- پیشنهاد سپيده خداوردي، نوازنده و بازيگر به من و شما ، ديدن عاشورا و تاسوعاي ابيانه و كاشان است
فقط نانفطير اراك به يادم مانده است
سپیده خداوردی-من در تهران به دنيا آمدم؛ تا كلاس سوم دبستان روبهروي پارك قيطريه ساكن بوديم و همانجا هم به مدرسه شهداي چيذر ميرفتم. بعد هم به سمت آجودانيه نقلمكان كرديم. براي دبيرستان به هنرستان موسيقي (زير نظر وزارت ارشاد) روبهروي تالار وحدت ميرفتم كه طي كردن روزانه اين مسير برايم مثل يك مسافرت بود. صبحها ساعت 6 و 30 دقيقه صبح از خواب بيدار ميشدم و از آجودانيه تا چهارراه وليعصر ميرفتم. سال 78، ادبيات نمايشي را در دانشكده ادبيات نمايشي دانشگاه اراك خواندم و حدود يك سال زندگي خوابگاهي را تجربه كردم.
اگرچه حدود سه سال و نيم اراك بودم، ولي تقريبا چيزي جز سرماي وحشتناك و گرماي زياد و نان فطيرهاي خوشمزهاش چيزي به ياد ندارم. من چون در زمان دانشجوييام شاغل بودم، فرصت زيادي براي گشت و گذار در اراك نداشتم و به همين دليل حرف زيادي براي گفتن درباره اين شهر ندارم؛ جز اين كه، اراك يك شهر صنعتي خيلي خشك است كه در آن زمان به روز نبود، ولي در اين سالها بسيار فرق كرده است. آن زمان كه ما به دانشگاه ميرفتيم، طبق قوانين بايد مانتوي بلند و چادر ميپوشيديم. چند سال پيش براي دريافت نمرات نهاييام به اين دانشگاه رفتم. چادرم را هم همراه خودم بردم، ولي در كمال تعجب ديدم كه اين دانشگاه بسيار متفاوت شده است و دانشجويان با پوشش متفاوتي آمده بودند.
اراك اين روزها به روز شده است، ولي آن زمان، ما حتي براي خريد از بازار با مشكلاتي مواجه ميشديم و اين كارها برايمان سخت بود. از اطراف اراك، شازند را ديدهام؛ آن زمان، به نظرم شازند بهتر از اراك بود اگرچه از جهاتي تفاوت خاصي نداشت.
يكي از چيزهايي كه درباره ديدنيهاي معماري ايراني ميخواهم بگويم، حوضهاي ايراني است؛ البته من مستندي با نام حوض ايراني هم كار كردهام. همين پروژه موجب شده بود تا به كاخهاي قديمي تهران بروم و از كوچهپسكوچههاي قديمي شهر بگذرم. ديدن كوچهها و مكانهايي كه هنوز سنگفرش قديمي خود را حفظ كردهاند، برايم جالب بود، مثل اطراف كاخ گلستان قديم. نگاه كردن به حوضها و بررسي تاثيرات آن در زندگي انسانهاي ساكن آن خانه، از جهات مختلفي جذابيت داشت. خصوصا از اين نظر كه حوضها تصوير خانه را در خود منعكس ميكردند.
من در كل اهل سفر هستم. موقعيتهاي شغليام چه در بازيگري و چه در نوازندگي نيز سفرهاي زيادي را پيش رويم ميگذارد. مثلا بسياري از لوكيشنهايم شمال بوده است.
لوكشين سريال «ازيادرفته» بسيار زيبا بود. بالاي تنكابن، بعد از قلعهگردن. آن منطقه واقعا بكر است. مزرعه بسيار زيبايي دارد. ما پس از عبور از مزرعه، بايد از يك رودخانه رد ميشديم و به لوكشين ميرسيديم. مسافتي كه بايد طي ميكرديم تا به آن برسيم بسيار كم بود، شايد چيزي حدود يك ساعت، ولي با همين مسافت كم فضا كاملا تغيير ميكرد. مساله اينجاست كه ما چنين جاهاي بكري را در كشورمان اصلا نميشناسيم. اگر شرايطي براي ديدن چنين زيباييهايي پيش بيايد، همه مردم ميتوانند از آن لذت ببرند.
سفرهاي كنسرتي من هم زياد است چه در داخل و چه خارج از كشور. مثلا در اين يك سال اخير دائم كنسرت داشتهام و به كشورهاي مختلفي در اروپا رفتهام.
سفرهاي يك يا دو روزه بسياري هم داشتهام. در اين سفرهايم، ديدن ابيانه و كاشان را خصوصا در روز عاشورا بسيار دوست داشتم. فضاي اين دو و آدابي كه براي اجراي مراسم محرم دارند، برايم جذابيت داشت. تازگي هم به طالقان رفتهام، سد طالقان بسيار زيبا بود و هواي بسيار خوبي داشت. زيباييهاي طالقان بسيار نزديك و در دسترس است و بايد يادمان باشد كه همه چيز به شمال ختم نميشود، ولي مردم كمتر طالقان را ميشناسند و به ديدن اين منطقه نميروند.
اين بسيار بد است كه اين همه امكانات زيبا در نزديكي ماست، ولي از آن استفاده نميكنيم. دليلش هم اين است كه هيچ سيستم اطلاعرساني مشخصي در اين زمينه نداريم. مثلا خود من هيچ وقت نميدانستم طالقان سدي به اين زيبايي دارد يا كاشان و ابيانه تا اين حد جذاب هستند.
كشور ما طبيعت بسيار زيبايي دارد كه آن را نميشناسيم و به همين دليل براي ديدن به سراغش هم نميرويم و اين به نظرم خيلي بد است.
دوست دارم اگر برايم فرصتي پيش بيايد به اطراف تهران بروم و زيباييهاي آن را ببينم. هنوز هم ديدن دوباره اصفهان و دماوند و كويرهاي ايران برايم جذاب است؛ هرچند تاكنون فرصت زيادي براي كويرگردي نداشتهام.
منبع: جام جم آنلاین
دیدگاه شما