کاشان نیوز- مقداد نمکی: «بافت»؛ الگوی تکرار شدهای است که در هر فرش، وزن و سبک مخصوص به خود را داشته و همان ملودی بکار رفته در بافت فرش ازلحاظ حجم، سطح، نقش و ساختار قالی محسوب میشود تا آنجا که به آن، عنوان و شناسه مییابد.
واژه «بافت»، همانگونه که در کارگاه کوچک قالیبافی ننهجون دارای یکبار معنایی خاص خود بوده و مفهوم نوع سبک، وزن و آهنگ کار ننهجون را در کیفیت و کمیت قالیبافیاش نشان میدهد، در موضوعات دیگری هم نقش دارد.
بهطور مثال واژه بافت در هنرهای تجسمی مثل نقاشی، عکاسی و گرافیک، بیانگر مشخصههای مهم اثر و از اصول زبان بصری است.
همچنان که در حوزه شهر، مراد از بافت، گسترهای هم پیوند است که با ریختشناسیهای متفاوت و چندبعدی و حتی گاهی متضاد، طی دوران حیات هر شهری در محدوده درونی و بیرونی آن در تداوم و پیوند با شهر همراه با یک درام اجتماعی شکلگرفته است تا جایی که یک شهرنشین نسبت به ترک محلهی حتی فرسوده خود برای نقل بهجایی دیگر بهشدت تردید دارد. تعلقخاطر ننهجون به نحوه بافت دستبافته اش همان بود که نسبت به محل زندگیاش در محلهای که خاطرهها داشت، ابراز تعلق و علاقه داشت و خود را متعلق به آن میدانست. در حوزه زیستشناسی نیز هر بافت، مجموعهای از سلولهای تخصصیافته است که کار معینی را انجام میدهند و در هماهنگی با سایر بافتهای بدن، ارگانیک لازم را شکل میدهند.
ننهجون همیشه میگفت همچنان که طرح و نقش و نگارهای بکار رفته در قالی از اول تا آخر دارای یک نظم و همآوایی است در نوع بافت، خواب، رنگ و پودی هم که با «دفتین» کوبیده میشود، باید هماهنگی باشد.
ننهجون هیچگاه از اصول طراحی شهری و ضرورت حفظ و نگهداری بافتهای شهری خبری نداشت اما از اینکه یک ساختمان چندطبقه روبروی حیاط برخی خانهها سر درمیآورد، میگفت این خانه وصله ناجور محله است به خانه همسایه مشرف است. محرم نامحرم لحاظ نشده است. او وقتی میدید تمام فضاهای کالبدی خاطرات دوران جوانی و میانسالیاش را تخریب کردهاند تا از دل چندین خانه و کوچه و پسکوچههای قدیمی خیابانی احداث شود احساس دلتنگی داشت و میگفت حیف که همه اهل این خانه را از هم پاشاندند.
بههرحال اگر در فرشی همه آنچه باید سر جایش خودش باشد، نباشد؛ بافت فرش به هم میخورد همچنان که شهر نیز یک گسترهای از عناصر هم سو و هم آهنگ درهمتنیدهای است که نمیتوان در یکپارچگی آن پارگی و گسست ایجاد کرد.
با یادآوری خاطرات نیمه اول عمری که با دار قالی و فرش سپری کردم برمیگردم و اینکه همیشه مواظب بودم در کار بافت فرش توصیههای ننهجون برای یکدست بودن کار و حفظ اصول بافت کارگاهش رعایت شود. آن روز هیچ سازمان نظارتی و هیچ متولی و اداره ای نمیآمد بافتینه ننهجون را کنترل کند و به او اخطار و اعتراضی داشته باشد، خودش قاعده کار را میدانست و رعایت میکرد. حالا که نیمه دوم عمر من در حوزه شهری سپریشده، با نگاهی به گستره آبادی، میبینیم علیرغم وجود چندین نهاد و دستگاه و مواد قانونی که بهاندازه عمر ننهجون قدمت دارند، همچنان شاهد درهمریختگی بافت قدیمی آبادی هستیم و در این مسیر اصولی حاکم نیست.
هر چه گفته میشود بافت بدن هر موجود زندهای را که نمیشود جابجا کرد نظم ارگانیک و حیات او دچار آسیب میشود، این به باور افراد نمینشیند. حالا شهر را یک موجود زندهای تلقی کن، گاهی چرخهای بولدوزر را از وسط شکم او عبور داده، قلبش را متلاشی کرده و از بالا به پایین، آن را دونیمه کردهایم تا…
از هزینههای سنگینی که برنهاد عمومی تحمیل کردهایم که هیچ، بسیاری از خانهها و اماکن تاریخی باارزش که سرمایه ملیاند را در طول این مسیر خراب کردهایم تا حیات انسانمحور را به زندگی ماشین محور تسهیل ببخشیم!
خدا را شکر که چشم ننهجون به این پارگیها و ناهمگونیهای شهری نمیخورد وگرنه حتماً به من تذکر میداد ننهجون چقدر پشت قالی بهت گفتم مواظب باش بافت کار به هم نخورد و تا خودم بودم خوب رعایت میکردی حالا بین آن گستره قالی و این پهنه شهر که فرقی نیست هر دو بافتینه ذوق و شوق زندگی ماست. هر دو پیشینه پیشه هنری و دیرینه با هویت پدری ماست. بافت و ساختش با ماست نگهداریاش باما است مواظبتش هم با ماست. کسی که از بیرون نخواهد آمد این کارها را انجام دهد. همت داشته باش که «کس نخارد پشت ما جز ناخن انگشت ما».
یادش به خیر همیشه ننهجون میگفت تو زندگی نگاهت به دهان اینوآن نباشد ببین برای هر کاری باید دلیل روشنی داشته باشی وگرنه هر کار بیقاعدهای عاقبت خودش را نشان میده مثل همین کارهای علیحدهای که در کار بافت فرش و شهر مد شده. همینکه بعضاً بیهویت شدهایم. همینکه کمتر صدای دفتین به گوش میرسد همینکه همهچیز ماشینی شده و. ننهجون میگفت در هر جا کار میکنی مهم نیست اگر برات پاپوش هم درست کنند ببین رضایت خدا در چیست؟ به این وصف توصیههای ننهجون را،
به دعای روز نهم ماه مبارک رمضان متبرک میکنم و زمزمه میکنم:«اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِکَ الواسِعَهِ واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَهِ وخُذْ بناصیتی الى مَرْضاتِکَ الجامِعَهِ بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین.»
خدایا قرار بده برایم در آن بهرهاى از رحمت فراوانـت و راهنمائیم کن در آن به برهان و راههاى درخشانت و بگیر عنانم به سوى رضایت همه جانبهات بدوستى خود اى آرزوى مشتاقان.
دیدگاه شما