کاشان نیوز -امیرحسین ایزدپناه:در این مقال، بر آنم تا به اجمال، وضعیت عمومی برخی شاخصهای فرهنگی در جامعه در سال ۱۳۹۳ را بررسی کنم. اهمّیّت این موضوع وقتی دوچندان میشود که بدانیم «فرهنگ» یکی از کلیدواژههای «نام سال۹۳» از سوی بالاترین مقام کشور بوده است. این مجال اندک، فرصت تحلیل و ارزیابی عمیقتر نیست و به ناچار، به چند بندی قلم فرسایی مختصر، در چند باب خاص اکتفا شده است. اگر بخواهیم وضعیت را در یک جمله بیان کنیم، باید گفت، وضع نمودهای فرهنگی در کشور ما به نسبت سال قبل و سالهای قبلتر، فراز و فرود خاصی نداشته است. و شاید -بدبینانه- بتوان گفت که سیاستهای دولت در این حوزه و نیز برونداد فعالان فرهنگی، انتظارات را برآورده نکرده است. در پایان این نوشتار سعی شده است دست کم یکی از دلایل آن بیان شود.
احتمالاً با من هم نظر خواهید بود که از هر زاویهای که به مقولهٔ فرهنگ نگاه کنیم، پویایی «کتاب» و «قلم»، مهمترین نمادهای رشد فرهنگی یک جامعه خواهد بود. قلم در جامعهٔ ما همچنان نتوانسته «حرمت» و «حرّیت» خودش را پیدا کند و کتاب هم، همچنان در چرخهٔ معیوب «سانسور، مشکلات نشر، قیمت بالا» دست و پا میزند. نمایشگاه بین المللی کتاب تهران -به عنوان معیار و مهمترین رویداد رسمی کتاب- اگرچه به نسبتِ سالهای قبلتر، اندکی دوست داشتنیتر شده است ولی نباید بیانصاف بود و آن را خیلی بهتر از نمایشگاههایی دانست که دولتهای نهم و دهم برگزار میکرد. فضای آزادانه و نقّادانه برای مطبوعات و سایتهای خبری هم همچنان با آنچه باید باشد فاصله دارد. همچنین امسال، آقای دکتر باستانی پاریزی، خانم بهبانی سیمین بانوی شعر معاصر، و جناب مشفق کاشانی هم از زمینِ فرهنگ ما به آسمان بال گشودند.
(یکی از اتّفاقات خوب «کتاب» در شهر ما، در سال ۹۳، گشایش فروشگاه کتاب «ساربوک» بود که در این وانفسای مهجوریت کتاب در سبد خانوادهها، خودش هم غنیمتی است. -به خصوص با برخی برنامههای جانبی خوبش مثل شاهنامه خوانی ِ جمعه عصرها در کافه کتاب آن-)
در سینما هم، اوضاع تقریباً به همین منوال است. همچنان بسیاری از بزرگان سینمای ما فیلم نمیسازند. همچنان فیلم نامههای زاویه دار با چارچوبهای ایدئولوژیک رسمی، مجوز ساخت نمیگیرند، همچنان فیلمها با وجود مجوز قانونیِ اکران، اکران نمیشوند یا مجبور به اصلاح میشوند. (در تئاتر هم اوضاع اگر بدتر از این نباشد، بهتر نیست.) البته در همین برهوت، فیلمهای نسبتآً خوب هم داشتیم. «چند متر مکعب عشق»، «شیار ۱۴۳»، «چ»، «ملبورن»، «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»، «امروز»، «خط ویژه»، «ماهی و گربه» و «شهر موش ها۲» «که پرفروشترین فیلم سال بود» از آن جملهاند. دومین جشنوارهٔ فیلم فجر وزارتِ آقای جنّتی (که هنوز نمیداند وزات «فرهنگ» ِ آقای مهاجرانی است یا وزارت «ارشاد» ِ آقای صفارهرندی!)، بر اساس سیاستهای محتاطانه برگزار شد تا مبادا «دلواپسان» ِ قوم ما، دلواپستر شوند. فیلم «رخ دیوانه» ی آقای ابوالحسن داوودی «که در نوبت اکران نوروزی هم قرار دارد و چند روزی است نمایش آن در سینمای کاشان شروع شده است.» بیشترین جوایز را از جشنواره امسال بُرد. برای سال ۹۴، انتظارها برای تماشای پرهزینهترین فیلم سینمایی تاریخ ایران، «محمّد» (ص) ساختهٔ آقای مجید مجیدی به پایان خواهد رسید. و نکتهٔ آخر اینکه جایزهٔ یواشکی آقای جعفر پناهی از جشنواره فیلم برلین، به خاطر فیلم «تاکسی»، مهمترین و از معدود جوایز بین المللی سینمای ایران در سال ۹۳ بود. در این بخش نیز هنرمندان بزرگی مثل انوشیروان ارجمند و مرتضی احمدی از میان ما رخت بربستند.
در موسیقی شاید به جرأت بتوان گفت نمرهٔ آقای جنتی، نمرهٔ قابل قبولی نیست. (البته عاقلان دانند که مشکلات موسیقی در جامعهٔ ما بسیار ریشهایتر از این حرفها است.) مهمترین دلیل این نمره دادن هم این بود که در سال ۹۳ بسیاری از کنسرتهای موسیقی مجوز اجرا نگرفتند و بسیاری از کنسرتهایی که مجوز داشتند، هم برگزار نشدند که ظاهراً این آمار ِ ناامید کننده نسبت به دولت قبل، بیشتر هم بوده است. نگاه ابزاری به موسیقی همچنان در سیمای ملّی وجود دارد. موضوع صدای آواز زنان برای چند هفتهای حاشیههای عجیبی در فضای رسانهای کشور ایجاد کرده بود و نوازندگان زن با محدودیتهای بیش از پیش مواجه شدند. موسیقی دانان سرشناس همچنان یا در محاق هستند یا انگیزهٔ جدّی برای کار ندارند. مثلاً استاد شجریان نه کنسرتی برگزار کرد و نه آلبوم جدیدی منتشر کرد، جناب شهرام ناظری هم کنسرت بین المللیاش که قرار بود با آهنگسازی پسرش حافظ و حضور چند نوازندهٔ سرشناس خارجی برگزار شود لغو مجوز شد و آلبومهای «کوروش» و «درفش کاویان»اش همچون سالهای پیش، همچنان در گیر و کش پخش است. در موسیقی پاپ هم اوضاع احتمالا بهتر از این نیست. و شاید این مسائل باعث شده است گرایش جوانان به موسیقیهای زیرزمینی و رپ بیشتر شود. البته امسال برای همشهری ما، آقای محمّد معتمدی، خوانندهٔ بسیار توانای موسیقی سنتی، سال پربار و در ادامهٔ موفقیتهای سالهای اخیرش بود. (در شهرمان کاشان نیز، شاید بعد از سالها، یک کنسرت موسیقی سنتی ِ با کیفیت توسط گروه ردیف و در خانه طباطباییها برگزار شد.) همایون شجریان هم سال پررونقی را پشت سر گذاشت. متأسفانه امسال دو موسیقیدان بزرگ را هم از دست دادیم: استاد محمّدرضا لطفی (که بسیاری از ترانههای انقلابی را آهنگسازی کرده بود) و عطاءالله خرم (که سالها بود دور از وطن زندگی میکرد). همچنین فوت ناگهانی «مرتضی پاشایی» نیز بسیاری از جوانان میهنمان را ناراحت کرد. تشییع جنازهٔ شلوغ پاشایی و چرایی آن، برای مدّتی بحثهای داغی بین چند جامعهشناس کشورمان ایجاد کرده بود. (در آخرین ساعات تنظیم این مطلب، خبر آمد که ارکسترسمفونیک تهران بعد از دو سال توقف، مجدداً فعالیتش را آغاز کرده است که به هر حال خبری مسرّت بخش است که آقای علی رهبری، رهبری این ارکستر را به عهده دارد.)
سخن رو به اتمام است. به هر روی، وقتی در جامعهای شاهرگهای فرهنگی به نهادهای رسمی دولتی و غیردولتی وابستگی داشته باشد، تغییر دولتها (بسته به سلیقهٔ فرهنگی دولت و جهت گیریهای آن) میتواند تغییرات مقطعی در شاخصهای فرهنگی ایجاد کند. هرچند هنوز برای داوری زود است ولی به نظر میرسد باید پذیرفت که دولت آقای روحانی، انرژی اصلی خودش را روی «سیاست خارجی» (ترمیم روابط دیپلماتیک با کشورهای غربی، برداشتن گامهای نهایی توافق بر سر پروندهٔ هستهای و در نهایت کاهش و حذف تحریمها)، و «اقتصاد» (به سامان رساندن وضع آشفتهٔ فساد، رکود و تورّم)، متمرکز کرده است و «سیاست داخلی» و «فرهنگ» در اولویتهای اصلی برنامههای دولت نیست و ترجیح دولت تدبیر و امید آن است که برای به حداقل رساندن تنشها با دیگر ارکان پیدا و پنهان قدرت، آهسته و پیوسته روَد و خیلی خودش را در حوزههای فرهنگی، درگیر منازعات نظری و عملی با جماعت دلواپس (که دلواپس همه چیز هستند جز «عدالت» و «حقوق مردم») نکند و به ناچار مجبور است در خیلی از مسائل، به اصطلاح «کوتاه بیاید». باید صبر کرد و دید همچنان میتوان به وعدههای خوش رنگ و لعاب رئیس جمهور «حقوقدان» امیدوار بود یا نه. شاید بهتر است خوش بین باشیم و امیدوار که با حل پروندهٔ هستهای و نیز در ریل قرار گرفتن قطار اقتصاد کشور، در سال ۹۴، توجه دولت به سیاست داخلی و فرهنگ، افزون شود.
با وجود تمام گرفتاریهای اجتماع، همچنان کتابِ خوب برای خواندن وجود دارد، فیلم ِ خوب برای تماشا کردن، مجلّهٔ خوب برای تورّق، و موسیقی ِ خوب برای شنیدن. باید آسوده از دغدغههای روزمرّه، «دل و دماغ» داشت و از زندگی در کنار همهٔ اینها لذّت برد…
سال خوبی داشته باشید!
———————————————————-
تیتر وام گرفته از نام آلبوم «نه فرشتهام، نه شیطان» اثر «همایون شجریان و تهمورس پورناظری» که از قضا از بهترین و پرفروشترین آلبومهای موسیقی سال ۹۳ (اسفند ۹۲ به بعد) بود.
سلام ضمن عرض تبریک سال نو،بابت این مطلب نقادانه تشکر میکنم. استفاده کردم راستش خودم هیچوقت مسائل فرهنگی کشور رو به این شکل بررسی نمیکنم موفق باشید
با سلام آقای ایزد پناه خدا قوت به شما بدهد و همیشه در سنگر فرهنگ و فرهنگیان حاضر باشید