کاشان نیوز- امیرحسین ایزدپناه: بعد از فروکش کردن حواشی مربوط به اتفاقات عجیب جلسهٔ پخش و نقد فیلم «یحیی سکوت نکرد» و واکنشهای متفاوت و بعضاً عجیبتر روزهای بعدازآن، به نظر میرسد، خود فیلم و محتوای انسانی آن، در این هیاهو گم شدند و کمتر بدان پرداخته شد. در این نوشته، کمی دربارهٔ فیلم، (بعد از یکبار تماشای آن؛ که البته برای نوشتن دربارهٔ محتوای فیلم کافی نیست) سخن خواهد رفت.
فیلم «یحیی سکوت نکرد» از گروه فیلمهای «هنر و تجربه»، به کارگردانی «کاوه ابراهیم پور» و ساختهٔ سال ۱۳۹۳ است. در تراکت این فیلم آمده است: «کودکی به نام یحیی پس از مرگ مادر به عمه سپرده میشود، عمهای تلخ و ناآشنا که زندگی پرراز و رمزی دارد و سابقهای بحثبرانگیز در محل زندگی. او با ورود به این دنیای متفاوت در پی کشف مفاهیم جدید زندگی و شاید یافتن جایگزینی برای مادر درگذشتهاش است و این کنکاش هزینه سنگینی برایش به همراه میآورد.»
داستان این فیلم، گرهٔ داستانی و درام کوری ندارد که در طول فیلم باز شود و همانطور که خود کاوه ابراهیم پور هم گفت: «تکلیف فیلم در همان ابتدای فیلم مشخص میشود» (سکانسهای آغازین و پایانی فیلم یکسان هستند). به بیانی دیگر، مخاطب این فیلم نباید کشف کند چه رخداده است، بلکه باید کشف کند آنچه رخ داد چرا رخ داد و چه پیامدی به دنبال داشت.
آنچه در این فیلم بیش از هر چیز دیگر به چشم میآید حضور نشانهها و نمادهای ریزودرشتی است که وجههٔ پررنگ نمادین به فیلم بخشیده است و در جایجای فیلم و دربارهٔ همهٔ شخصیتها حضور دارد. در این فیلم، کودک فیلم، میتواند نماد فطرت پاک انسانی باشد. با حضور او در زندگی عمهٔ فیلم، عمه در یک سیر آرام و پیوسته، دچار استحالهٔ روحی و روانی، به نفع مهربانی و انسانیت میشود و این مهمترین دریافتی این فیلم است و آقای کارگردان هم در یادداشتی که در تراکت فیلم نوشته است بر آن تأکید میورزد: «باور دارم که عشق برای تغییر تلخترینهای زندگی کافی است». عمه که همسر دوم یک پزشک بوده است و روزگاری یک فرزند عقبافتاده داشته است، تنها شده و در زیرزمین خانهاش و مخفیانه، سقطجنین انجام میدهد. به نظر میرسد او به دلیل محروم ماندن از نعمت مادر بودن، دارد از کائنات انتقام میگیرد و این سیرت، او را نزد همسایگان و مخصوصاً بچههای محل به موجودی ترسناک و «بچه خور» معروف کرده است. او البته جنینها را در باغچهٔ خانهاش خاک میکند. درعینحال، خانهٔ قدیمی او، پر از گل و گیاه و درخت است و حضور پررنگ گیاهان در فیلم، اشارهای است «خیام» وار به چرخهٔ پیوستهٔ «زندگی / مرگ / خاک / سبزه / زندگی». عمهٔ داستان ما، اینقدر به این کار عادت کرده است که ماری که مرده است را هم در باغچهٔ خانهاش چال میکند. کائنات او را دوست دارد و مسیر زندگیاش را به سمت نیکی میبرد. با حضور یحیی در این منزل و کنجکاوی مثالزدنیاش از پیرامون، (که با حضور نمادین گوشی پزشکی همراه است)، عمه به واکاوی درونش مشغول میشود و حاصل این شخم زدنها، تأمل کردن روی پیشهاش و درنهایت شک در انجام آن در اواسط فیلم و به نظر ترک آن در اواخر فیلم میشود (که از این نظر، با فیلم «دعوت» ابراهیم حاتمی کیا شباهتهایی دارد). همهٔ اینها به خاطر ارتباط عاطفی نزدیکی است که در طول داستان با یحیی برقرار میکند.
یحیی درونی زلال دارد و همهچیز را شفاف میبیند؛ بنابراین تعجبی ندارد او با گوشی پزشکی، صدای تپش قلب جنینهای مرده در خاک باغچه یا جنین مرده داخل شیشه الکل را بشنود! یا اینکه صندلی چرخان داخل اتاق مشکوک خانه را درحالیکه هیچکس روی آن ننشسته است، در حال حرکت ببیند! او به دلیل ذات انسانیاش این توانایی را دارد که بیواسطه با آفرینش ارتباط برقرار کند. اقتضای سنی او نیز ایجاب میکند که کنجکاوانه به پیرامونش خیره شود تا بتواند نامعادلات دنیای ذهنش را حل کند. حتی خود یحیی است که در بلوغ زودرس فکریاش، با سکوت نکردنش در انتهای فیلم، صورتمسئله را پاک نمیکند تا در ادامهٔ زندگیاش، گرهٔ کور ذهن خودش را باز کند و بفهمد که بزرگ شدن، تاوانی سخت دارد؛ و بفهمد آن عمهٔ ترسناک، چقدر مهربان بوده است و بفهمد که زندگی در دوست داشتن بقیه جریان خواهد داشت. در طول تمام سقطجنینهایی که عمه انجام میدهد، یحیی (زندگی / مهربانی / خیرخواهی) متولد میشود. کاوه ابراهیم پور در جلسه نقد فیلم، پستوی تاریک ابتدای فیلم را «زهدان» ِ جدید زندگی یحیی عنوان کرد.
پوشیدن لباس عروسی عمه توسط یحیی، کامل کردن نقاشی داخل پستو آنهم با کشیدن لب و دهان توسط یحیی، خانهٔ قدیمی عمه که سهطبقه مجزا دارد، وسایل پزشکی، تماشای آلبوم عکسهای قدیم، سقاخانهٔ سر کوچه، بارشهای چندبارهٔ باران و حتی تیلههای داخل لباس، همگی میتوانند نشانهها و نمادهای فیلم و داستان باشند. در جلسه نقد و بررسی فیلم در سینمای کاشان، این نمادها بهقدری از سوی مخاطبان بیان شد که کارگردان در واکنش به آن گفت: «شما کاشانیها چقدر ریزبین هستید و به نماد شناسی در فیلم علاقه دارید!» و فاطمه معتمدآریا هم در پاسخی به این حرف کاوه ابراهیم پور گفت: «این به خاطر سبک معماری قدیم کاشانیهاست که بسیار ظریف و دقیق طراحی میشده است».
علیرغم نظر برخی مخاطبان در جلسه نقد فیلم، نگارنده بر این باور است که تمام بازیها در این فیلم، خوب و در خدمت فیلم است. البته بازی «یحیی» و نیز بازی هنرمندانهٔ بانوی متین و افتخار سینمای ایران، فاطمه معتمدآریا چشمنوازتر از بقیه است و اگر بازی خوب ایشان نبود، معلوم نبود حس فیلم به این خوبی منتقل شود. خانم معتمدآریا، این نقش را از متفاوتترین نقشهای کل دوران بازیگریاش عنوان کرد.
دیدگاه شما