کاشان نیوز– مقداد نمکی: این روزها، نه اینکه فقط جمعهها روز سوتوکور آبادی از آهنگ کار کارگاه قالیبافی ننهجون باشد و صدای «دفتین» از کوچهپسکوچههای آن به گوش نرسد؛ اکثر روزها چنین است. بجای آن، سحرگاه که شب نازک برآبادی احاطه مییابد، صدای طق طوقی از دور به گوش میرسد که گویای غلبه رفتوبرگشت دوک و ماکو و ضربه دفتین بر تاروپود و بافتینه ای است که بهصورت ماشینی بافته میشود و جایگزین دستبافته های ننهجون گشته است. پایههای این پدیده که امروز از آن بهعنوان صنعت یاد میکنند بیش از چهل سال پیش در همین نزدیکی منطقه ما بنیان نهاده شد. آن روزها گمان نبود که این صنعت بهصورت خزنده جایگزین سنتی دیرینه در آبادی ما و بهتبع آن در دیگر مراکز دارای کارگاههای قالیبافی شود؛ به اهداف تأسیس آنکه برگردیم، قرار بر صادرات فرش صنعتی به دیگر کشورها از طریق این شرکت بود.
ننهجون همانطور که مشغول کار بافتن قالی بود، بجای آنکه بیشتر از خاطرات تلخ زندگیاش تعریف کند، سعی میکرد همیشه مثبت نگر باشد. وقتی نبود که هرگاه صحبت از «راوند» به میان میآمد، از ته دل آهی نکشد. تصور من به این بود که به خاطر تأسیس نخستین شرکت فرش ماشینی ایران در آن منطقه دلتنگ است. روزگاری آوازه «فرش راوند» چنان پیچیده بود که بجای آنکه قرار بود صادر شود تا لطمهای به تولید فرشباف نزند بازار داخلی را هم قبضه طرحها و نقشهها و آب و رنگ ماشینی خود کرد و بسیاری از جوانان آبادی را هم گرم کار در حوزه صنعت ساخت. آن روزها مفهوم آه ننهجون برای من مبهم بود ولی بعدها از خودش شنیدم که میگفت حدود سال سی شمسی باوجود بارداری بر دار قالی بودم خبری از آن آبادی آمد که یکی کسان ما در حوت آبی غرقشده و دنبال جنازهاش میگردند. گویا آن طفل در شکم ننهجون پدرم بود و آن فرد به رحمت خدا رفته پدربزرگ که برای خرد کردن خرمن به مزارع اطراف آبادی میرفت و ازقضا برای رفع خستگی و عطش در حوت آبی اطراف راوند با مرگ دستوپنجه نرم کرد و دیگر اهل خانه و طفل به دنیا نیامده راندید و رفت. این را نگفتم که خاطر شما تلخ شود، چون روز جمعه است، گفتم ضمن فاتحهای یاد اهل قبور که از مستحبات این روز است کرده باشم.
خلاصه آنکه آه ننهجون نه بهصرف آنکه بخواهد با یادآوری مرگ شریک زندگیاش خاطر من نوجوان و شمای خواننده را تلخ کند او میگفت نگرانی من این است که میترسم این دمودستگاههایی که از خارج (انگلیس) آوردند تا از راوند برای خارجیها فرش ماشینی ببافند روزگاری این نیره و راس رو و دار قالی خانهها را در هم شکند و صدای دفتین را به خاموشی کشد. ننهجون من آنچنانکه نگران آینده هنر دستش بود نگرانیهای قصههای پر غصه گذشتهاش را برنمیتافت و با آه سردی از ذهنش عبور میداد. ننهجون میگفت کار با دست و بازو و عرق بافنده پشتدار قالی برکتی دارد که هزار ماشین و دم دستگاههای خارجی جبران آن نمیکند. فوتفوت میکرد و غصه دخترانی را میخورد که دیگر بهغیراز هنر قالیبافی چه چیز باارزشی را به خانه بخت خواهند برد؟
ننهجون باوجود همه غم و غصه هاش هر وقت اسم راوند به میان میآمد از مردمانش بسیار تعریف میکرد و میگفت چقدر مهربان، فامیل دوست و با مراماند. ننهجون خاطره شیرین وصلت خواهرزادهاش -که از کودکی، دایهاش بود- با راوندیها را همیشه به زبان میآورد و از آنها ذکر خیر میکرد. او هیچگاه از جایگاه علمی و مقام معنوی قطبالدین ابوالحسین، سعید بن عبدالله بن حسین بن هبه الله بن حسن راوندی، محدث، مفسر، فقیه، فیلسوف، متکلم و مورخ بزرگ شیعه در قرن ششم هجری از شاگردان شیخ طبرسی صاحب تفسیر مجمعالبیان، نشنیده بود اما هرگاه نام راوند به میان میآمد باافتخار میگفت راوند یک عالم بزرگی دارد که ما با نوادگانش، قوموخویشیم.
قدیم هر وقت قیسی و آلوچه نوبرانه میخوردیم معلوم بود که ننهجون برای دیدن فامیلها به راوند رفته. او میگفت جای شما خالی یه سری هم به زیارت راوند زدم و به نیابت از شما و مردهها فاتحهای خواندم.
به کارخانهها فرش ماشینی راوند برمیگردیم، اگرچه از آن شکوه و نام و نشان پیشین شرکت فرش راوند خبری نیست اما حالا بعد از چهل سال دهها شرکت فرش ماشینی دیگر در آبادی ما و اطراف ایجادشده و منطقه ما را به قطب فرش ماشینی تبدیل کرده است. حالا با خودم فکر میکنم بهراستی آیا جایگاه راوند که قطبش در فقه و علم و تفسیر شهره بود و روزگاری خاستگاه فرش ماشینی در ایران بود در گردونه ساختار جغرافیایی ایران چیست و کجاست؟ اگرچه راوند را عنوان زادگاه قطبش کفایت میکند اما بهراستی برای آنکه راوند به نام و نشان درخور خود برگردد باید تدبیری اندیشید. شاید الگوی پیشرفت خطهای که به حضور پیامبر و اقامه نخستین نماز جمعه در آن، به یثرب، مدنیت مدینه النبی بخشید؛ مناسب راوند هم باشد.
امروز، جمعه مقارن با اولین اقامه نماز جمعه در راوند است که جایگاه آن در تقسیمات کشوری نامشخص است. شاید اقامه نماز ویژه روز آدینه و حضور امامجمعه در آبادی قطب راوندی، هویت واقعی مهد آن فقیه متکلم را در جغرافیای ایران همچنان که روزگاری در حوزه فقه و ایمان و در گستره فرش و صنعت نمایان بود، بنمایاند، به برکت دو قنوت نماز جمعه امروز راوندیها که متبرک است به دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان: اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ وکَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ وحَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غیاثَ المُسْتغیثین.
خدایا دوست گردان بمن در این روز نیکى را و نـاپسند بدار در این روز فسق و نافرمانى را و حرام کن بر من در آن خشم و سوزندگى را به یاریت اى دادرس داد خواهان.
ضمن تشکر از دیدگاه جنابعالی که حس ودیدگاه عارفانه ی خود را به دست قلم سپردید و با خاطرات ننه جون و حس خویشتن داری خود درد دل این خطه و مردمان مظلومش را به دست قلم سپردید راستی دیاری که پشتوانه ای چون علامه ی قطب راوندی ره ، سید ابوالرضا راوندی و دیگر عالمان بزرگ و تاریخی به قدمت تپه های سیلک و به وسعت قیام راوندیه دارد چرا مهجور و مظلوم مانده و عده ای از شهر شدنش ترس دارند که مبادا منافع شهرشان خدشه دار شود درد زیاد است و ترس زیاد شاید آه علمای مظلومش زمینه ساز هویت این خطه گردد
باسلام و تشکر از مدیریت محترم سایت. با این نگاه شما به راوند متوجه شدیم هنوزم هستند انسانهای حقیقت طلب و منصف که با قلم خود حق و حقیقت رو احیا میکنن. بی شک هیچ فرد و گروهی نخواهد توانست پیشینه کهن وتاریخی راوند را محو کند. باتوکل برخدا و به برکت نمازجمعه و اتحادمردم راوند ، مردم این خطه به خواسته خود که همان شهر شدن راوند است خواهند رسید و آن روز انشالله نزدیک است. در پایان از شما و کسانی ک همراه با ندای مردم راوند بودند کمال تشکر وقدردانی را داریم و مردم راوند خوبیها رو خیلی زیاد بخاطر میسپارند. یاعلی
هر وقت تونستن نشان قبر علامه قطب راوندی رو از صحن حرم حضرت معصومه (س) بردارن میتونن راوند رو بی هویت و بی نشان کنند
راوند به واقع یک منطقه حاشیه نشین شده است