کاشان نیوز–سعید غلامیان: فصل گل چینی در کاشان شروع شده است، گل محمدی با شکفتن اولین غنچه، چنان دلبری و شوری بپا میکند که هرساله گردشگران ایرانی و خارجی را با تحمل مصائب خاص این سفر در این فصل به قمصر، برزک و نیاسر میکشاند.
گلاب به خودی خود، برند خاص و مشهور شهرستان کاشان است که با نام قمصر، برزک و نیاسر گره خورده است. تلاشهای بسیاری برای فعالیت در حوزه تولید گل محمدی در شهرستانهای دیگر هنوز نتوانسته است این شهرت و آوازه دیرپا را با کاستی روبرو کند.
در زمانهای گذشته هزاران نفر در این شهرستان با تولید گل محمدی در گلستانها و نیز گل چینی، گلابگیری، خرید و فروش و صادرات گل خشک، غنچه خشک، گلاب، عطر و افشره، این پردهنشین مستور و شاهد بیپروای بازاری زندگی خود را به خوبی سپری میکردند؛ اما امروزه هیچ توجهی به بحرانی که در دل این سنت و تولید خاص محلی نشو و نما کرده نمیشود!
در قمصر، برزک و نیاسر معمولاً مشکلاتی در مورد محدود بودن کارگر گل چین گریبان کشاورز و باغدار را قبل از فصل گل میگیرد و این بهترین فرصت برای دلالانی است که گل را که اگر در همان روز شکفتن چیده نشود پرپر خواهد شد، به قیمتی نازل از پیش خریداری کنند.
استفاده از اسانسهای تقلبی که در کشورهای همسایه مانند پاکستان به شکلی هدفمند تولید میشود بلای جان گلاب شده و عدهای را در کاشان به نان و نوایی رسانده و سلامت بسیاری از هموطنان ما را در خطر قرار داده است.
فشار غیراصولی و تضییقات بیش از حد اداره نظارت بر مواد غذایی به گلابگیری سنتی و گلاب گیران محلی که مکان و محل فعالیتشان برخلاف دلالان گلاب تقلبی مشخص و معیین است باعث تضعیف این صنعت بومی و رشد گلابگیری بیقواره صنعتی و سرطان گونه گلاب تقلبی شده است.
و عوارض شغلی شهرداری… که همچون ارزش افزوده در تمامی مراحل تولید و بسه بندی و توزیع گلاب تا به دست مصرفکننده برسد امان شهروند را بریده!
اخذ برند و نام تجاری برای گلاب سنتی که برای حفظ حقوق معنوی تولیدکننده ضرورت دارد به دلیل عدم شناخت مسئولان اداره مالکیت صنعتی از شرایط خاص این محصول و حضور واسطههای غیرمتخصص شرایط سختی را برای این محصول بومی به وجود آورده و از حضورش در بازار های فروش مانعت کرده است.
و از همه مهمتر اداره جهاد کشاورزی که متولی کشاورزی شهرستان است –با مهندسین و متخصصین نشسته در اداره- در خصوص نحوه نگهداری، کاشت، داشت، مبارزه با آفات و…غیر از جزوههایی که گه گاه منتشر میشود و آن هم با اطلاعاتی که از عهد بوق به دست آورده، هیچ آموزشی برای کشاورزان ندارد، اگرچه در هیچ محصولی چنین خدماتی ارائه نمیشود، مگر برای دادن آمار و گزارش به بالادست!
درحالیکه فعالیت معاونت غذا و دارو و شبکه بهداشت و نظارت بر مواد غذایی بر معیار پاسبانی و حمایت از سلامت شهروندان است اما عدم شناخت اقتضائات خاص این محصول و بیتوجهی به شرایط ویژه آن در تولیدات سنتی، رابطه آن با صنعت، تجارت، گردشگری و خصوصیات خاص گل محمدی و گلاب، این شغل سنتی را به سوی فعالیتی صنعتی سوق داده و در اندک زمانی دیگر جذابیت گلابگیری سنتی در کاشان کسی را از آنسوی کره خاکی به کاشان نخواهد کشاند!
ادارات مربوطه در این خصوص توجهی به شرایط خاص گلاب و گل محمدی نداشته و صرفاً در حوزه صدور مجوز و نظارت بر یک محصول خوراکی به گل و گلاب نگاه میکنند.
درحالیکه این محصول با شهرتی جهانی و خاص توانی بیش از یک شغل بودن داشته و میتواند علاوه بر بهره اقتصادی به جذابیتهای تاریخی و سنتی شهرستان بیافزاید و تولید ارزش افزوده و ثروت ویژه مادی و معنوی نماید.
وقتی قوانین ورود و خروج بذر گیاهان و جابجایی زنبور عسل در بین ایالتهای آمریکایی و استرالیا را مطالعه میکنیم علت خاص آن که حفظ اصالت و جلوگیری از هرچ و مرج در یک برند خاص است مشخص میشود و وقتی در داستانهای تاریخی چگونگی خروج تخم نوغان (کرم ابریشم) از چین* را میخوانیم باید درک کنیم که دنیا برای برندی که به مرور زمان و در شرایط خاصی ایجاد شده است به شکلی متفاوت برخورد میکند و به راحتی آن را قربانی نمیکند، باید توجه کنیم که در عهد باستان مردمانی از میراث خود اینگونه صیانت میکنند.
اما امروزه هر شهرستانی که نیاز به درآمد در بخش کشاورزی داشته باشد بلافاصله بدون اینکه شرایط پرورش گل محمدی لحاظ شده و حقوق معنوی و مادی خواستگاه آن رعایت شود و اصلاً زیرساختها و بنیانهای این محصول در آنجا فراهم باشد برای ازدیاد آمار شغلی دست به احداث گلستانهای گل محمدی میزنیم و بوتههای گل محمدی را به راحتی به دیگر شهرستانها میبریم و عجیب است که مهاجرت «قالی دستباف کاشان» به دیگر شهرستانها که به منجر به سقوط این برند معتبر در کل جهان و عدم بهرهدهی که طراحان این ایده تصور میکردند باعث تجربه مدیران ما نشد!
این روزها رسانههای کشور در زیبایی، عطر و سخاوت گلستانها و گلاب گل سرخ محمدی بسیار داد سخن میدهند و مسافران زیادی به شوق و ذوق به زیارت اسطوره پردهنشین گلستانها به این شهرستان میایند، اما کسی نیست که درد دل کشاورز و گلاب گیر را بشنود؛ کسی را اراده و یارای دیدن دهن کجی گلاب تقلبی و قهقهه مستانه گلاب صنعتی در ویترین مغازههای شهر نیست! کسی آخرین نالههای گلابگیری در حال احتضار سنتی را نمیشنود!
کسی نیست که بخواهد اصالت یک تاریخ و میراث گرانبهای گذشتگان را محفوظ نگه دارد، این روزها تنها اصالت سود است که تعیینکننده است و شهرتطلبی که مدعیان و طالبان آنها هم متخصصاند و چیرهدست و کاری به زخمی خونین که در پس این گلستانهای معطر و زیبا نهان است ندارند.
————————————————–
*وقتیکه چینیها راز تولید ابریشم را کشف کردند، تجارت ابریشم در سراسر دنیا تحت سلطهی آنها قرار داشت. این صنعت آنقدر اقتصاد چین را متحول کرد که یک حکم سلطنتی تنظیم شد تا بدین وسیله هر کس که تخم یا کرم ابریشم را از کشور خارج کند به مرگ محکوم شود، اما این راز سرانجام از کشور خارج شد، و در این مورد داستانهای متفاوتی نقل میشود.
یکی داستان شاهزاده ایست که به عروسی شاهزادهی ختن درآمد. او تخم کرم ابریشم را در میان موهایش نهان کرد و به ختن برد. هرچند که ختن نیز راز ابریشم را حفظ کرد و برای دیگران ابریشم کماکان یک راز پوشیده باقی ماند. ۳۰۰ سال قبل از میلاد ژاپن راز ابریشم را توسط یک هیئت ژاپنی که تخم کرم ابریشم را به همراه دختران آموزشدیده در تولید ابریشم با خود به ژاپن آوردند دریافت. ۲۵۲ سال بعد غرب نیز سرانجام راز ابریشم را دریافت. در آن زمان که امپراتور بیزانت، جاستینیان دو کشیش مسیحی را به آسیای مرکزی فرستاد و آنها تخمها را در عصاهای بامبوی توخالیشان مخفی و از ژاپن خارج کردند. با این همه چینیها باز هم خود را به عنوان اصلیترین تولیدکنندهی ابریشم مطرح هستند.
دیدگاه شما