کاشان نیوز: استاد و مدرس سابق دانشگاه اصفهان گفت: پیامبران داعیِ الیالله بودهاند. البته دعوت نه از نوع آنچه ما از آن به «صدور» تعبیر میکنیم و در تعابیری مثل «صدور اسلام» یا «صدور انقلاب» مورد استفاده قرار میدهیم.
حجتالسلاموالمسلمین «احمد اسلامی» که در ششمین و آخرینشب از ویژه برنامه تعزیت آفتاب سخن میگفت، با اشاره به آیه ۱۰۸ سوره مبارکه یوسف که میفرماید: «بگو این راه من است، بر ستون آگاهی به سوی خدا دعوت کن»، و همچنین آیات ۴۰ تا ۴۲ سوره مبارکه غافر افزود: موضوع و ماهیت دعوت انبیا، احیاء و نجات انسان است. کلمه «نجات» در ادبیات قرآنی واژه بسیار فاخری است و میتوان گفت یکی از اخلاقیترین واژهها است و من هنوز واژهای در ادبیات فارسی به عنوان معادل برای آن پیدا نکردهام.
اسلامی با تبیین این موضوع که حیات و نجات انسان در آزادی اوست و با اشاره به آیه ۱۵۷ سوره مبارکه اعراف تصریح کرد: تا انسانی آزاد نباشد نمیتواند حیات را نوش کند و نجات را در آغوش کشد و اگر بخواهیم این آیه را تصویرسازی کنیم؛ میتوانیم بگوئیم گوئی انسانها تحت لایههای کفر و جهالت و خرافات چون فنر فشرده شدهاند و پیامبران میآیند تا این بارهای سنگین را بردارند تا آدمی بتواند قد بکشد و رشد پیدا کند.
وی با اشاره به آیه ۶۴ سوره مبارکه آلعمران اظهارداشت: این آیه اهل کتاب را به دو «کلمه» دعوت میکند: هویت توحیدی و توحید هویت. یعنی انسان نباید زلفِ خود را با «شخص» گره بزند، بلکه او بایستی بر مدار هویتِ توحیدی و نفیِ رابطه ربوبیت با بندگان، زندگی کند. و این ممکن نخواهد شد مگر با لمس توحید با گوهرِ آزادی.
استاد سابق دانشگاه کاشان در ادامه با اشاره به خطبه اول نهجالبلاغه اظهار داشت: در این خطبه مولی علی در بحث از کارویژهٔ رسالت، سه مفهوم را به استخدام میگیرد: رجعت به فطرت خویش، یادآوری نعمت فراموش شدهای به نام خود، و سوم آنکه انبیاء آمدند تا روان و درون مردم را شیار و شخم بزنند تا آدمی بتواند به نوعی از خودشکوفائی و عقلانیت برسد. پس باید گفت که تربیت همواره نبایستی مترتب و متوقف بر حضور یک عامل بیرونی باشد، بلکه انسان باید بتواند خودش را تربیت کند. بر همین اساس است که علی (ع) میفرماید: خدا رحمت کند کسی را که تفکر میکند تا به بصیرت و روشنی و رشد برسد. یعنی در بیان علی (ع) علامت توسعهٔ شخصیت انسان آن است که تفکر کند و بیندیشد، دائماً در ورزشِ عقلانی باشد. این یعنی تو به میزانی «میارزی» که «میورزی»؛ و خروجیِ تفکر نیز بصیرت است.
اسلامی اضافه کرد: از این نکتههای مقدماتی چند نتیجه میتوان گرفت. نخست آنکه ولاءِ رسالت و امامت، ولاءِ استیلاء، رقّیّت و بندگی نیست، بلکه ولاءِ آزادی است. در قرآن چندینبار به این موضوع اشاره شده است. به عنوان نمونه میتوان به آیه ۴۵ سوره قاف، آیه ۴۷ سوره انعام، و آیه ۹۹ سوره یونس اشاره کرد که در این آیات خداوند به پیامبر میفرماید تو بر مردم جبروت نداری، تو حفیظ بر مردم نیستی، تو وکیل مردم نیستی. از نگاه علامه طباطبایی، حفیظ به معنای مدیریت حیاتِ تکوینی انسان است؛ یعنی ای پیامبر تو مسئول مدیریت امور دینی مردم نیستی. به نظر من، مولانا بهترین تفسیر و فهم را از «ولایت» داشته است، آنجا که میگوید:
کیست مولا، آنکه آزادت کند / بند رقّیّت ز پایت وا کند
چون به آزادی نبوت هادی است / مؤمنان را ز انبیا آزادی است
ای گروه مؤمنان شادی کنید / همچو سرو و سوسن آزادی کنید
وی افزود: نتیجه دیگر این است که گفتمان پیامبر، گفتمان اخلاق است. پیامبر هدف خود را از رسالت، اتمام مکارم اخلاق میداند؛ لذا شریعت را باید با تراز اخلاق سنجید. و در قرآن هم در بیشتر آیاتی که به آیات احکام مشهور هستند، در پایان آیه به نتیجه آن تأکید شده است. در واقع خروجی شریعت عبارت است از اخلاق. مثلا نماز را برای جلوگیری از فحشا و منکر، و روزه را برای کسب تقوا بیان میکند. و تقوا یعنی خودکنترلی و خودسالاری.
استاد سابق دروس علوم انسانی دانشگاه اصفهان در سومین نتیجهگیری از مقدمه بحث خود به پروژه راهبردی پیامبر اسلام اشاره و اضافه کرد: پروژه پیامبر، سه محور دارد: نخست آنکه انسان، خودفرمان، خوداتکا و خودسالار باشد. همانگونه که مولی علی (ع) میفرماید: در هنگامِ فتنه چون شتربچه باش، نه کمری داشتهباش که بر آن بار حمل کنند و نه سینهای تا از آن شیر بدوشند. یعنی آدم ِ خودت باش! محور دوم پروژه پیامبر، پرورش شهروند عقلانی است. در سیره امام علی داریم، وقتی حضرت متوجه میشود شخصی در پی اوست و با او ملازم است وی را از این کار نهی میکند و به وی میگوید این کار تو دو آفت دارد، اول آنکه برای من کبر میآورد و دوم آنکه تو را ذلیل و خوار میکند. یا در بحرانیترین شرایط در میانههای جنگ صفین، میگوید که من هر چه بزرگ باشم، فوق نقد و بینیاز از آن نیستم. همه این موارد مؤیّد آن است که راهبرد پیامبر و ائمه ما، پرورش شهروند عقلانی است. و محور سوم این پروژه ایجادِ یک جامعهای است که در آن به میزان تنهائی که وجود دارد، «سر» وجود داشته باشد، تفکر وجود داشته باشد و همه این تنها، در فرآیند تصمیمگیری اجتماعی، نقش موثری ایفا کنند.
اسلامی به بیان اینکه منطق پیامبر، منطق عشق و سلام و صلح است، افزود: اغلب از آیه «و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما» این پیام را برداشت میکنند که در صورت مواجهه با فردی جاهل، بایستی با بیاعتنائی و کمتوجهی از وی عبور کنیم، این در حالی است که پیش از این فراز، در آیه از عبارت «مرّو بالّغوا مرّوا کراماً» سخن به میان میآید یعنی با برخورد لغو بقیه، کریمانه برخورد کردن. این بدان معناست که در مواجهه با جاهل هم رویکرد ما باید رویکرد سلامت و صلح باشد و نه حقارت.
وی با اشاره به سیرهٔ نبوی در دوره ۱۳ سال در مکه تصریح کرد: کارابزار پروژهٔ پیامبر، «گفتوگو» بوده است. در دوره زندگی در مدینه نیز هرچند به ظاهر نوعی نظامیگری و جنگ دیده میشود، لیکن زیر پوست این نظامیگری، نوعی معناگرائی است. یعنی پیامبر میخواهد از این تهدید، فرصت بیافریند؛ چرا که پیوسته از جنگ حذر میکند و آنگاه که ناچار میشود باز پیش از آغاز جنگ، راه گفتوگو و اتمام حجت را در پیش میگیرند. زندگی سیاسی امام علی نیز همینطور بوده است. علی (ع) پیش از جنگ صفین، به دربار معاویه سفیر میفرستد برای صلح و گفتوگو، و جنگ را به تأخیر میاندازد، تا حدی که سربازان به ایشان اعتراض میکنند که دلیل تأخیر چیست و مگر از معاویه میترسی؟ علی (ع) میگوید به دلیل اینکه فرستادهٔ من در شام است، من او را فرستادهام تا مگر شامیان فرصت فکر داشته باشند. یا در آستانهٔ جنگ نهروان، ابن عباس را برای مذاکره با خوارج میفرستند. امام حسین (ع) نیز از چنین ابزاری استفاده میکنند و در بحبوحهٔ عاشورا، دست کم ۵ مرتبه به طور مستقیم با دشمن مذاکره میکند.
اسلامی در فراز پایانی سخن خود نقطه اوج دیپلماسی پیامبر را «صلح حدیبیه» عنوان و اضافه کرد: حدیبیه فتح بزرگ پیامبر است، چون ایشان توانستند بعد از گذشت بیست سال، دشمن درجه اول خود یعنی ابوسفیان را به پای میز مذاکره بکشاند و گفتوگو را به عنوان منطق حاکم، پیاده کند. صلحِ حدیبیه نه امر تحمیل شده به پیامبر، بلکه راهبرد پیامبربود.
ویژه برنامه تعزیت آفتاب، به همت کانون فرهنگی امام حسین (ع) مسجد میرنشانه، به مدت ۶ شب، از شنبه ۱۴ آذر شروع و با استقبال علاقهمندان به مباحث نواندیشی دینی، و همراه با نمایشگاه کتاب، برگزار شد و شب گذشته به پایان رسید.
دراین سایت حرف از گفتمان است دربعض سایتهای دیگر حرف از دور ریز کردن قطار انقلاب.انانکه خودراعین دین وانقلاب میدانند اری همانکه بعد رحلت امام راحل انقلابی تر از انقلابیون شدند