کاشان نیوز– مقداد نمکی: با تمام شدن کار بافتن و کوبیدن با «دفتین» در هر رج قالی کارگاه ننهجون، حالا باید گرهها سرکش میشدند. ننهجون برای جایگیری و استحکام گرهها، سر ریشهها را با دو انگشت نشانه و شصت بهطرف خودش میکشید تا گرهها در جای خودش محکم شوند.
حاصل کار سرکش کردن ریشهها یا همان گرهها، گندله کوچکی از پرزهایی میشد که از خامه یا رنگ بکار رفته در گره جداشده و توی دستان ننهجون جمع شده بود.
پرزها و ضایعات گرهها که حاصل عمل قیچی کردن هر رج بود در ننوی زیر کار جمع میشد که بهاصطلاح به آنها کرک میگفتیم.
شاید آلایندهترین موضوع در بحث قالیبافی به همین پرز و کرکها مربوط میشد؛ هرچند اینها را جمع میکردیم و بعدها برای پر کردن فضای داخل متکای زیر سر یا نالی زیر تنمان استفاده میکردیم؛ اما پرزها بهمرور که گردوغبار میگرفت، برای سیستم تنفسی بافنده مشکل ایجاد میکرد.
هنوز سرفههای ننهجون بعد از هر بار سرکشی قالی که پرزها به دهان و بینی و ریه او میرفت و باعث سرفهاش میشد و برخی شبها خواب از چشمهایش میگرفت را یادم نمیرود.
آن روزها چیزی به نام بهداشت حرفهای و حفظ محیطزیست و این دکان و دستگاهها نبود.
یک جورایی انسانها با آلایندهها همزیستی میکردند. حالا اینها یا نور مستقیم خورشید بود یا طوفانهای شن یا مثلاً همین پرزهای زیر کار قالی ننهجون بود.
البته آن روزها، این هم نبود که بگویند لایه ازن سوراخ شده یا ابرها در بارش باران و برف خساست به خرج میدهند و متعاقب آن سطح سفرههای زیرزمینی پایین برود.
در تقویم، هفتهای که گذشت بهعنوان محیطزیست معرفیشده بود که البته موضوع محیطزیست بهروز و هفته نیست همه روزها روز زیستن در محیط پیرامونی هر آنچه زیستنی است، میباشد. بهیقین اینکه میگوییم محیطزیست، شاید دایره آن از محیط اتاق ننهجون بیشتر باشد که از بیستوچهار ساعت، حدود ده ساعتش را پشتدار قالی که با همین پرزها و کرکها همراه بود، کار میکردیم و حدود هشت ساعتش را هم کنار همین پرزها و کرکها میخوابیدیم و بقیهاش را هم برای خوردوخوراک و… با همین پرزها و کرکها که از خامههای رنگشده بکار برده شده در قالی حاصل میشده، آب و غذا میل میکردیم.
البته شاید هدف اصلی مجمع عمومی سازمان ملل در سال هزار و نهصد و هفتادودو میلادی برای ثبت روز جهانی محیطزیست، بیشتر به خاطر ترغیب مسئولان برای اتخاذ تدبیری برای مقابله با تخریب محیطزیست و گونههای زیستی جانوری بوده و کسی به فکر ننهجون من نبوده است. ننهجون در عرض شبانهروز و در طول نود سال عمر، محیط زیستش با آلایندههای خطرناک پرز و کرک و بوی رنگ و … همراه بوده و به خاطر قناعت او در همزیستی با پرز و کرک قالی، تحمل میکرد تا کار کاسبیاش برقرار بماند، اما حالا دلیلی بر آن نمیشود که مسئولان توقع داشته باشند من و سایر نوههای ننهجون هم این روزها در اثر آنچه نمیدانیم چیست، باید مجبور به استنشاق ریز گردهایی باشیم که مهمان ناخوانده آبادیهای ماست. راستش را بخواهید بدانید اینکه، ننهجون آن موقع میتوانست یک اتاق کوچک خودش را از پرز و کرک و اینها هفتهای یکبار هم که شده جاروب بکشد اما حالا نمیشود هرروز اتاق و ایوان و حیاط و در خانه و کوچه را از ریز گردها غبارروبی کرد.
با خودم میگویم نکند همچنان که ننهجون میگفت ما دیگر به این کرک و پرزها عادت کردیم، حالا ما هم باید به این غبار و ریز گردها عادت کنیم؛ همچنان که مسئولان هم به این نق و نوق های ما عادت کردهاند؛ نمیدانم، شاید ابتکاری دیگر، باید…
هر چه بود ننهجونم شنیده بود که بنا به فتوای آقا رسیدن غبار غلیظ به حلق روزهدار بنا بر احتیاط واجب از مبطلات روزه است؛ نمیدانم شاید این غبار هم در سبد کالاهای اساسی بوده باشد و در زمره آیین اطعام روزهداران و مردمان! پناهبرخدا میبرم با خواندن دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان:«اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَهَ الأیتامِ و إطْعامِ الطّعامِ و إفْشاءِ السّلامِ و صُحْبَهِ الکِرامِ بِطَوْلِکَ یا ملجأ الآمِلین»
خدایا روزیم کن در آن ترحم بر یتیمان و طعام نمودن بر مردمان و افشاء سلام و مصاحبت کریمان به فضل خودت ای پناه آرزومندان.
دیدگاه شما