کاشان نیوز-امیر عباس مهندس: با مثال زمان بدویت و دورهای که الفبا وجود نداشت و تنها راه برقراری ارتباط و بیان خواسته تصویر کردن دانسته شده میتوان به نیت و قصد خوانش به هر مجموعهی از آثار هنری ورود کرد. چراکه ما با صاحب اثر یا هنرمند فاصلهای قابل لحاظ هم اگر نداشته باشیم، این امر که هنرمند پس از خلق اثرش از آن جدا میشود امری بدیهی است و برای تعامل تنها راه ارتباط بازخوانی رمزگان اثر میباشد.
به عبارتی دیگر هر رمز یا نشانه تابع قوانینی است که جانشینی، همنشینی و تداعیهای منتج از فرهنگ دیداری و شنیداری معرف نشانه یا رمز میشود. گئورگ لوکاچ نظریهپرداز و منتقد ادبی در خصوص آثار هنری نظری دارد بر این مبنا که ما باید درونمایههای اثر هنری را به یاری روش بیان و ساختار اثر بشناسیم، فقط در این حالت درونمایهها بازتاب تجربهی واقعی “واقعیت زنده” محسوب خواهد شد.
در آگاهی و شناخت است که چیزها زنده شده و شکل متعین اثر فارغ از برداشت و تحلیلهای شخصی شناخته میشود. بر این روال است که آثار هنری به واسطهی پیشداشتهها هویتش تعریف شده و بر بستر زندگی جای خودش را مشخص و انتخاب میکند. چنین است که ذهنیت آدمی را در روند تجربه، محصول شناخت، تحلیل و تامل اندیشه دانسته و در تفسیر و بازخوانی هر متن و اثر ناخودآگاه شرایط محیطی و آموختهها منظور نظر واقع میشود. هر چه دنیای آدمی گستردهتر باشد تامل و تعامل وی بر جهان اطراف برای شناخت خویش یا تجربه و کشف حقیقت شکل گرفته دقیقتر و در نتیجه ورود و معرفی جهان بینی وی غامضتر خواهد بود. در سیر زندگی همواره، همراه نگریستن به بیرون، کشف ساختار جسمانی و ذهنی، دریافت واقعیت یا به نگرشی دیگر کشف و بازخوانی ناشناختههای هستی، ضمن مشکل بودن امری مورد نیاز و بدیهی تلقی شده است. چراکه به همان اندازه که نادانی نسبت به جهان زیانبار است عدم آگاهی به خویشتن نیز مورد خسران میباشد و هرچه حد و حدود و گسترهی نادانی وسیعتر باشد بردگی به قیدها و پایبندها بیشتر و محکمتر خواهد بود. و الزام نانوشته هنرمند شکستن قیدها و بندهایی است که به آنها آگاهی و اشراف بایسته دارد. در چنین سیری است که نگاه هنرمند به صورت فردی آوانگارد خودش را نشان میدهد.
آنچه از طرحهای علی رضوی بر چشمهها یا دیوارهای فضای هنری هشت چشمه مستفاد میشود آثاری است که میتوان مرور روزمرگیهایی دانست که در لایههای درونی و زیرین خود آگاهانه و یا حتا ناخواسته نظر به اسطوره و نشانههای ناشناختهی منتج از کارکردهای ذهن دارد. به عبارتی دیگر اثری که مقابل دیده ما قرار میگیرد شاخ و برگهایی است که ریشه آن در نهاد هنرمند نسج گرفته و بالنده شده است. داستانهای رزمی و بزمی شاهنامه یا اشاره و نامگذاری به هفت خان رستم، به علت تقابل خیر و شر، پیروزی خوبی و نیکی بر بدی و تیرگی، با محوریت تخیل همواره مورد توجه هنرمندان بوده و در وقتهایی نشانهها و یا ارجاعاتی در آثارشان به آنها دیده شده است. که سادهترین مشخصه برای پرداختن به روایت نزد ایشان میباشد، چراکه حضور هنرمند در هرجایی الزامی به عدم رخنه در لابیرنتهای ذهن و زمان نیست.
دودل آرتهای علی رضوی تجمع اشکالی است که هرکدام حامل روایتی هستند در نگاهی دیگر جمع داشتن خرده روایتها و جزییات با به تصویر کشیدن دلمشغولیها، احساسات و افکاری از دنیای معاصر است که شاید همه با آن مواجه باشند اما ندیده انگاشته یا به علت تکرار ساده از کنار آنها گذشته و به ناچار پذیرفتهاند که بخشی از زندگی ایشان باشد اگرچه نامیمون بوده و نامقبول است. بسترهای وسیع که جای بوم را گرفته، نقشهای پهلوانهای اساطیری در مرکز تابلو، خط خوردگیها، احضار تایپوگرافی، تکرار ناگزیر بعضی از نقش و شکلها در یک اثر، فراخوانی عناصر معماری حاضر در زندگی و آنچه از طریق فضای مجازی در ذهن نقش بسته با لحاظ حذف رنگ کلیت آثار علی رضوی در گالری چشمه است که میتوان با استباط شخصی و حتا جمعی در آنالیز خرده روایتها به بیان تحلیلی و نظر تثبیت شده هنرمند رسید.
لوکاچ در جایی دیگر بر ذات اثر هنری نظر و واقعیت امر را چنین عنوان کرده که ارزش اثر هنری فراتر از موقعیت زمانی_ مکانی پدید آمدنش بوده و هدف آنرا یاری دادن به آگاهی از ایده جهان خوانده است. با لحاظ نسبی بودن هر اتفاق یا ایونتی میتوان نمایشگاه علی رضوی را معرفی و نشان دادن شخصیت انسان و زندگی او در عصر حاضر دانست. این نمایشگاه فروردین ۱۴۰۴ در گالری هشت چشمه مورد استقبال علاقمندان به دودلآرت قرار گرفت.
دیدگاه شما