کاشانی میکند.
با اینکه هر دو منبع مورد اشاره به انتساب این زیارتگاه به علیبنمحمد باقر اشاره میکنند، اما محدث قمی در منتهیالآمال با استناد به منابع تاریخی از وجود قبر و بارگاه علیبنمحمد باقر در محلهٔ جعفریه بغداد خبر داده است. طرفه آنکه مؤلف کتاب تاریخ قم که حتی از گمنامترین علویانی که به منطقهٔ قم و کاشان آمدهاند، یاد کرده، هیچ اشارهای به آمدن علیبنمحمد باقر به این منطقه نکرده است.
دربارهٔ سلطانعلی و وقایعی که برای وی رخ داده، تذکرههایی از دورههای قاجار و پهلوی برجا مانده است و همچنین تعزیهنامههایی هم نوشته شده که هر سال بعضی از آنها در حاشیهٔ مراسم قالیشویان اجرا میشود.
در تذکرههای یادشده که عمدتاً از عناصر اسطورهای لبریز است، برخی عناصر ایرانی و زرتشتی نیز بهچشم میخورد. ازجمله نام شخصیت منفی «زرینکفش» در تذکرهٔ سلطانعلی که با «زرینپاشنه» در آبانیشت اوستا قابل مقایسه است.
آیین قالیشویان، صبغهای ایرانی دارد که از جمله در برگزاری آن با تقویم شمسی (برخلاف عرف دیگر آیینهای شیعی) هویدا است. برخی پژوهشگران آنرا بههمین اعتبار بازماندهای از «جشن مهرگان» میدانند و برخی نیز به اعتبار محوریت آب، آنرا بازماندهای از «جشن تیرگان» میدانند. زمان برگزاری قالیشویان، بنابر تقویم کشاورزی برابر است با ۱۵ تا ۲۲ پاییز که قابل تطبیق با مهرگان است. چنانکه از اسناد دورهٔ قاجاری که تقویم کشاورزی در آن رعایت میشده است، جمعه بین ۱۵ تا ۲۲ مهر بوده است.
با تغییر تقویم و انتقال مهرگان از ۱۶ مهر جلالی به ۱۰ مهر، جمعهٔ قالی نیز تقریباً در دومین جمعه، که به ۱۷ پاییز رعیتی (۱۱ مهر رسمی) نزدیکتر است، برگزار میشود.
برخی نیز برآنند که این آیین و عناصر اعتقادی و اسطورهای آن، بهرغم صورتهای ایرانی آن، بازسازی وقایع عاشورا است. این آیین را همچنین نمونهای از تظاهرات اجتماعی شیعیان در مقابل اهلسنت پیش از صفوی و مصداقی از رقابتهای طایفهای تلقی کردهاند.
مراسم قالیشویان، امروزه ابعاد گستردهای یافته است و استقبال زیادی از آن میشود. دهها هزار نفر هر سال برای برگزاری این مراسم گرد میآیند. برخی از مسئولین و شخصیتهای رسمی کشور هم در آن حاضر میشوند و مراسم پوشش خبری گستردهای توسط رسانهها پیدا میکند. این آیین در دسامبر ۲۰۱۲م بهعنوان میراث معنوی جهانی در سازمان یونسکو به ثبت رسید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع: آلاحمد (۱۳۸۵)؛ اصفهانی (۱۳۷۷)؛ بلوکباشی (۱۳۸۳)؛ جعفریان (۱۳۷۶)؛ راوندی (۱۳۳۴)؛ روحالامینی (۱۳۸۷)؛ صالح (۱۳۳۷)؛ صفری (۱۳۸۲)؛ قزوینی رازی (۱۳۵۸)؛ قمی (۱۳۶۱)؛ کلانتر ضرابی (۱۳۴۱)؛ مدنی کاشانی (۱۳۷۹)؛ مشهدی نوشآبادی (۱۳۸۴)؛ نراقی (۱۳۴۸).
برای مطالعهٔ بیشتر: آزادبخش (۱۳۸۸)؛ بلوکباشی (۱۳۷۹)؛ بلوکباشی (۱۳۸۵)؛ حسینی (۱۳۸۶)؛ خانمحمدی (۱۳۸۵)؛ سلمانیآرانی (۱۳۸۲)؛ صادقی (۱۳۸۶)؛ محمودی (۱۳۸۲)؛ مشیری (۱۳۵۵).
اصل مقاله در ماخذ ذیل منتشر شده است: فرهنگ سوگ شیعی، زیر نظر محسن حسام مظاهری، تهران، خیمه، ۱۳۹۵
دیدگاه شما