کاشان نیوز ــ جابر تواضعی: میگویند «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی» و عجیب راست میگویند. به گمان من هیچی مثل سفر آدمها را تغییر نمیدهد. مسیری را و شهری را میروی و برمیگردی و وقتی برگشتی بخواهی نخواهی آدم دیگری شدهای، چیزی در تو تغییر میکند که دست خودت نیست. برای همین است که میگویند «دنیادیده بهتر از دنیاخورده است». برای همین است که اینهمه در مذاهب و مکاتب مختلف اینقدر روی سفر تاکید شده. خیلیهامان فراموش کردهایم سفر یک دستور دینی است. سندش آیههای مختلفی است که تاکید کرده در زمین بگردید و ببینید آغاز آفرینش و نشانههای آخرت و فرجام تکذیب کنندگان و مشرکان و گنه پیشگان را. ٰ
من خودم را آدم اهل سفری میدانم. این از زمان دانشجویی شروع شده؛ از شرکت در جشنوارههای مختلف دانشجویی تا اردوها و سفرهای کمهزینهای که پیش میآمد. خوشحالم که به سینه بیشترشان دست رد نزدم. حتی به قیمت اینکه مثلا بهخاطر اردوی بازدید از مناطق جنگی در اسفند ۷۷، میانترم آمار و احتمال را ۰. ۵ از ۳۶ بگیرم و پایانترم هرجور شده به ضربوزور تقلب و دیگر امدادهای غیبی پاسش کنم.
حالا وقتی به آن دوره زندگیام در دانشگاه صنعتی اصفهان فکر میکنم، تنها نقاط عطفش همین سفرها است و نه سختیهای درس و خوابگاه و افتادن و تاوان تقلب و از این خزعبلات. بعد دانشگاه البته مثل همه درگیر کار و زندگی و مشغولیات صدمن یک غازش شدهام و آهنگ سفرهام کندتر شده. ولی باز هم تلاش کردهام روحیه کَندن و یکجا نماندن و سفر را در خودم زنده نگه دارم. با این حال سفر نوروز امسال از هرجهت سفر خاص و ویژهای بود. یک سفر طبیعتگردی که تجربه مشابهش را نداشتم. دیدن آبشار آبملخ، آبشار مارگون و دره هایقر.
آبشار مارگون در روستای مارگون در درههای غرب شهرستان سپیدان است، در ۴۸ کیلومتری شهر اردکان فارس. ارتفاعش ۷۰ متر است و عرضش ۱۰۰ متر. آبشار آب ملخ در ۶۰ کیلومتری شهر سمیرم است و در کنار روستایی به همین نام. میگویند آبش ترکیبات خاصی دارد که ملخهای مهاجم را میتاراند و برای همین بهعنوان یک آفتکش طبیعی برای آبیاری مزارع از آن استفاده میکنند.
و اما گل سرسبد این سفر، درهنوردی در دره یا تنگه هایقر فیروزآباد فارس بود. تنگه هایقر در ۳۵ کیلومتری جنوب غربی شهرستان فیروزآباد و حوالی شهرستان جهرم است. طولش ۸ کیلومتر است و رودخانه قره آقاج در بسترش جریان دارد. عملکرد زمین در این بخش از رشته کوه زاگرس تاقدیسهاى زیادى را درست کرده که با فرسایش آب گسترش پیدا کردهاند. بهواسطه رشتهام – مهندسی معدن- و دیدارهای مختلف از معادن و مناطقی که از نظر زمینشناسی سروشکل متفاوتی داشتهاند، دره و کوه و بیابان کم ندیدهام. ولی باور کنید این یکی فوقالعاده و منحصربهفرد بود. در یک لحظه حیران میماندی به کجا نگاه کنی که چیزی از دستت در نرود. ولی نمیدانستی این حجم عظیم زیبایی را چهطور با چشمت قاب بگیری. دیوارههاى بلند دره را که میخواستی ببینی، کلاه از سرت میافتاد. بعد رودخانه پرآبی را که کنارت جاری بود از دست میدادی. حیران میشدی که گلهای ریز و درشت مسیر را تماشا کنی یا از بوی گیاهان دارویی که هرچند قدم تغییر میکند، مست بشوی.
همه اینها را بگذار کنارِ کولهپشتی سنگین و کیسه خواب و بقیه مایحتاجی که باید به دوش میکشیدیم؛ آن هم در مسیری که چند قدمش خشکی بود و بخشیاش را باید از رودخانه رد میشدی، چند قدمش سنگی بود و یک تکهاش گل و لای مرداب تا زانوها میرسید.
هر سفری برای من نمادی از سفرهای درونی است و این سفر بیشتر از بقیه. حواسم به غرهای درونیام بود. میخواستم بگویم «اگر این کوله لامصب نبود…»، میدیدم پس شب چه غلطی باید بکنیم؟ میدیدم همه همین وضعیت را داریم. به فرض که من جوری از شر کولهام خلاص میشدم و نیازهام هم برآورده میشد. آنوقت درهنوردی من چه ارزشی داشت پیش کسی که همین مسیر را آمده و کولهاش را هم خودش آورده؟ میخواستم بگویم اصلا چرا باید این مسیر سخت و طاقتفرسا را میآمدم، میدیدم انتخاب خودم بوده و خودم خواستهام بیایم. درست مثل الستی که اول کار جواب دادهام، مثل سبک زندگیام که خودم ساختهام. خلاصه از هرطرف میرفتم به در بسته میخوردم. پس در تمام طول مسیر سکوت کردم. این سوال کودکیهام است که چرا خدا به جنگل و کوه و دریا و چیزهای اینجوری قسم خورده. حالا میبینم طبیعت و کوه و جنگل و دریا در بهترین حالت آدم را مرعوب خودش میکند و به گردنکشیاش مهار میزند. آدمیزاد با همه تلاشهاش برای غلبه بر طبیعت، باز هم مقهور میشود و به سکوت میرسد. به چیزی میرسد که خیلی قابل توصیف نیست. واژههایی مثل «عظمت» هم جلویش کم میآورد.
شب در جای نسبتا مسطحی کمپ زدیم. تا چادرمان علم شد، باران گرفت. شب کنار آتش کنسرو خوردیم و توی لیوانهای پلاستیکی خوشمزهترین چایهای زندگیمان را سر کشیدیم. وقتی رفتم تو چادر بخوابم، هنوز چندتا از بچهها کنار آتش بودند. نصف شب دیدم کنار چادر دستم به چیز نرمی میخورد. این اتفاق تا صبح دو سهباری تکرار شد. میدانستم چندتاییشان چادر ندارند. گفتم لابد بچهها خسته شدهاند و پناه چادر ما خوابیدهاند. صبح معلوم شد هیچکدام نبودهاند. یا همان کنار آتش بیدار ماندهاند یا چپیدهاند تو چادرهای هم. نتیجه اخلاقی اینکه معلوم نیست آن چیزی که بغل دست من خوابیده بوده چه جکوجانوری بوده. ولی هرچی بوده توانسته با خودش کنار بیاید و یک بار دیگر برای زندگی به من فرصت بدهد.
و اما چیزی که در عکس میبینید، عصر روز بعد است. راهنمایمان راهنما نبود و تا ظهر هرچی رفتیم دیدیم دره تمامبشو نیست. این بود که از سینهکش کوه آمدیم بالا تا رسیدیم به جاده. چیزی که شما میبینید، «من» ویرانی است که دارد ذرهذره تمام شدن دره و برگشتن به زندگی را باور میکند. گمانم ویرانی و داغونیام نیازی به توضیح ندارد. در هر سفر میمیری و دوباره متولد میشوی. ویران میشوی و دوباره ساخته میشوی. این عکس برای من نمادی است برای اینکه اگر توانستهام زنده از این دره رد بشوم، پس بقیهاش را هم میتوانم. حالا هروقت بهش نگاه کنم یادم میآید که هیچ سختی همیشگی نیست.
«من» این عکس، «من» ویرانی است که دارد دوباره ققنوسوار از نو ساخته میشود. چیزی که نمیشود خوب توضیحش داد. ولی مطمئنم زندگی «من» به دو بخش تقسیم میشود: قبل از هایقر، بعد از هایقر.
۱. آیه ۱۱ سوره انعام، آیه ۲۰ عنکبوت، آیه ۳۰ روم، آیه ۲۷ نمل.
فرهنگ و هنر
درباره متفاوتترین سفری که تا حالا رفتهام
من قبلِ هایقر، من بعدِ هایقر
خیلیهامان فراموش کردهایم سفر یک دستور دینی است. سندش آیههای مختلفی است که تاکید کرده در زمین بگردید و ببینید آغاز آفرینش و نشانههای آخرت و فرجام تکذیبکنندگان و مشرکان و گنهپیشگان را.
لینک خبر:https://kashannews.net/?p=31917
آخرین ارسال ها
-
حضور آران و بیدگل در هجدهمین نمایشگاه بین المللی گردشگری تهران
-
کتاب «کاشانیشناخت» با بررسی آثار ریاضی غیاثالدین جمشید کاشانی منتشر شد
-
بنیاد مسکن به 40 قواره زمینی که به جوانان روستای سن سن فروخته امکانات نمیدهد
-
پاسخگوی وضعیت بغرنج ویگل چه کسی است
-
بودجه تجلیل از پیرغلامان اهل بیت در شهرداری از چه محلی تامين میشود
-
فردا جشن سده در چند شهر ایران برگزار میشود
-
مصطفی معینی؛ گذشتگان سهمی در آینده میراث فرهنگی ندارند
-
برگزاری دومین دوره آبانبارشناسی و معرفی گردشگری آبانبار در کاشان
-
به بهانه بعثت ختمی مرتبت
-
وعده سه ماهه وزارتخانه سر رسید اما خبری از تحویل مسکن ملی نیست
آخرین ارسال ها
آخرین ارسال ها
-
حضور آران و بیدگل در هجدهمین نمایشگاه بین المللی گردشگری تهران
-
کتاب «کاشانیشناخت» با بررسی آثار ریاضی غیاثالدین جمشید کاشانی منتشر شد
-
بنیاد مسکن به 40 قواره زمینی که به جوانان روستای سن سن فروخته امکانات نمیدهد
-
پاسخگوی وضعیت بغرنج ویگل چه کسی است
-
بودجه تجلیل از پیرغلامان اهل بیت در شهرداری از چه محلی تامين میشود
-
فردا جشن سده در چند شهر ایران برگزار میشود
-
مصطفی معینی؛ گذشتگان سهمی در آینده میراث فرهنگی ندارند
-
برگزاری دومین دوره آبانبارشناسی و معرفی گردشگری آبانبار در کاشان
-
به بهانه بعثت ختمی مرتبت
-
وعده سه ماهه وزارتخانه سر رسید اما خبری از تحویل مسکن ملی نیست
دیدگاه شما