کاشان نیوز-یادداشت وارده*: بالاخره روز گرم و داغ خبرنگار رسید و گذشت. به قول بزرگی: اگر در کشاکش آمدن و رفتن چنین روزهایی که به نام شغلی در تقویم خورشیدی نامگذاری شده، هر سال یک گره از کار فروبستهی این عزیزان، یا آن شغل باز میشد، دنیای ما گلستان شده بود.
و اما امسال روز خبرنگار در حالی برگزار شد که ریس جدید اداره منسوب به این حرفه ــ یعنی ارشاد ــ که تا حدود زیادی مورد نظر اهالی فرهنگ بوده، سکان کشتی ارشاد را بهدست گرفتهاست.
به جای سخنرانی مقامات، کارگاهی آموزشی تشکیل و خانم «بروجردی» مدرس آن بود. جلسهای به صورت گفتوگوی دونفره (دیالوگ) و نه گفتوگوی تکنفره(منولوگ) و سخنرانی آقای دکتر «فرقانی» ریس دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی که بسیار گیرا و جذاب و حرف دل روزنامهنگاران و خبرنگاران بود.
اما در مجموع باید افسوس و دریغ خورد که اشتباهات در نحوه برگزاری این نشست و جو حاکم بر آن، این دو پدیده میمون و مبارک و صد البته سودمند را تحتالشعاع خود قرار داد.
زمان طولانی و کسلکننده
شروع مراسم با کارگاه آموزشی بود. ساعت ۵ بعدازظهر روز داغ و سوزان ۱۸ مردادماه تا ساعت ۷ بعدازظهر. سپس با کلی پرسهزدن در حیاط خانه عامریها، بالاخره جلسه شکل و شمایلی به خود گرفت، اما هنوز صندلیها پر نشده، صدای اذان بلند میشود و به احترام اذان مغرب و فریضه نماز مغرب و عشا، جلسه باید تعطیل شود.
عدهای به نماز ایستاده (فرادا) و عده دیگر ترجیح میدهند نمازشان را در سکوت منزل به جا آورند.
اما هجوم به میز نوشیدنی و پرسهزدن در حیاط و حلقههای صحبت دو یا چند نفره، گویی جذابتر از نشستن روی صندلیها و گوشدادن به برنامه روی سن است.
مجری برنامه گویی وقتی پایانی بر این حالت نمیبیند، مجبور میشود پیاپی از حضار دعوت کند.
هوا کاملا تاریک شدهاست که سخنرانی از پی سخنرانی آغاز میشود.
اگر نبود دو سرود گروه «تیام» یقینا هرکس از گوشهای مجلس را ترک میکرد. (چنانکه برای بعضی چنین شد)
در این میان تنها سخنرانی دکتر «فرقانی» بود که تا حدودی برای این جماعت جذاب و شنیدنی بود.
باید از گردانندگان این مراسم پرسید: آیا ۶ساعت وقت، آنهم در یک شب گرم تابستان با سخنرانیهای پیدرپی، حقیقتا برای خودتان قابل تحمل است؟
در همه جای کشور مراسم یا بعد از نماز مغرب و عشا آغاز میشود و یا قبل از اذان مغرب پایان میپذیرد. آیا الزامی وجود داشت تا برنامه آنقدر طولانی شود تا برنامه نماز و مغرب و عشا در میان آن قرار گیرد؟
وقتی جایگاه میزبان و میهمان عوض میشود
در تمام سال خبرنگاران به حرفهای مسؤلین ادارات گوش میدهند و یک امروز روزی بود که باید مسؤلین و رؤسای ادرات و ارگانها به حرف خبرنگاران گوش میدادند.
این حرف دل جماعت حاضر بود که بر زبان «محمود مدرسی» خبرنگار صدا و سیما جاری شد، وقتی برای گرفتن هدیه روی سن رفته بود و موفق شد میکروفن را از دست مجری بقاپد.
اصولا در این مراسم جای میزبان و میهمان عوض شده بود.
میگویند چون اداره ارشاد پولی ندارد تا در این مراسم هزینه کند، چنین و چنان میشود. باید جواب داد خبرنگاران محتاج شام آخر شب نیستند. به کمترین هدیه هم راضی هستند، اما دست نیاز درازکردن به سوی اداراتی مانند شهرداری، باعث تغییر ماهیت و اهداف چنین روزی میشود.
شهرداری با ورود به چنین مخارجی، آنرا به سادگی مصادره میکند. سالها قبل، جشنی بهنام «جشن کاغذ» توسط «جمعیت کویر سبز» که یک تشکل مردمنهاد بود و هست، اجرا میشد. جوانان با دل و جان و بدون یک ریال دستمزد، در اجرای باشکوه آن همت بهخرج میدادند. شهرداری با تقبل اندک هزینه، اجرای آنرا بهعهده گرفت. نام آنرا به «جشن بازیافت» تغییر داد. سال به سال هزینه آن متورمتر شد. به موازات آن ریزش نیروها بیشتر و بیشتر شد و از اهداف اولیه دور و دورتر گشت.
مجری، نصایح و جوایز
خانم مجری که منسوببودنش به خانواده صداوسیما را به رخ میکشید، بیش از همه حضار را از نشستن و ماندن سیر میکرد. آنقدر درباب فواید و عواید خبرنگاری لب به سخن گشود، جان ما را به لب آورد.
در پاراگراف قبل فراموش کردم بگویم، وقتی جای میزبان و میهمان عوض میشود، همه به خود اجازه میدهند که خبرنگار را آموزش دهند و یا از فضائل این شغل شریف به او یادآوری کنند از جمله همین خانم مجری.
اصلا بگذارید اصل مطلب را ادا کنم، حتی وجود کارگاه آموزشی نیز در این روز توهین به خبرنگار است.
یکصد خبرنگار و جوایز!
شاید این جمله دور از حقیقت نباشد که این تعداد خبرنگار در پایتخت کشور نیز وجود ندارد.
این آمار شبیه به تمسخر و توهین است که مرتب اعلام میکنند: بیش از یکصد خبرنگار در شهرما فعال هستند. شاید به همین علت باشد که ارگانهای مختلف هوس میکنند کارگاه آموزشی برایشان ترتیب دهند. چون میخواهند القا کنند که این تعداد سرخود و جهشی خبرنگار گشته و نیاز به آموزش دارند.
نگارنده این سطور هیچ ابایی از خط خوردن نام خود از لیست خبرنگاران ندارد. در عوض بگویند ۵ یا ۶ خبرنگار. یا اگر سخاوتمندانه برخورد کنیم، بگوییم به تعداد انگشتان دو دست خبرنگار در شهرمان داریم.
و اما جوایز
سال و سالهای قبل، ارگانهای مختلف به اندازه وسع خود!! هرکدام یک عدد کارت هدیه از ۵۰ هزار تومان به بالا به خبرنگاران هبه میکردند. تعداد کارتها هم از ۱۰ یا ۲۰ نفر تجاوز نمیکرد.
نمیدانم چه حساب اقتصادی را برآورد کردهاند که وجوهشان را روی هم ریخته در یک جلسه هدیه میدهند. هزینه هدیهها را اشتراکی، مبالغ را پایین، و تعداد افراد را بالا بردهاند.
آنان به هرکس که در خانه یا پشت میز اداره زیر کولر گازی نشسته و جزوهای نوشته و آنرا در چند نسخه کپی گرفته، کلمه خبرنگار اطلاق نموده و به محصولش لقب هفتهنامه، دوفصلنامه، گاهنامه یا… داده و حالا جایزهاش میدهند. آنقدر سخاوتمندانه که خودش باور نکرده و نیامدهاست. در حالیکه چند نفری را که اگر نگویم خبرنگار، دستکم باید بگویم نویسندهای که مرتبا ستون ثابت و سودمندی در نشریات مکتوب داشتهاند و حتی خبرهای زیادی تولید نمودهاند از قلم انداختهاند.
درگوشی بگویم: خبرنگار را هم…
باید زبان گاز گرفت. میترسم سال دیگر به یاد امسال افسوس بخوریم همانگونه که امسال به یاد سالها قبل. تکرار سالانه این روزها آدم را به یاد جمله معروف سال سال دریغ از پارسال میاندازد.
*امضاء: جیرجیرک
سلام هرکاری برای شما خبرنگاران انجام دهندباز بهانه های بنی اسرائیلی می گیرید .پیشنهاد می کنم سال دیگر آقای غلامیان مسئول برگزاری این مراسم شود تا ببینیم چه گلی به سر خبرنگاران می زند.درخصوص این که گفته ایدبه (کم ترین هدیه هم راضی هستند)این از آن حرف های خنده دار است .خدا عاقبت همه را ختم به خیر کند.
کدام غلامیان صحبتی از هدیه کرده است؟! سعید غلامیان (مدیر مسئول کاشان نیوز) نه در مراسم اصفهان و نه در کاشان حاضر نشد و هدیه ای هم نگرفت.
هر چند که بعضی از صحبت های نگارندع را قبول را دارم اما بعضی جاها واقعا از دایره انصاف خارج شده و سخنی به حق نگفته.امیدارم ما که ادعاهایمان بیشتر از عمل مان است یا بگیریم یه جاییهم حرف حق بزنیم بد نیست
ااتفاقا خبرنگاری بودند که به خاطر شام مفصل خانه عامری ها بوده بودند