-علیرضا توحیدی-
اولینباری که میثم نمکی را به عنوان رئیس ارشاد دیدم، بهمنماه سال ۱۳۷۹ در شهر اصفهان و در نمایشگاه مطبوعات استان بود. مسئولیتش را تبریک گفتم و دو سه روز بعد برای صحبت بیشتر به اداره ارشاد رفتم. ساختمان اداره تازه افتتاح شده بود و پیش از آن کتابخانه عمومی در خیابان شهدا و ساختمان همیشه ناتمام بیتالزهرا قرار داشت. حالا یکی از اتاقهای این ساختمان را به اداره ارشاد اختصاص داده بودند. آن روز ارشاد کارمند نداشت. یک میز بود و یک صندلی و یک کمد بایگانی. بعد از مدتی یکی از فرمانداری و یک نفر هم از ارشاد کاشان ماموریت گرفتند و به این اداره آمدند. میثم نمکی با همه جوانیاش روحیه هنری و فرهنگی داشت. دو سه شماره از نشریه ژرفا و کتاب برگهایی از دفتر کویر را چاپ کرده بود. مطالبی در روزنامهها مینوشت و خوشنویسی تمرین میکرد. همه اینها حسی خوشبینانه در من و سایر فعالان فرهنگی به وجود آورده بود که از این به بعد از حمایتهای مادی و مهمتر از آن قانونی ارشاد بهرهمند خواهیم شد.
آن سالها اداره ارشاد سرمایه و امکانات زیادی نداشت. اما همین افراد علاقهمند با تقویت و اصلاح میتوانستند زمینهساز فعالیت نسل بعد باشند. اینها را در همان جلسه نخست گفتم و منتظر بودم قدمهایی برداشته شود. چند روز گذشت، چند ماه سپری شد و اداره ارشاد ۱۲ بار سالنامه جدید خرید. اما فعالیتهای فرهنگی- هنری در بسیاری از زمینهها در نقطه شروع و شاید چند گام عقبتر است. حالا بعد از ۱۲ سال شهرستانی داریم با یک دکه مطبوعاتی، بیهیچ نشریه محلی، بیهیچ گروه تئاتری، بیهیچ جشنواره قصهای و بیهیچ گروه موسیقی.
در نسل جدید که بین ۲۰ تا ۳۵ سال دارد، وبلاگ نویس داریم. اما روزنامهنگار و داستاننویس و بازیگر تئاتر و فیلمساز نداریم. این نسل باید از نسل قبل میآموخت، اما در فضایی خالی از هر فعالیتی رشد کرد. چهره هنری با گرفتن جلسات اداری و گرفتن عکس و نوشتن گزارش خلق نمیشود. اینها شبیه ذرات طلا در خاک معدن هستند. به راستی ادارات فرهنگی ما چند هنرمند و چهره فرهنگی در سطح ملی پرورش دادهاند؟ چهقدر از اهل فرهنگ و هنرمان قدردانی کردهایم و چهقدر با سلاح بیتوجهی و عدم حمایت، آنها را در معرض فراموشی قرار دادهایم؟ جایگاه خوشنویسان، نقاشان، شاعران، قصهنویسان، روزنامهنگاران، عکاسان و اساتید موسیقی شهر کجاست؟ آیا اداره ارشاد سال تا سال از آنها یاد میکند؟ آیا این اداره حداقل هر ۱۲ سال یکبار آنها را به دیدار شهردار و فرماندار میبرد تا لااقل حرفهایشان را با مسئولین به زبان بیاورند؟
آران و بیدگل به جز شعر در عرصههایی مثل تئاتر، فیلم، نقاشی و موسیقی سابقه چندانی ندارد. در کوچه پسکوچه شهر اگر بگویی این آقا شاعر است، تعجب نمیکنند و احترام هم میگذارند. اما اگر بگویی فلانی بازیگر تئاتر یا کاریکاتوریست است، نمیدانند این یک بیماری جدید است یا فحش. چند وقت پیش تعدادی کاریکاتور را داخل حافظه ریختم و به مغازهای رفتم تا پرینت بگیرد. صاحب مغازه کارم را انجام نداد و گفت: «برو خجالت بکش… اگر یکی دماغ تو رو اینطوری بکشه خوشت میآد؟»
میثم نمکی ارتباط عمیقی با مسئولان ارشاد استان و برخی از فعالان فرهنگی کشور دارد. اما این رابطه هرگز در ارتقای جایگاه فرهنگی شهرستان نقشی نداشته. مثلاً اگر شاعری یا داستاننویسی آمده، بنا به نیاز و دعوت اهل این رشتهها نبوده و تاثیری در روال کند فرهنگی آران و بیدگل نداشته و تنها به درد گرفتن چند عکس و ارسال خبر و گزارش خورده است.
موضوع دیگر اینکه دیگر قسمتهای شهرستان مثل نوشآباد، سفیدشهر و ابوزیدآباد چه نفعی از اداره ارشاد شهرستان بردهاند؟ آیا در این ۱۲ سال یک هنرمند در این شهرها پرورش یافته یا حمایتی صورت گرفته است؟
ممکن است که بگویید وقتی هنری در جایی ریشه ندارد چگونه میشود قدم برداشت. آیا نمیشود با همکاری یکی از کانونهای این مناطق، در آنجا نمایشگاه نقاشی و خوشنویسی برگزار کرد یا یک گروه نمایشی را به آنجا برد؟ اگر اداره ارشاد وظیفهاش را نشستن در اتاقهای نرم و گرم در زمستان و نرم و خنک در تابستان و پرکردن فرم و گزارش محدود نکند، قدمهای برنداشته بسیاری را فراروی خود خواهد یافت.
اداره ارشاد در بلوار عاملي پر دار و درخت ، زماني مي تواند آبروي شهر باشد كه 1)برا ي تمام شهر باشد نه براي نصف شهر 2)كاركرد فرهنگي داشته باشد نه كاركرد نمايش دادن 3) هنرمند به جامعه بدهد نه فرار دهنده هنرمندان باشد 4) رئيس اداره ارشاد خود را مافوق هنر نداند 5) براي انجام كارهاي فرهنگي پيشگام باشد نه انكه هنرمندان را براي خصومت و تعصب قومي و قبيله اي از خود دور كند آيا آقاي دهقاني كه وامدار آقايان نمكي ( ميثم و مقداد ) مي داند و بارها و بارها از سوي آنها ، تنها روزنامه نگار سرشناس خوانده شده است بدرستي نمي داند كه آبروي شهر ، داشتن يك ساختمان مجلل نيست .؟ آبا آقاي دهقاني نمي داند كه هستند پايگاه هاي هنري كه با خون دل و عرق جبين مردم شكل گرفته و از بودجه دولتي و به قول ايشان ( توجه دولت به شخص آقاي نمكي )بي بهره يا كم بهره بوده اند اما در پرورش هنر كوشيده اند ، در جاي ديگر اين شهر وجود دارد كه آقاي نمكي جز در موارد خاص ، حاضر به بازديد از آنها هم نيست؟ آبروي شهر در گرو كار فرهنگي است نه شخص آقاي نمكي و يا هر شخص ديگر .
با سلام و سپاس از رویکرد خوبی که روزنامه کاشان آغاز کرده و می تواند به نوعی آموزش برای مدیران باشد سپاسگزام. و خوبتر از آن اینست که آقای نمکی که انسانی فرهنگی و فرهیخته است و به یقین حرف هایی هم برای گفتن دارد پاسخ خود را از طریق این رسانه بیان کند که این دوره آموزشی کامل شود شاید برخی مدیران و البته مدیران ارشد! که جز به تملق رضا نمی دهند و کسی جرات گفتن ابرو بالای چشم شان را هم ندارد از این منظر طرفی ببندند و چیزگی یاد گیرند...