کاشان نیوز- ایرج ناظمی*: در واپسین روزهایی که «ذاکر اصفهانی» در ساختمان آجری رنگ باغ گلدسته صدارت داشت، تأکید کرد که بیشترین وقت و انرژی اش را در طول زمان مدیریتی خود به موضوع آب و خشکسالی و زاینده رود اختصاص داده است و همین موضوع باعث شده که به سایر موضوعات مهم اصفهان کمترین توجه و رسیدگی را داشته باشد.
او می گفت علیرغم علاقه مندی اش به مواردی همچون فرهنگ و هنر و مطبوعات و صنعت و اقتصاد، نتوانسته است توجه کافی به این موارد داشته باشد و اینها را از جمله مغفول مانده های دوران صدارت خود می دانست.
اما پس از او نیز اوضاع چندان تغییر نکرد. «زرگرپور» که به اصفهان آمد، چالش آب و زاینده رود به عنوان میراث سه استاندار قبلی، باعث شد تا بیشترین توجه وی بر آن موضوعات متمرکز شود. به خصوص آنکه وی هنوز به اصفهان نیامده، با مطالبه جدی رفع خشکسالی در این استان مواجه بود و از کسی که از وزارت نیرو به صدر مدیریت اجرایی استان رسیده بود، این انتظار وجود داشت که خیلی زود معضل موجود را برطرف نموده و به سایر مشکلات اصفهان معطوف شود.
«زرگرپور» نتوانست یا نگذاشتند، مهم نیست بلکه امروز این موضوع اهمیت دارد که بسیاری از مطالبات استان بدون توجه یا رسیدگی کامل همچنان بر روی زمین مانده اند و محتاج عنایت قاطع مدیر ارشد استان هستند. وی در ابتدا سعی کرد تا با تشریح اوضاع استان و به خصوص نقاط ضعف بسیاری که از گذشته به ارث رسیده بود، فضایی را به تصویر بکشد که گویی هیچکس به این دیار توجه خاص نداشته و اهتمامی برای حل معضلات آن وجود نداشته است. سخنان وی که گاهی به سیاهنمایی از گذشته نزدیک می شد، چنان بود که آه از نهاد شنونده برمی خاست تا اینکه وی سوت پایان اینگونه سخن گفتن را به صدا در آورد و شروع به ایجاد امیدواری نسبت به آینده نمود. ولی مشکلات استانی که وی تحویل گرفته بود، بیش از آن بود که با «گفتار درمانی» التیام پیدا کند.
بر اساس کدام تجربه و دیدگاه مشخص نیست ولی وی معاونان و مدیران ارشد خود را از مصاحبه های مطبوعاتی منع نمود تا شاید سخن ناهماهنگی مطرح نشود. یک اخطار جدی هم به مدیران ادارات داد تا مانع از تجمع های صنفی و قشری در مقابل ساختمان استانداری شود. برخی جلسات سطح عالی استانداری را هم مانند شورای اداری استان به انزوا برد تا کسی از محتوای مطالب مطرح شده در آن اطلاعی نداشته باشد. بعد هم شروع کرد به تعیین ضرب الاجل برای حل مسائلی که پیگیری و رفع آنها را در حوزه فعالیتی مدیران استان می دانست؛ مانند حذف نقاط کور مخابراتی یا حل مشکل ریزگردها و امور بانکی و…
تفسیر کلی از این نوع رفتار حاکی از آن است که «زرگرپور» قصد داشت تا چهره ای «عملگرا» از خود بروز دهد. موضوعی که این انگیزه را ایجاد نموده بود تا ابر و باد و مه و خورشید و فلک را به هم بپیچد تا پروژه هایی همچون ورزشگاه نقش جهان، مصلا و متروی اصفهان را که تعبیر «ابَر پروژه های تخت جمشیدی» از آن داشت به فرجام برساند؛ اما عدم رفع مشکل خشکی زاینده رود بر تمام این موارد سایه ای سنگین داشت و هرگز نگذاشت تا جلوه عملگرایی او به تکامل برسد. به هر حال از فردی که به طور مستقیم از وزارت نیرو به اصفهان اعزام شده بود، این انتظار وجود داشت تا در حوزه تخصصی خود حرفی برای گفتن داشته باشد که نداشت. حداقل در این زمینه همان ابر و باد و خورشید با او همراهی نکردند و ابَر پروژه هایی هم که نصف و نیمه به مرز افتتاح رسیدند، باعث نشدند تا انتظاراتی که وجود داشت کاهش یابند.
حتی توضیحات مفصل در مصاحبه های مطبوعاتی مکرر وی که گاه به هفته ای دو مورد هم می رسید از میزان انتقادات نسبت به او کم نکرد. با این حاشیه که طرح مطالبات مختلف از عیان به خفا رفته و فضایی محفلی در بررسی عملکرد شخص اول استان ایجاد کرد.
«زرگرپور» نماینده ارشد دولت «تدبیر و امید» در اصفهان بود و از وی این انتظار وجود داشت تا دسته کلیدی کاربردی در جیب خود داشته باشد، اما گذر زمان نشان داد که در افق قفل های اصفهان، تنها سراب کلید مشاهده شده است.
وی اهتمام خود برای رفع مشکلات اصفهان را از همان ابتدا بر عدم ورود مستقیم استانداری به موضوعات گوناگون بنا نهاد و این تدبیر را در پیش رو قرار داد تا رفع هر مسئله را در کانال ساختار اداری آن قرار دهد و خود به طور مستقیم درگیر موارد مختلف نشود. اندیشه ای صحیح که می توانست به ثمر بنشیند اما این مهم، نیازمند همراهی افرادی در رأس امور مدیریتی ساختارهای مختلف بود که از توانمندی خاص و عملگرایی همسطح آرزوهای استاندار اصفهان برخوردار باشند. حال آنکه ضعف عمده و گاه بی تفاوتی نسبت به عزل و نصب های مختلف این اندیشه را در نطفه خفه کرد.
فرهنگ اصفهان تا مدت ها با مدیر کلی اوضاع را سپری نمود که از فردای میز و منصب خود هیچ اطلاعی نداشت. حوزه ورزش و جوانان استان نیز به فردی سپرده شد که تجربه مدیریتی نداشت و صرفاً دوستی دیرینه با شخص وزیر، عالی ترین امتیاز ویژه اش بود. ریاست صنایع بزرگ استان، قبل از ورود «زرگرپور» به اصفهان، تعیین شده بودند و خود را منت دار وزیر و معاون رئیس جمهور می دانستند و نه مرید گوش به فرمان استانداری که بعد از آنها به صدارت رسیده بود. «زرگرپور» حتی در تعیین معاون سیاسی امنیتی خود نیز با چالشی جدی مواجه شد و نتوانست گزینه مطلوب خود را به ساختمان باغ گلدسته بکشاند و به همراهی با فردی گردن نهاد که تا پیش از نخستین دیدارشان، به حد اسم و رسم هم شناخت کافی از یکدیگر نداشتند.
تنها گزینه ای که با میل و رغبت کافی و به صورتی کاملاً بی دغدغه و بدون حاشیه همراه «زرگرپور» شد، معاون امور عمرانی استانداری بود که وی نیز با توجه به مشکلات مختلف شهرهای کوچک و بزرگ استان و بی تفاوتی محض نسبت به نوع کنش و تعاملات فی ما بین شوراها و شهرداران، نتوانست در حد و اندازه مورد انتظار بروز و ظهور داشته باشد.
… و سر انجام چنین شد که خورشید اقبال استاندار اصفهان از همان ابتدا در غروب، طلوع کرد و طی سه سال گذشته، هر بار که خبر از تغییر در وزارت کشور و استانداران مختلف به گوش رسیده، یک گزینه هم به نام «رسول زرگرپور» کنار گذاشته شده است.
«محمود حسینی» که از اصفهان رفت، حداقل در بین ساکنان استانداری و مجموعه های مدیریتی اصفهان محبوبیت فراوانی داشت. از «بختیاری» هنوز هم توسط بسیاری به نیکی یاد می شود و هواخواهان خاص خودش را داشته و دارد. برای «ذاکر» هم بودند کسانی که به رایزنی با وزیر کشور پرداختند و طومار نوشتند تا طرفداری خود از او را اعلام نموده باشند؛ اما «زرگرپور» چنان تنها مانده است که به جز یک عضو اصولگرای شورای شهر، هیچ فرد دیگری نسبت به شایعه استعفای وی واکنش نشان نداده و به طور طبیعی حمایت یک نفر از بین جمعیت چند میلیونی اصفهان، در تعیین میزان محبوبیت جناب استاندار، آمار مطلوبی ارزیابی نمی شود!
نمود بیرونی بقای صدارت «زرگرپور» به گونه ای است که تشکیل جلسه اختصاصی با شخص رئیس جمهور، به جای آنکه بر میزان نفوذ و اقتدار و اهمیت جایگاه استاندار اصفهان اضافه کند، خیلی سریع به جلسه وداع و استعفا تعبیر شده و تمام مرزهای رسانه ای کشور را تحت سیطره خود قرار می دهد.
با این اوصاف به سختی ممکن است که وی بتواند آفتاب صبح روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال آینده را در اصفهان ببیند و ممکن است تنها چند روزی بعد از سفر قریب الوقوع معاون اول رئیس جمهور به حاشیه زاینده رود، از اتاق کار دو نبش خود به سوی تهران مهاجرت کند. چراکه یکی از پیش زمینه های موفقیت و تجدید رأی آوری «دکتر حسن روحانی» در اصفهان، باید محبوبیت او در این استان باشد و استانداری که نماینده ارشد وی به شمار می رود، علیرغم تلاش فراوان سه سال گذشته، فاقد محبوبیت قابل توجه در بین ارکان و اقشار مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است.
در اصل همین عدم محبوبیت است که پاشنه آشیل «زرگرپور» شده تا وی نتواند در این ایام، با تمرکز کافی به فعالیت پرداخته و ممکن است مجبور شود کارنامه فعالیت خود را با عزل ناگهانی یا استعفا، پایان بندی نموده و با خاطره ای تلخ، برای همیشه خود را بازنشسته اعلام کند.
عملگرایی، اقتدار، قاطعیت، دانش، تجربه، تعهد و مسئولیت شناسی در زمانی می توانست برای «زرگرپور» دورانی طلایی را در اصفهان پدیدار کند که وی عنصری به نام محبوبیت را نیز مهم می شمرد. ولی وقتی که او این اصل اساسی را که بسیاری به دنبال آن هستند، به زیر پا قرار داد و له کرد، نه تنها خود را در بین مؤثرین و منتقدین و افکار عمومی از چشم انداخت، بلکه افق استان را نیز متأثر از شایعات بودن و نبودن خود، در نیم سایه فرو برد. چراکه در حال حاضر، وی در ساختار مدیریتی زیر مجموعه دولت در اصفهان، کسی است که هست اما نیست!
- سردبیر روزنامه نصف جهان
دیدگاه شما