کاشان نیوز: دومین شب از دوازدهمین ویژه برنامه تعزیت آفتاب، یکشنبه شب از ساعت ۲۰ تا ۲۲ در مسجد میرنشانه و با سخنرانی آیتالله عرب، برگزار شد.
در این برنامه و پیش از صحبتهای آیت الله عرب، حاج حسین شیوا، به مرثیه سرایی پرداخت.
چکیدهای از صحبتهای استاد حوزههای علمیه کاشان، آیت الله حاج شیخ حسین عرب، را از نظر میگذرانیم:
موضوع: کارکرد منطق و مفاهیم قرآن در نهضت عاشورا
قبل از ورود به موضوع اصلی، باید چند نکته مقدماتی عرض کنم:
یکم- حرکت امام حسین (ع) از نگاههای مختلف عقلی، عقلایی، عرفی، سیاسی و…، قابل تحلیل است ولی بدون شک، آنچه اساس کار آن حضرت است و نقطه نظرات دیگر را در خود دارد، بافت و تکیه و ساختار وحیانی و قرآنی این نهضت است. دلیل روشن این موضوع هم بهرههایی است که خود امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) در مناسبتهای مختلف از آیات قرآن داشتهاند.
دوم- قرآن، به طور حتم، منطق ِ تعریف شده و قابل استناد دارد؛ هم در رابطه با حکمت نظری و هم در رابطه با حکمت عملی. قرآن فقط برای مطالعه نیست، بلکه برای پیدا کردن نظام جامع برای هدایت انسان است.
سوم- از دیدگاه امام حسین (ع) قرآن دارای مراتبی است. سخنی مشهور از ایشان و امام صادق (ع) است که (نقل به مضمون) فرمودند: قرآن چهار مرتبه کلی دارد: «ظاهر» یعنی عبارات و الفاظ که برای عوام است؛ «اشارات» که برای خواص همچون دانشمندان، فیلسوفان و عارفان است، «لطائف» که برای اولیا است که بهترین مصداق آن، ائمه اطهار هستند؛ و «حقایق» که مخصوص پیامبران است.
چهارم- قرآن و انسان کامل مشترکاتی دارند. امام حسین (ع) و قرآن، هر دو یک حقیقت هستند. حدیث مشهور ثقلین از پیامبر اکرم (ص) اشاره به همین حقیقت دارد.
بعد از این مقدمات وارد بحث اصلی میشویم:
اگر انسان بخواهد، شخصیت والای اجتماعی و آزادی به معنای واقعی خودش را پیدا کند و از بردگی خود و هر چه غیر خود برهد، باید تن به بندگی خدا بدهد. این حدیث را مکرر شنیدهایم که عبادت کنندگان سه دستهاند: عدهای شبیه تاجران و برخی شبیه بردگان، خدا را عبادت میکنند ولی عبادت واقعی، عبادت آزادگان است. اگر غیر از این باشد، خطر هر نوع بردگی انسان را تهدید میکند؛ هم بردگی درونی و هم بردگی بیرونی؛ و جمله معروف «هیهات منّا الذّله» امام، به همین دلیل است. نقش عمیق بندگی عارفانه را در امام و فرزندانش میبینیم.
در اینجا میخواهم انتقاداتی را به برخی از برنامههای عزاداری مرسوم در جامعه مطرح کنم. اگر امام حسین (ع) امروز زنده بودند، برخی از این جلسات را تعطیل میکردند! زیرا در راستای اهداف آن حضرت یعنی امر به معروف و نهی از منکر واقعی و صحیح، نیستند. برخیها هنوز میخواهند به شیوه صد سال قبل، امر به معروف و نهی از منکر کنند در حالی که شرایط امروز کاملا فرق کرده است و گاهی اشتباه در امر به معروف و نهی از منکر، نتیجه عکس میدهد. درست است که اصل امر به معروف و نهی از منکر ثابت است ولی شیوه آن به مقتضیات زمان بستگی دارد. همچنین ما باید اولویتها را در نظر بگیریم. جامعهای که در آن فقر وجود دارد، باید اولویت بندی کند که جلسه عزاداری برپا کند یا فقر را برطرف کند؟
امام حسین (ع) هدف نهضتش را امر به معروف و نهی از منکر میداند. در این جا میخواهم اشارهای به آیه ۷۱ سوره توبه بکنم که در فرازی از آن میخوانیم: «المومنون و المومنات، بعضهم اولیاء بعض…». فقیه بزرگ معاصر، مرحوم آیتالله العظمی منتظری در تفسیر این آیه میگوید که از این آیه برداشت میشود که مردم در مقابل نظام حاکم، ولایت دارند.
برخلافچیزی که این سالها برای ما جا انداختهاند، ولایت بین جامعه و نظام حاکم، متقابل است. اولاً باید بدانیم ولایت غیرمعصوم با ولایت معصوم هم سنخ نیست و ثانیاً قرآن ولایت متقابل را از باب امر به معروف مطرح میکند و این کف و حداقل ولایت است که از این آیه استخراج میشود.
از جمله مسائل مهم دیگری که در نهضت امام حسین (ع) وجود دارد این است که هیچ چیزی نابود و بی اثر نمیشود. ظلم در هر جامعهای و توسط هر کسی باشد، آسیبش را به ظالم میزند. از شیعه و سنی منقول است که سر بریدهی امام حسین (ع) مکرر در منازل مختلف؛ آیه ۲۲۷ سوره شعراء را میخواند که «و سیعلم الذین آمنوا ایّ منقلبِ ینقلبون»؛ با این مضمون که همه چیز در کنترل خداست و ظالمان امکان ندارند از چنبره قدرت خدا فرار کنند.
قرآن از جمله آسیبهای ایمان به خدا را «ظلم» میداند. یعنی بجز ایمان و علم، «عدالت» هم باید در فرد و جامعه باشد، تا آن جامعه از خسارت در امان باشد.
در آیه ۸۲ سوره انعام میبینیم که گمشده انسان را دو چیز برمیشمارد: امنیت و کامیابی؛ و رسیدن به آن را پرهیز از ظلم میداند. بنابراین مسلمان ظالم، نه خودش به مقصد میرسد و نه میتواند جامعه را امن کند.
امام حسین (ع) در یکی از جملات معروفش، ارادهاش را عمل به سیره پیامبر و امیرالمومنین میداند. همان امیری که بسیار به بیت المال حساس بود و به دخترش گفت اگر عاریهات از بیتالمال، عاریه مضمونه نبود، حد دزد را در موردت اجرا میکردم. آیا حاکمان ما چنین ارادهای دارند؟ بنابراین درست
است که ایمان، بستر رشد است ولی موانعش باید برطرف شود، از جمله ظلم.
آیه دیگری که هم امام حسین (ع) و هم خواهرش حضرت زینب (س) در مقابل اوج احساس غرور یزید بن معاویه قرائت کرد، آیه ۱۷۸ سوره آلعمران بود که در آن خداوند میفرماید سنت ما این است که هر کس ظلم کند، به او مهلت میدهیم تا پیمانهاش پر شود و گناهانش افزون گردد.
و جمله پایانی این که چهره ظلم، آن قدر زشت و پلشت است که هر کجا دست ظالم قطع میشود، اولین کسی که حمد و ثنا میکند، خود خداوند است. خداوند در دو جا، یکی برای ریشهکن شدن ظلم و یکی برای برقراری آزادی، خودش حمد میکند. آیه ۴۵ سوره انعام و آیه ۷۵ سوره نحل گویای این نکته مهم است.
دیدگاه شما