کاشان نیوز – ابوالفضل نجیب: نسل من نوعی فراموش نمیکند اندک زمانی بعد از کشته شدن شماری از چریکهای فدایی خلق در عملیات سیاهکل در بهمن ۱۳۴۹ و همزمان با اسارت و انتظار دستگیرشدگان عملیات برای محاکمه و اعدام در اردیبهشت ۱۳۵۰، رفیق مائو مفتخر به میزبانی فاطمه پهلوی خواهر شاه بود؛ و رهبر و امید پرولتاریا و چریکهای جانبرکف جهان به امید برقراری روابط دوستانه با شاه و سلامتی متقابل مینوشیدند.
آن چریکها به تأسی از آموزههای مائو در کتاب سرخ اولین کنشگران مارکسیست بودند که علیه رژیم شاه دست به اقدامات مسلحانه زدند.
از این خاطره نگاری ماندنیتر، میتوان به سفر هواکوفئنگ نخستوزیر چین به ایران بعد از مرگ مائو در شهریور ۱۳۵۷ و در اوج اعتراضات ضدسلطنتی و حمایت همهجانبه چین کمونیست از شاه در مقام رهبر یک کشور دمکراتیک اشاره کرد؛ و فراموش نمیکنیم تلاش همزمان رفقای روسی برای عقب نماندن از قافله نزدیکی به شاه در پیام رفیق برژنف به مناسبت تولد شاه که خواستار گسترش و همکاری سازنده اتحاد جماهیر شوروی با ایران بود.
این تلاشهای دوجانبه دو قطب کمونیستی که آن زمان یکی به سوسیال امپریالیسم و دیگری به رویزیونیسم متهم بودند، در شرایطی بود که مارکسیستهای وطنی از نوع چینی و روسی یا در بند بودند؛ و یا در هراس از دستگیر شدن در خانههای تیمی محبوس؛ و شگفت اینکه نهتنها کک هیچکدام از دولتهای کمونیستی بابت رنج و آمالی که حامیان ایدئولوژیک و سیاسی متحمل میشدند، گزیده نمیشد که به دنبال منافع اقتصادی و سیاسی و به هر قیمت و حتی در رقابت بر سر تأمین آنچه بهدروغ منافع پرولتاریای جهانی تعبیر میشد، کورس میگذاشتند.
این میزان التزام و تعهد ایدئولوژیکی و اخلاقی رفقای چینی و روسی در مقام سرسختترین دشمنان دنیای سرمایهداری و ایدئولوژیکترین دولتهای کمونیستی وقت جهان به آرمان جوانانی بود که در عین برخورداری از امکانات مالی و توانمندیهای اجتماعی و تخصصی جان درگرو سراب سوسیالیسم گذاشته بودند.
میتوانید با آن معیار و عملکرد میزان التزام اکنون وامداران کمونیسم چینی و همزمان استالینی بهعنوان وارثان حزب کمونیست طراز نوین طبقه کارگر جهان – در طی تاریخ دور و نزدیک و بخصوص در شکاف حاصل از تنش چهار دهه ایران و امریکا ارزیابی کنید.
رابطهای که به شهادت تاریخ جز با نیت انتفاع و بهرهمندی یکسویه و نگاه دون مایگی نمیتوان تعبیر کرد. رابطهای که در مقام ضدمذهبی ترین دولت کمونیسم جهان بهضرورت تأمین منافع تا تولید همه نوع اقلام موردنیاز معتقدان به دین و شعائر و نمادهای مذهبی حاضر به تنزل هویت و حیثیت ایدئولوژیکی خود میشود. این اشارات از باب یادآوری این نکته است که دولت کمونیستی چین همزمان با سرکوب و اعمال محدودیت و ممنوعیت علیه مسلمانان چین، اما آنجا که پای منافع اقتصادی در میان باشد تا چه اندازه حاضر به تعدیل و چرخش در مبانی حزبی و ایدئولوژیکی است.
واقعیت این است که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی فاتحه آنچه در دوران جنگ سرد ولو در شعار و حرف به متحد و دوست استراتژیکی و ایدئولوژیکی تعبیر میگردید، خوانده شد.
امروز آنچه در روابط و مناسبات خارجی دولتها حرف اول را میزند در خوشبینانهترین حالت تأمین منافع مشترک در مناسبات اقتصادی است. آنچه هم بر مناسبات سیاسی سایه انداخته و تحتالشعاع قرار میدهد، ترجیح منافع اقتصادی بر هر دغدغه فکری و چهبسا سیاسی است.
این اشارات و مقدمه بهواسطه تردیدهایی است که ذهنیت اجتماعی را نسبت به سند همکاری ۲۵ ساله میان ایران و چین دچار حساسیت و واکنش در فضای رسانهای و حتی کف خیابان کرده است.
این واکنشها بهنوعی تأکیدی است بر پیشینه مناسبات میان ایران چین و به همان اندازه حساسیت در خصوص روابط مشابه با رفقای روسی.
این تردیدها بیش از هر چیز ناشی از همسویی دو قدرت کمونیستی و شبه کمونیستی باسیاستهای امریکا در قبال ایران و بخصوص رعایت ممنوعیت مناسبات اقتصادی با ایران و باانگیزه و دغدغه تأمین و صیانت از منافع ملی تحت هر شرایط و به هر قیمت است.
نکته حائز اهمیت در این میان نگاه یکسره خوشبینانه دولتمردان به این دو متحد استراتژیک و باهدف تشکیل جبهه متحد علیه امریکا است. این در حالی است که مواضع هر دو کشور در قبال تحریمهای چند سال اخیر امریکا جز دغدغه منافع اقتصادی کوتاهمدت و درازمدت نشانی ندارد.
بعلاوه در مورد قرارومدارهای اقتصادی که هیچ دخل و ارتباطی به محدودیتها و ممنوعیتهای امریکا نداشته، عملکرد روسها نشان میدهد، چون صیادان خبره از آب گلآلود دنیای سیاست به دنبال ماهی گیری بودهاند.
آنچه فیالمثل در خصوص بلاتکلیف گذاشتن پروژه نیروگاه هستهای بوشهر محل و موضوع مناقشه کنشگران سیاسی و اقتصادی و بعضن دولتمردان است، ناظر بر این حقیقت است که منافع ملی چه در شکل مشروع و چه نامشروع و چه فرصتطلبانه برای متحد استراتژیست روسی دارای ارجحیت است.
اعتراضات اخیر به سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین با چنین زمینههای ذهنی و عملی که برخاسته از رفتار چین و روسیه طی حداقل دو دهه اخیر است، کاملاً قابلدرک است. آنچه این ذهنیت را تشدید میکند عدم انتشار مفاد این قرارداد است؛ و آنچه بر تردیدها و شبهات افزون میکند دلیل سکرت ماندن مفاد این قرارداد است که به گفته سخنگوی دولت از عدم تمایل طرف چینی به افشای آن حکایت دارد.
در این میان اضافه کنید اظهارات نسنجیده و شتابزده و ندانسته برخی که بهطور هیستری بر تائید آنچه واقع میشود نهتنها اصرار میورزند؛ که میکوشند با تمسک به قرآن و مقدسات راه بر هرگونه بحث و فحش سیاسی و کارشناسانه مسدود کنند.
از جالبترین نمونه این تمسک گرایی اهانتآمیز به مقدسات میتوان به اظهارات چندی پیش امامجمعه شیراز ارجاع داد که ادعا کرد؛ روابط ایران و چین بر اساس دستورات قران است.
به نظر میرسد در فضا و شرایطی که ترجیح دولت مسکوت گذاشتن مفاد قرارداد و پاسخ دولت به مخالفان و منتقدان از دایره اتهام زنی فراتر نمیرود و مهمتر نقش مجلس در چنین قراردادی بهکلی نادیده گرفته میشود.
بدیهی است با چنان ذهنیت تاریخی و با چنین رویکرد پنهانکارانه، آنچه حاصل خواهد شد نهتنها نادیده گرفتن حقوحقوق بدیهی مردم و کنشگران سیاسی و حتی نمایندگان مردم که بهطور مضاعف منفعل کردن آنها نسبت به سرنوشت حال و آینده است.
آنهم از سوی دولتی که همواره بر مشارکت مردم بهمنزله حقوحقوق شهروندی تأکید میورزد.
آنچه ذهنیت اجتماعی را با خود درگیر کرده، نگرانی از استمرار نگاهی است که همچنان منافع ایدئولوژیک را به منافع ملی ترجیح میدهد. آنچه میتواند انگیزه مسکوت گذاشتن مفاد قراردادهای اینچنین باشد مسبوق به سابقه ذهنی و تاریخی مردمی است که در طی چند دهه اخیر آرامش و آسایش روانی و معیشت آنها تا حد زندگی در زیرخط فقر مطلق تنزل پیداکرده.
دیدگاه شما